ترسناک ترین موضوع ممکن زندگی شما چیه؟

eco.bio

New member
همیشه من مبنا رو بر صداقت افراد میذارم، مگر اینکه خود فرد نشون بده که صادق نیست.

حتما باور میکنم.

واقعا جالب بود! میشه گفت که ، این عدم ترستون از اینجور موارد، ناشی از ایمانتون هست به خدا؟ و یا یک چیزی ذاتی در روحیه ی شادتون؟ (پاسخش الزامی نیست، در صورت تمایل جواب بفرمایید)

@ همه
ترس مشترک همه ی آدمها!

اگه همین الان به یک مسافرت برید توی مسافرت هوایی (مثلا به خارجه) به یک جزیره ی کاملا متروکه سقوط کنی و تنها بمونی. کاملا تنها. فقط شما و یک جزیره خالی از سکنه در اقیانوس!

غذا هم قابل تهیه باشه، چند روز زنده میمونی؟

از تنهایی نمیترسی؟ تنهایی فیزیکی، اجتماعی، روحی!

چند روز زنده میمونی؟

جدا بگو

ایمان بخداااااااااا.............و............. (دوست ندارم بگم):thanks:
 

mj1919

New member
این که خیلی هیجان انگییزه دکتر جااان :tonguesmiley:
من خیلی دوس داشتم این اتفاقو تجربه کنم
واقعا میگم
از دوران بچگی دوس داشتم این اتفاقو تجربه کنم اونم تنهاااااا :sarma:

این داستان یک نکاتی هم داره:

برگشت به خونه ندارید!

خانواده فکر کردند شما مردید!

گشت نجات و اینا هم نداریم!

تنهای تنهای تنها!

(با سفر توریسیتی به مالدیو و هاوایی اشتباه نشه!)

با این شرایط توضیح بفرمایید
 

fateme67

New member
این که خیلی هیجان انگییزه دکتر جااان :tonguesmiley:
من خیلی دوس داشتم این اتفاقو تجربه کنم
واقعا میگم
از دوران بچگی دوس داشتم این اتفاقو تجربه کنم اونم تنهاااااا :sarma:

شما ب قضیه مث 1 فیلم سینمایی نگا میکنین ک بازیگر این فیلم هستین و آخرش همه چی بخوبی تموم میشه!!!!!:33:ولی اگه واقعا ب این قضیه عمیق نگاه کنین متوجه میشین شاید 2.3روز اول اونطور ک میگین باشه ولی زمان ک بگذره حاضرین 1 اقیانوس شنا کنین تا فقط دور شین از اونجا...روزا همه ش تنها...شبا صدای جک و جونورا...غارهای مخوف تو جزیره...هر روز ممکنه 1 حیوون ب شما حمله کنه و هزارجور اتفاق دیگه!!!:wacsmiley:
 

antenyus

Active member
همیشه من مبنا رو بر صداقت افراد میذارم، مگر اینکه خود فرد نشون بده که صادق نیست.

حتما باور میکنم.

واقعا جالب بود! میشه گفت که ، این عدم ترستون از اینجور موارد، ناشی از ایمانتون هست به خدا؟ و یا یک چیزی ذاتی در روحیه ی شادتون؟ (پاسخش الزامی نیست، در صورت تمایل جواب بفرمایید)

@ همه
ترس مشترک همه ی آدمها!

اگه همین الان به یک مسافرت برید توی مسافرت هوایی (مثلا به خارجه) به یک جزیره ی کاملا متروکه سقوط کنی و تنها بمونی. کاملا تنها. فقط شما و یک جزیره خالی از سکنه در اقیانوس!

غذا هم قابل تهیه باشه، چند روز زنده میمونی؟

از تنهایی نمیترسی؟ تنهایی فیزیکی، اجتماعی، روحی!

چند روز زنده میمونی؟

جدا بگو

چ جالب همن الان تو چت باکس گفتم دلم میخواد برم توی یه جزیره .تنهای تنها.....خودم باشم و خودم..........
 

eco.bio

New member
این داستان یک نکاتی هم داره:

برگشت به خونه ندارید!

خانواده فکر کردند شما مردید!

گشت نجات و اینا هم نداریم!

تنهای تنهای تنها!

(با سفر توریسیتی به مالدیو و هاوایی اشتباه نشه!)

