وه چه بی رنگ و بی نشان که منم که ببیند مرا ؛ چنان که منم
D dr.bahar1986 New member 2014-12-09 #4,782 baran- گفت: وه چه بی رنگ و بی نشان که منم که ببیند مرا ؛ چنان که منم کلیک کنید تا باز شود... مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارن کویش رو چو جان خویشتن دانم
baran- گفت: وه چه بی رنگ و بی نشان که منم که ببیند مرا ؛ چنان که منم کلیک کنید تا باز شود... مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارن کویش رو چو جان خویشتن دانم
abtin13 New member 2014-12-09 #4,783 محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
شفق بانو New member 2014-12-10 #4,784 تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم . وز دوستی علی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم ................. باید یه بیت بنویسیم اما چون زیبابود دوتا رو نوشتم
تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم . وز دوستی علی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم ................. باید یه بیت بنویسیم اما چون زیبابود دوتا رو نوشتم
abtin13 New member 2014-12-10 #4,785 من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه صد بار تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه
abtin13 New member 2014-12-10 #4,787 در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
D dr.bahar1986 New member 2014-12-10 #4,788 در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
شفق بانو New member 2014-12-10 #4,789 در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
'Reza' New member 2014-12-10 #4,790 یک عمر جدایی به هوای نفسی وصل گیرم که جوان گشت زلیخا به چه قیمت/؟
D dr.bahar1986 New member 2014-12-10 #4,791 تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو می گردم توای پیدا و ناپیدا به دنبال تو می گردم
D dr.bahar1986 New member 2014-12-10 #4,793 آقا نگاهت سوی آهوهاست می دانم دستان پاکت مثل من تنهاست می دانم آقا اگر تو بر نمی گردی دلیل آن در دست های پرگناه ماست می دانم
آقا نگاهت سوی آهوهاست می دانم دستان پاکت مثل من تنهاست می دانم آقا اگر تو بر نمی گردی دلیل آن در دست های پرگناه ماست می دانم
abtin13 New member 2014-12-10 #4,795 دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
D dr.bahar1986 New member 2014-12-10 #4,796 دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
abtin13 New member 2014-12-10 #4,797 دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
Y yara New member 2014-12-11 #4,798 دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست پسته را خون می شود دل تا لبی خندان کند
abtin13 New member 2014-12-11 #4,799 دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک جامهای در نیک نامی نیز میباید درید
Y yara New member 2014-12-11 #4,800 در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم