bioelectric
New member
یاران رفیق و همنفس و یار من کجاست
مردم ز غم، برادر غمخوار من کجاست
مردم ز غم، برادر غمخوار من کجاست
اي غم ، تو که هستي از کجا مي آيي؟
هر دم به هواي دل ما مي آيي
باز آي و قدم به روي چشمم بگذار
چون اشک به چشمم آشنا مي آيي!
یاران رفیق و همنفس و یار من کجاست
مردم ز غم، برادر غمخوار من کجاست
یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو را
من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را
شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانه ی خویشم
شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانه ی خویشم
ببخشید کی با ف تموم کرد اینجا مشاعرست نه شعر خوانی!فکر آن باش که تو جانی و تن مرکب تو
جان دریغست فدا کردن و تن پروردن