با این شرایط توضیح بفرمایید

در همین حالتش هم معلوم نیس بعده یه ساعت بمیریم یا فردا بمیریم یا ......... پس نباید ازندیدن خونواده و برنگشتن به خونه وحشت داشته باشیم:bunnyearsmiley:
 

ZOT

New member
راستش من از خیلی چیزا میترسم
از از دست دادن عزیزان !
از تنهایی !
از این که بدونه اینکه تو زندگیم کاری کرده باشم که نام و ذکر خیر و خوبیم بمونه و خلاصه واسه این دنیا و اون دنیام فایده داشته باشه بمیرم !
اینکه ناگهان با مرگ مواجه بشم در صورتی که آمادگیش رو نداشته باشم ! فکر میکنم این وحشتناک باشه ! دیدید امام خمینی تو وصیت نامه اش نوشته من با قلبی آرام و ضمیری مطمىن این جار را ترک میکنم ( به سیاست و این چیزا کاری نداشتم ها من کلا این شخصیت رو خیلی دوستش دارم جبهه نگیرید ! البته نمیدونم متن رو درست گفتم یا نه ! مفهومش همین بود دیگه !) وای ای کاش قلب من هنگام مرگ آرام باشه ! و شرمنده . . . . . . . نشم ! خدایا !
خیلی گفتم ببخشید دوستان
 

mj1919

New member
چ جالب همن الان تو چت باکس گفتم دلم میخواد برم توی یه جزیره .تنهای تنها.....خودم باشم و خودم..........

اصلاح میکنم، مث اینکه این توضیح گویا نیست، یه مثال دیگه:

@ همه دوستان
فکر کنید یک روز می رید دانشکده تون ،
بعد از ساعت اداری وقتی رفتین تویه کلاس یکی میاد یک چاقوی خونی میذاره توی دستتون و در میره،
تا بیاید به خودتون بجنبین،

دادگاه تشکیل شده و به جرم قتل رقیب درسی تون زندانی شدید،

هیچ کسی نمی دونه که شما قاتل نیستید،

در دادگاه تجدید نظر هم فقط تخفیف خوردید به حبس ابد غیر قابل عوف!

توی زندان هم انفرادی !

الان سال 80 ام زندگی تونه و هنوز یک نفر هم حرفتون رو باور نکرده!

توی این سالهای نمی ترسید؟

از مرگ توی غریبی؟ از تهمت؟ از وجود نداشتن؟
 
آخرین ویرایش:

eco.bio

New member
اصلاح میکنم، مث اینکه این توضیح گویا نیست، یه مثال دیگه:

@ همه دوستان
فکر کنید یک روز می رید دانشکده تون ،
بعد از ساعت اداری وقتی رفتین تویه کلاس یکی میاد یک چاقوی خونی میذاره توی دستتون و در میره،
تا بیاید به خودتون بجنبین،

دادگاه تشکیل شده و به جرم قتل رقیب درسی تون زندانی شدید،

هیچ کسی نمی دونه که شما قاتل نیستید،

در دادگاه تجدید نظر هم فقط تخفیف خوردید به حبس ابد غیر قابل عوف!

توی زندان هم انفرادی !

الان سال 80 ام زندگی تونه و هنوز یک نفر هم حرفتون رو باور نکرده!

توی این سالهای نمی ترسید؟

از مرگ توی غریبی؟ از تهمت؟ از وجود نداشتن؟

من بخدام ایمان دارم. تو این شرایط اگه حتی تا 80 سالگیمم بهم حبس بخوره حتما یه حکمتی توش هس! چه بسا داخل همون زندان بتونم مفید واقع بشم و بتونم هدف از خلقتم رو ایفا کنم ولی تو بیرون نه!
 

mohana

Well-known member
من که مطمئنم تنهایی دووم نمیارم........
تنهایی هم ترسناکه
 

ZOT

New member
اصلاح میکنم، مث اینکه این توضیح گویا نیست، یه مثال دیگه:

@ همه دوستان
فکر کنید یک روز می رید دانشکده تون ،
بعد از ساعت اداری وقتی رفتین تویه کلاس یکی میاد یک چاقوی خونی میذاره توی دستتون و در میره،
تا بیاید به خودتون بجنبین،

دادگاه تشکیل شده و به جرم قتل رقیب درسی تون زندانی شدید،

هیچ کسی نمی دونه که شما قاتل نیستید،

در دادگاه تجدید نظر هم فقط تخفیف خوردید به حبس ابد غیر قابل عوف!

توی زندان هم انفرادی !

الان سال 80 ام زندگی تونه و هنوز یک نفر هم حرفتون رو باور نکرده!

توی این سالهای نمی ترسید؟

از مرگ توی غریبی؟ از تهمت؟ از وجود نداشتن؟

خب چرا همه ی اینا ترس دارن ولی شاید تنها چیزی که به آدم امید میده اینه که خدا همه چیز رو میدونه !
 

eco.bio

New member
با این حرفا نمیخوام بگم ادم خاصی هستم ولی میخوام بگم که این دیدگاه ادماست که ترسو بوجود میاره. زندگی میتونه شیرین باشه تو بدترین شرایط و میتونه تلخ باشه تو بهترین شرایط. پس این دیدگاهه که تفاوت رو خلق میکنه.
 

mj1919

New member
کسی فیلم بازی اثر دیوید فینجر رو دیده؟
https://en.wikipedia.org/wiki/The_Game_(1997_film)

220px-TheGame_poster323.jpg


با مفهوم ترس خیلی خوب بازی میشه!
 
