مشاعره

mohana

Well-known member
بی همگان ب سر شود بی‌ تو ب سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
 

mohana

Well-known member
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما
مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
 

mohana

Well-known member
درون سینه ام دردیست خونبار
که همچون گریه میگیرد گلويم
غمی آشفته دردی گریه آلود
نمی دانم چه می خواهم بگویم
 

bioelectric

New member
من حال و هوایت به سرم بود،تو هم سر به هواتر
امد به سرم هر چه بلا بود و تو هر دفعه بلاتر
 

mohana

Well-known member
رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
چون ناله ی مرغی ک ز یاد قفسی رفت
رفتی و غم آمد ب سر جای تو ای داد
بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
 

bioelectric

New member
تو خواهی آمد وخواهی گرفت از من به آسانی
دلم را،گر حصار خود کنم دیوار چین را
 

mohana

Well-known member
از من جدا مشو ک توام نور دیده ای
آرام جان و مونس قلب رمیده ای
از دامن تو دست ندارند عاشقان
پیراهن صبوری ایشان دریده ای.......
 

Maryam.A

Well-known member
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
 

biosta

Well-known member
دوست، پار ندیدم رخ همچون ماهت
هرچند به صد روز نشتم سر راهت
 

Maryam.A

Well-known member
تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟
وعده وصل اگر دهد طاقت انتظار کو؟
 

Maryam.A

Well-known member
در خرابات مغان نور خدا می بینم
وین عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم
 

SAMIN66

New member
اندر دل من بدین عیانی که تویی

وز دیده من بدین نهانی که تویی

وصاف ترا وصف نداند کردن

تو خود به صفات خود چنانی که تویی
 

SAMIN66

New member
اي غم ، تو که هستي از کجا مي آيي؟

هر دم به هواي دل ما مي آيي

باز آي و قدم به روي چشمم بگذار

چون اشک به چشمم آشنا مي آيي!
 
بالا