مشاعره

[آتشین]

توخود ای گوهر یکدانه کجایی آخر

کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

 

[abtin13]

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

 

[shiny]

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

 

[abtin13]

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

 

[IL-2]

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست​

 

[dr.bahar1986]

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست​

تو آمدی و ندانی مرا کجا بردی

به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی

چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد

مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی

 

[PSyChoO]

تو آمدی و ندانی مرا کجا بردی

به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی

چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد

مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

 

[baran-]

شب ها به ماه دیده تورا یاد می کنم
با مه فسانه گفتم و فریاد می کنم
شاید تو هم به ماه کنی" ماه من" نگاه
با این خیال خاطر خود شاد می کنم

 

[Asoo]

مه من نقاب بگشا ز جمال کبريايي

که بتان فرو گذارند اساس خودنمايي

شده انتظارم از حد، چه شود ز در درآيي

ز دو ديده خون فشانم ز غمت شب جدايي

 

[baran-]

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب

بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

 

[Asoo]

در دایره وجود موجود علیست

اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست

 

[yara]

ترک مـا کردی بـرو همصحبت اغیـار باش

یار ما چون نیستی با هرکه خواهی یار باش

 

[baran-]

شب فراق که داند که تا سحرچند است

مگر کسی که به زندان عشق در بند است

 

[yara]

تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است

عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد

 

[baran-]

دردم از یارست ودرمان نیز هم

دل فدای او شد وجان نیز هم

این که میگویند ان خوشتر زحسن

یار ما این دارد و ان نیز هم

 

[PSyChoO]

دردم از یارست ودرمان نیز هم

دل فدای او شد وجان نیز هم

این که میگویند ان خوشتر زحسن

یار ما این دارد و ان نیز هم

مجو درستی عهد از جهان سست بنیاد
که این عجوز عروس هزار دامادست

 

[FARNAZz]

تماشاییست پیچ و تاب آتش ها! خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی جانا
چگونه باجنون خود مدارا میکنم هرشب

 

[PSyChoO]

تماشاییست پیچ و تاب آتش ها! خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی جانا
چگونه باجنون خود مدارا میکنم هرشب

بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش ولوله در جان شیخ و شاب انداز

- - - Updated - - -

تماشاییست پیچ و تاب آتش ها! خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی جانا
چگونه باجنون خود مدارا میکنم هرشب

بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش ولوله در جان شیخ و شاب انداز

- - - Updated - - -

تماشاییست پیچ و تاب آتش ها! خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی جانا
چگونه باجنون خود مدارا میکنم هرشب

بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش ولوله در جان شیخ و شاب انداز

 

[yara]

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

که هرچه دیده بیند دل کند یاد

 

[abtin13]

دلم پر آتش و چشمم پر آب شد هر دو
دو خانه وقف تو کردم خراب شد هر دو