زنگ تفریح ارشد روانشناسی

نظرتون چیه زنگ تفریح تا آزمون ارشد ۹۳ بسته شه؟؟


  • مجموع رای دهندگان
    0
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

rawy

New member
منم از فیسبوک بدم میاد خیلی... داشتم واسه یک سال . الان یک سالو نیم دی اکتیوم

کاش خدا توفیق دی اکتیو رو به من هم عنایت بفرمایید
ده دفه تا حالا دی اکتیو کردم دوباره برگشتم
البته الان کمتر می رم و مثل قبل نیست
 

rawy

New member
منم باهات موافقم راوی. واقعا وقت ادم تلف میشه. و جوونهایی که با چه هدفهایی وارد میشن و به چه راه هایی که نمیرن...
این فیلم و دیدم

باز خدا خیرت بده تو جواب ما رو دادی
دیدی زاکر برگ رسما ایده ی دیگران و دزدید, چقد نامردی کرد در حق دوستاش
یعنی واقعا , واقعا کههههههههه :rolleyessmileyanim:
 

rawy

New member
نمیدونم چقدر تا به حال مطالعه داشتید.....ولی ضروریه که تا آخر تابستون تمام منابع رو یک دور بخونید....به نظرم از مهر یا آبان واسه تست زدن شروع کنید بهتره....یعنی زمانی که حداقل یک دور مطالب رو خوندید...
تابستون رو برنامه بریزید رو 6 الی 7 ساعت در روز...که زیاد هم بهتون فشار نیاد و زده نشید....میدونید که 2 ماه آخر خیلی تعیین کننده است باید خیلی مواظب روحیه تون باشید که اون موقع کم نیارید...میشناسم کسی که دو سال واسه کنکور خوند ولی دو ماه آخر خسته شد (اعتماد به نفسشم رفته بود بالا!!) و جدی نخوند و خب...اصلا مجاز نشد...
سه ماه تابستون تمام روزهای هفته روزی 6 یا 7 ساعت خوبه....جمعه ها هم استراحت و جبرانی...یعنی اگه درسی تو برنامه هفته ی قبلتون جا موند جمعه بخونید...روزی دو ساعت زبان آخر شب معجزه میکنه....
واسه سه ماه پاییز میتونید میزان ساعتتون رو ببرید رو 8 الی 9 ساعت....و دو ماه زمستون که زمان خیلی بحرانی هستش میتونید تا 12 ساعت بخونید....
البته فکر نکنید این همه تاکید روی تعداد ساعت واقعا مهمه....کیفیت خوندنتون مهمتره...
در مورد نحوه ی خوندن هم فعلا برای بار اول خیلی گیر ندید روی هر صفحه....تمام منابع رو یک دور بخونید و قسمتهای مهم رو زیرش خط بکشید یا گوشه ی کتاب بنویسید (میتونید یادداشت برداری جدا هم داشته باشید ولی بعضی از مشاورها این رو توصیه نمیکنند....مگر اینکه جی برگ بنویسید)...اگر جایی سوال دارید علامت بزنید که بپرسید چون خیلی مهمه....بعد که انشالله یک دورتون تموم شد میتونید دقیق تر بشید روی مطالب...
راستی اصلا این اشتباه رو نکنید که اول یک کتاب رو بخونم تموم بشه بعد شروع کنم کتاب بعدی رو خوندن!!!چون کنکور تک درس نیست و تمام دروس پشت سر هم سوالاش مطرح شده و ذهنتون باید راحت روی مطالب سوییچ کنه...پس حداقل 3 و حداکثر 5 درس رو تو دستتون بگیرید و بخونید که یکیشون حتما زبان باشه (اگه من بودم آمار رو هم جزء درسهای اجباریم میگذاشتم)
در مورد آرایش درسها هم به سختی و راحتی شون توجه کنید....مثلا طی 4 هفته متوالی 5 درسی که براتون خیلی سخت و کسل کننده اس رو انتخاب نکنید....حتما درسهای سخت و راحت (یا اونایی که سختند ولی بهشون علاقه دارید) رو کنار هم بگذارید تا انگیزتون پایین نیاد...
ج ز و ه ها و پکیج های مدرسا ن میتونه کمک کننده باشه چون مطالب مهم رو خلاصه کرده ولی هرگز از خوندن اصل کتاب غافل نشید...
فعلا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه که عرض کنم....باز هم سوالی بود در خدمتم...
چششششششششششششششم, مررررررررسی , چیگده خوب گفتی :thanks:
 

rawy

New member
حالا که اینطور شد خوش به حال خودم که اصلا عضو نشدم تا حالا!!!:25r30wi::4d564ad6:

حقیقتاااااااااااااااااا
تو ک ل ا س های اعتیاد یکی از اساتید می گفت: معتاد خیاریه که خیار شور شده فقط باید کمکش کرد که نگنده
الان تو خیاری خوش به حالت :4d564ad6:
 

rawy

New member
چرا شما پرسیدید، آما!!!!!!!
آما خواستم با این کار برام ثابت بشه شما روانشناس معتمد و رازداری هستید و در شرایطی آیا ممکنه مواردی از من رو جایی بازگو کنید یا نه که ثابت شد. امتحان ساده ای بود. مجوز شما باطل شد دکتر راوی:auizz3ffy9vla57584x

آقا اولا به من نگید د ک ت ر (شما چجوری تونیستید بنویسیدش؟؟؟ :smiliess (15): دکتر دکتر دکتر, یعنی می شه؟؟؟) الان باز ما رو با آقای مصفا دعوا می ندازید.
ثانیا من کجا راز شما رو بازگو کردم؟؟؟ کو کو کو ؟؟؟
بعدم شما رازی ندارید شما یه دلت می خواد بگی یه دلت نمی خواد, ما رو گذاشتی سر کار :black_eyed:
 

rawy

New member
با اجازتون بنده خیلی خوشم میاد ازش...چون معتقدم فرد میتونه ازش بسیار زیاد بهره ببره...اصولا تمامی رسانه ها رو میشه ازشون استفاده ی خوب کرد یا استفاده ی بد...ولی فیس بوک واقعا میتونه محشر باشه..بدرد بنده که خیلی خورده و چیزهای بسیار آموخته ام از اون...!

خواهش می کنم اجازه شمام دست خودتونه
بله بستگی به شرایط هرکسی داره
من تقریبا اواخر 2009 عضو شدم (آلوده شدم) و هر دفه که صفحه مو باز می کردم باید آخرین پستی رو که دفه قبلی که رفتم دیده بودم رو می دیدم, یعنی تک تک پستها رو می خوندم.
الان عملا فیس بوک برام پره از حرفها و نوشته های تکراریه نمایشی و خسته کننده, ( سوای دردسر های دیگه ای که برام داشته)
 

rawy

New member
سرعتم خیلی پایینه.........
چرا شما هیچکدوم این مشکلو ندارین........؟؟؟؟؟

نه فعلا که خوبه
تا حالا کلید نداشتیم الان که کلید داریم که امیدواریم کم کم همه سرعتا بره بالا, همه چی آروم باشه, همه خوشحال باشن
توکل به خدا
تماس بگیر مرکزتون پیگیری کن, اگه لازم بود بگو من خودمو می رسونم :New (6):
 

rawy

New member
سلام صبح همگی بخیررررر
من از روی همتون شرمنده ام که کله ی صبح میام اینهمه می نویسم
قول می دم به زودی پاشم برم دنبال یه لقمه نون
روزتون پر انرژی :smilies-azardl (113
 

rawy

New member
و خدا گفت من همه جا با شما بوده و هستم و خواهم بود . حتی در جهنم نیز شما را تنها نخواهم گذاشت و همراه با من وارد آنجا شده و من هستم که شما را از آنجا عبور می دهم . جایی بس وحشتناک که نه زمان در آن وجود دارد و نه مکانی محسوب می شود. هرچند که شما آنجا را مکان می پندارید. همانگونه که به علت عدم وجود زمان آن را جاویدان نیز می انگارید. تنها چیزی که وجود دارد آتشی است از جنس آگاهی ، که این آتش برای شما تلخ و برای من شیرین است. زیرا به کمک این آتش است که حایل بین من و شما، که همان حجاب ناشی از گناهان شما بوده است سوزانیده شده و پس از آن ما به یکدیگر رسیده و بعد از پیمان نخست ، بار دیگر شما را باز می یابم تا برای آزمایش آخر، این بار همه قدرت خود را در اختیار شما بگذارم.

اینک ما به هم رسیده ایم . چیزی که ظاهرا منتظرش بودید و وصالی که طلبش را داشتید. اما نه به اندازهای که من مشتاق بودم. شما من را بخشنده می دانید ، ولیکن اصلا حد آن را نمی دانید و از آن صرفا تصوری مبهم دارید ولیکن میزان این بخشندگی من را پس از وصال خواهید فهمید. وقتی که همه قدرت خود را به شما ببخشم . فقط در آنجاست که مفهوم بخشنده و مهربان را خواهید فهمید.

حالا من هستم و شما ، و با داشتن همه قدرت من و احساس بی نیازی، آیا باز هم طالب من خواهید بود؟

من برای رسیدن به شما مرگ و جهنم را خلق کردم تا نشانی بر رحیم بودن من باشد و نشانی بر قدرت خلاقیتی که ناشی از شوق رسیدن به شما بوده است و شما نا آگاه و بی خبر از آن هر لحظه در آه و ناله و فریاد و طغیان نسبت به من قرارداشته اید!

مرگ و جهنم همچون داروهای تلخی هستند که مادری با دلسوزی تمام به طفل خود به زور می خوراند تا او را درمان کند ولی خود بیش از طفلش تلخی دارو را می چشد و طفل بی خبر از همه جا و بدون اطلاع از عشق مادر گریان و نالان است، از اینکه چرا چنین خشونتی نسبت به او اعمال می شود.

بدون مرگ و جهنم ما هرگز به یکدیگر نمی رسیدیم، و حداقل من عاشقی ناکام باقی می ماندم و شما در نیازمندی ابدی ! ولیکن شما بعد از این وصال همین که مطمئن شدید که عاشق "ســیــنـــه" چاک کاملا در اختیار شماست و شما سوار بر اریکه قدرت او می توانید یکه تازی کنید و جانشین او گشته اید، با او چه می کنید؟

من رحمان بودم تا بتوانم بازیگوشی ها و بی اعتناییهای معشوقم را نظاره کنم و باز هم دنبال او باشم و سایه رحمانیت خود را بر سر او بگسترانم. در عوض شما، نمیدانید که با من چه کرده اید!!!

ای کاش من نیز می توانستم مانند شما شکایت های خود را بجایی ببرم!!!

اما از این بابت ناراضی نیستم ، زیرا که من هم شما را دارم و می دانم که بالاخره از یکدیگر راضی خواهیم شد.

آری من به شما می رسم و همه چیزخود را به پای معشوق خود تقدیم می کنم و در آن صورت آنجا بهشت شما خواهد بود. نه آن بهشت روز نخست که بهشت نا آگاهی بود، بلکه در جایی که بهشت آگاهی است.. بهشتهایی که شما آنها را بر اساس آگاهیها، دانسته ها و میل و سلیقه های خود بنا خواهید کرد و پس از کسب این تجربه می فهمید که همه چیزعاشق شما ، در اختیار شماست و می توانید با قدرتی که در اختیار دارید جهان ها خلق نموده و بر ابعادی سایه بگسترانید که هرگز تصورش را نداشتید.و به زودی یقیین حاصل می کنید که شما خدا هستید.

آن زمان که شما خدا شدید ، می خواهید بدانید که با من چه خواهید کرد؟ شاید اگر همه داستان را بدانید برای من عاشق گریه کنید!!!

برای مظلومیت من،

هرچند که ممکن است از نظر شما گفتن مظلوم در مورد من درست نباشد!

برخی از شما پس از کسب اطمینان از خدا بودن خود و احساس بی نیازی نسبت به من، خواهید گفت که حالا که خدا هستیم و بی نیاز به او چرا برای خود خدایی نکنیم؟

وفقط عده اندکی خواهند بود که خدایی در وحدت را انتخاب کرده و بسوی من آمده و با من یکی خواهند شد.

بله خدای در وحدت و خدای در کثرت!

خدای در وحدت و خدای در کثرت، آخرین آزمایش است و شما کدام را انتخاب خواهید کرد؟

شاید بگویید که برای اتخاذ چنین تصمیمی وقت بسیار باقی است. بله هست اما ،شما امروز همان کاری را انجام میدهید که دیروز مقدمه اش را چیده اید، و امروز نیز مقدمه کارهای فردا را تدارک می بینید و احتمال دارد فردا همان کاری را انجام می دهید که امروز انجام می دهید.

پس همین امروز مرا دریابید، تا حرکت شما کسب آگاهی و تمرینی برای فرداها باشد. جایی در لامکان و لازمان ،تا شما حتما مرا انتخاب کنید، خدای در وحدت را و خدایی را که عاشق شماست.

