eeeeeeehsan
New member
حالت عکسش هم می تونه باشه.....مثل این که بگیم با پررنگ بودنش دل کی رو زده؟:black_eyed:
حالا حرف که زدین بزارین منم حرفامو بگم.
بنظر من همه جور حالتی میتونه واسه آدما رخ بده . ولی حالتای خوب و قشنگش کمتر هست .
مثل همین که دو نفر همزمان به بودن دیگری حس خوبی داشته باشن مثه مارلیک و آسمون.
بسته به ظرفیت وجودی خودمون و موقعیت هایی که ایجاد میشه داره.
مثلا یه نفر هست که این شخصیت رو داره که می تونه دوست خیلی خوبی باشه مثه یه خواهر ولی خب اطرافیان و دوستانش اون جور آدمایی نیستن که محبت و معرفت چنین کسی رو درک کنند و احتیاجی داشته باشند.
یا مثلا یه آدمایی هم هستن که مثه الکترون و پروتون یه جاذبه ی شدیدی ایجاد می کنند و مثه یه دوست فوق العاده صمیمی میشن واسه آدم ولی بعد یه مدت پا میشن میرن دنبال دوستای جدیدشون ...> اینو من از نزدیک شاهدش بودم. طرف اخلاقش این جوری بود
و اتفاقا قبولشم داشت. میگفت من میخوام با یکی دوست بشم و خوبی هاشو بردارم و بعد که هیچی نبود برم سراغ یه نفر دیگه تا بتدریج خودمو کامل کنم!!! خودمم توش موندم والا این چه جور آدمی بوده و هست
خود من هم صدها دوستی داشتم که فقط وقتی کارت دارن میشناسنت. بهتره اول آدم ببینه که رنگ حضورش برای چه کسی عزیز هست تا بتونه براش همیشه پررنگ باشه.
آره هر دوش بوده، هم دلمو زدن هم دلشون رو زدم. من همیشه دوری و دوستی رو بیشتر باهاش حال کردم.
اینطور آدامایی رو هم که گفتی منم دارم تو دست و بالم، رفیق دارم هفته ای با یه نفره، امروز فلانی بچه توپیه، فردا یکی دیگه..
ولی هروقت کارش جایی گیره احسان میشناسه..
منم صرف اینکه دوست ندارم کسیو از دست بدم باهاش هستم و مثلن تلفن میزنه جواب میدم، وگرنه اینطور آدمایی لیاقت دوستی و محبت رو ندارن، چون خودخواهن.