آخرین ویرایش:

mahnam

New member
این داستان یک نکاتی هم داره:

برگشت به خونه ندارید!

خانواده فکر کردند شما مردید!

گشت نجات و اینا هم نداریم!

تنهای تنهای تنها!

(با سفر توریسیتی به مالدیو و هاوایی اشتباه نشه!)

با این شرایط توضیح بفرمایید

می دونم دقیقا متوجه شده بودم که منظورتون چیه!
منم منظورم همین بود
تنهای تنهای تنها...
می دونم که می تونم از زندگی تو اون جزیره لذت ببرم
منم از زندگی همینو می خوام!
اگه شرایط اونجوری باشه با لذت باهاش کنار میام نه اینکه با تاسف بهش نگاه کنم
خب از نظر من شرایط تاسف بر انگیزی نیست!!!
این موضوع که خونوادم نگرانن ممکنه یه کم منو ناراحت کنه اما من خودم عمدا باعث این ناراحتی نشدم ... پس این آرومم میکنه
دور بودن از اطرافیانم و حتی خونوادم منو ناراحت یا اذیت نمی کنه
این به این معنی نیست که دور و بریامو دوس ندارم اتفاقا خیلی هم دوسشون دارم
من یه سری رفتارای خاص دارم که خیلی شبیه دیگران نیست... :dadad4:
 

mj1919

New member
نه چطور؟
درمورد چیه؟

در مورد ترس!

خلاصه اینه که:

یکی از دو داداش، (بزرگتره،) یک تاجر موفق و شجاع هست، ولی همیشه یک ناخوداگاه ترسناک از صخنه ی خودکشی پدرش از بالای کارخونه داره!


ولی الان نمیترسه!

حالا داداش کوچیکه که خیلی لاابلی است یک هدیه بهش میده:
بازی!

که توسط یک شرکت ارائه میشه!

داداش بازرگانه توی این بازی همه جچی شو از دست میده.....

تا اینحاش بماند.
 

ZOT

New member
می دونم دقیقا متوجه شده بودم که منظورتون چیه!
منم منظورم همین بود
تنهای تنهای تنها...
می دونم که می تونم از زندگی تو اون جزیره لذت ببرم
منم از زندگی همینو می خوام!
اگه شرایط اونجوری باشه با لذت باهاش کنار میام نه اینکه با تاسف بهش نگاه کنم
خب از نظر من شرایط تاسف بر انگیزی نیست!!!
این موضوع که خونوادم نگرانن ممکنه یه کم منو ناراحت کنه اما من خودم عمدا باعث این ناراحتی نشدم ... پس این آرومم میکنه
دور بودن از اطرافیانم و حتی خونوادم منو ناراحت یا اذیت نمی کنه
این به این معنی نیست که دور و بریامو دوس ندارم اتفاقا خیلی هم دوسشون دارم
من یه سری رفتارای خاص دارم که خیلی شبیه دیگران نیست... :dadad4:

شبها هم نمیترسی تنهایی ! میدونیم خدا هستا ولی آخرش آدم میترسه !
از حیوونای تو جزیره چی !
البته که منم دوست دارم به یه جزیره برم و روزا تو ساحلش راحت نفس بکشم و تو دریاش شنا کنم و یه خونه ی درختی واسه خودم بسازم و شبا هم راحت بگیرم بخوابم و چون دوست ندارم حیوونی جز پرنده های بی آزار اونجا باشه غذاهای گیاهی بخورم و . . . شایدم چون نیاز هست که باعث اختراع میشه چندتتتتتتتتتتتتتتتتتتتا اختراع هم بکنم ! و نهایتا با یکی از اختراعاتم برگردم ! ( البته جاش رو به کسی نمیگم :smiliess (3):)
 

mahnam

New member
شما ب قضیه مث 1 فیلم سینمایی نگا میکنین ک بازیگر این فیلم هستین و آخرش همه چی بخوبی تموم میشه!!!!!:33:ولی اگه واقعا ب این قضیه عمیق نگاه کنین متوجه میشین شاید 2.3روز اول اونطور ک میگین باشه ولی زمان ک بگذره حاضرین 1 اقیانوس شنا کنین تا فقط دور شین از اونجا...روزا همه ش تنها...شبا صدای جک و جونورا...غارهای مخوف تو جزیره...هر روز ممکنه 1 حیوون ب شما حمله کنه و هزارجور اتفاق دیگه!!!:wacsmiley:


اتفاقا فاطمه جان اصلا دیدم اینجوری نبوده و همه ی این اتفاقارو که گفتین پیش بینی کردم!
 
بالا