مرا دریابید.
 

بارلی

New member
سلام به همگی . من که دیشب راحت نخوابیدم اخه این چه وضعشه اون با تغییر منابع در ماه های اخر اینم از کلید اصلی با اینهمه اشکال یه باره بگین بهداشت مال نورچشمیاست ما تکلیفمون و بدونیم :eek:t0837h0nn8zfqu8ult
 

ainazhz

New member
سلاممممممممممم دوست جونیاااااااااااا.:4d564ad6: راوی ماشالله سحر خیزیا. کاش یاد بگیرم
سلام به همه ی خانومای خوب و کدبانو و خوشگله مشگلا
:rolleyessmileyanim::thanks:
 

fanoosi

New member
عاشق؟
نه چی می گی آیناز جان؟ من اصن هنوز به سن تکلیف نرسیدم. ببخشید میشه کمکم کنی دست راسستم رو پیدا کنم؟! آخه مامانم میگه تو راس دستی! میخوام مشقامو بنمیسم نمیدونم با کدوم دستم بنمیسم!!!:smiliess (12):

:25r30wi::25r30wi::25r30wi:
 

fanoosi

New member
سلاااااااااااااااااااام.....
فانووووووووووسی عجب مشاوره ای دادیا دستت درد نکنه. به درد منم خورد................

سلام عزیزم...
خواهش میکنم....شرمنده میکنی پرند جونم
انشالله کنکوری خوندن تا دوسال آینده به دردت نخوره و امسال یه جای خوب قبول بشی...بعد میایم واسه آزمون دکتری همگی با هم تاپیک میزنیم...:thumbsupsmileyanim:
 

م منتظر

New member
نه جدی هم باشه قشنگه
والا بستگی داشت به شرایط
به اون یاره
به اینکه اصن من بفهمم آقا این یاری بوده
و ...
اون موقع که منابع کم بود و تستا ساده تر, من اصلا خبر نداشتم آزمون بهداشتی هم هست و این امکان رو هم دارم :sad:

راویا گویا کمر بر بسته ای
گویی از اغیار دستت شسته ای!
گویی از بگذشته ها، از کشته ها
نادمی، بار سفر بر بسته ای!
با خدای خود سخن را باز کن
با دل خود همدلی آغاز کن
دست را در دست همراهی بنه
پای را در راه همراهی بنه
هر کسی کو را نگاری نیک بود
از بر او روزگاری نیک بود
هر که را بر وصل سعیی کامل است
وصل معشوقش یقینن حاصل است

گوش میداری نوای منتظر؟‍
هان! چه میگوید صدای منتظر؟
بانک میدارد که فیضت حاصل است
گر کنی آغاز راه منتظر
گر کنی از نا امیدی هات کوچ
هم روی راهی به پای منتظر
هم کنی سعیی که سعیت کامل است
تا رسی بر منتهای منتظر
 

fanoosi

New member
یعنی ما هم از الان باید شروع کنیم به خوندن؟؟؟

سلام قاصدکم...خوبی؟:28:
چه خبرا؟ طراحی میکنی؟
راستی عکسی که کشیدی نذاشتی ها....منتظرم هنوز...:(40):
در ضمن...از این حرفهای ناامید کننده نزن....انشالله قبولیم هممون..:smilies-azardl (113
 

fanoosi

New member
حتی سوال23 که منبعشم تو کتاب براشون ذکر کردیمم تو کلید نهایی عوض نکردن
فقط ی سوالی برام پیش اومده
اینکه کیفیت عکس پاسخنامه نهایی رو تغییر دادن برا این بوده که وانمود کنن این یکی دیگس؟این س23 دیگه خیلی تابلو بود.تقریبآ مطمینم اصلآ نخوندنش
چقدر راحت تو این مملکت با سرنوشت آدما بازی میشه
اون سوال زبانم که حذف کردن.کاش میشد این طراحان کلیدو ببینم که حداقل بدونم اینجور آدمای بی مسولیت چه شکلین

سلام جناب یزدان...
اونقدر ناراحتم که دیگه زدم تو خط انکار....خودمو زدم به اون راه...الان دوباره داغ دلم تازه شد!
واقعا فکر نمیکردم اینقدر بی در و پیکر باشه وزارت بهداشت....به کلی ناامید شدم....
خدا از باعث و بانیش نگذره....من که نمیگذرم...تو این زمونه پایمال کردن حق الناس شده آب خوردن...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا