خــــاطــرات دانشجویـــی ((صرفا از 3 مکان))

profsor

New member
هم اتاقیم رادیولوژی بود کارآموزیه خیلی راحتی داشتن بهش حسودیمون میشد همش 1 ماه بود تازه بخاطر گروونی دستگاهها میترسیدن دانشجوا بزنن نابودشون کنن :25r30wi::25r30wi:فقط توضیحات میدادن اجازه کار با دستگاه رو نداشتن:smiliess (8):
 

mahii

New member
هم اتاقیم رادیولوژی بود کارآموزیه خیلی راحتی داشتن بهش حسودیمون میشد همش 1 ماه بود تازه بخاطر گروونی دستگاهها میترسیدن دانشجوا بزنن نابودشون کنن :25r30wi::25r30wi:فقط توضیحات میدادن اجازه کار با دستگاه رو نداشتن:smiliess (8):

دیگهنبینم پشت سر ی رادیولوژی همچین حرفی بزنیدا..........:
دل دعوا کردنم ندارم اخه:auizz3ffy9vla57584x
 

FARNAZz

Member
هم اتاقیم رادیولوژی بود کارآموزیه خیلی راحتی داشتن بهش حسودیمون میشد همش 1 ماه بود تازه بخاطر گروونی دستگاهها میترسیدن دانشجوا بزنن نابودشون کنن :25r30wi::25r30wi:فقط توضیحات میدادن اجازه کار با دستگاه رو نداشتن:smiliess (8):
فکر کنم هم اتاقیتون هم دانشگاهی من بوده!!
کار آموزی mri من کلا 4 روز شد!! مثل هویج وایمیسادیم اون جا مونیتورو نگاه می کردیم. به هیچ چیز هم دست نمی زدیم... جییییییزززز بود.
 

mahii

New member
حقیقت تلخه عزیزم.
می ترسیدن ما جاشونو بگیریم... به زور ما رو راه می دادن تو بخش.
فرناز هیچ معلومه تو با کیی؟:New (6):
بعدم همین کارارو میکنید ک همه جا ب ما میگن راحتولوژی دیگه.....:riz277:
 

FARNAZz

Member
منظورم این واقعیت بود که بعضی از پرسنل بیمارستانا با کار آموزها رفتار درستی ندارن و کار یاد نمیدن. انگار نه انگار بیمارستان آموزشیه.....
 

mahii

New member
خوب عزیزم.....اینجاس ک چوغولی جواب میده..............:p7977cujr38iyymsu8:
.اونوقت پرسنل مجبورن رابیان.....هرچند با پشت چشم نازک کردنو.بد عنقیو...:smilies-azardl (12)
 

FARNAZz

Member
موقعی که مدیر گروه هم نمی تونه کاری بکنه چوغولی هم دیگه کاری از دستش بر نمیاد بیچاره....
مسئول بخش از همه بدتره...
بعضی بیمارستانا حتی اجازه نمیدادن تو رست بریم...
کار آموزی ام ار ای که دق دادن ما رو. رسما یکیشون بچه ها رو بیرون کرد.
 

mahii

New member
وای چقد ترسناک چ عذابی گشیدید........اینجا همه بیمارستانهاش مسیولا با حال بودن بودن ...خیلی را میومدن....
اما...یکیشون انقد چندش بود ک نگو...بد نبودا..اما بیمزه و بی ادب بود....وقتی بقول خودش با ما شوخیای بامزه میکرد...من ایجورد بودم:eek:t0837h0nn8zfqu8ultمن وقتی از یکی بدم بیاد دیگه کار ندارم اون کیه و چ پستی داره...اصلا رسما ازش فرار میکردم..بنده خدا خودشم میفهمید فککنم:4d564ad6:
ولی باقی جاهاش خیلی خوب بود ..ما از الان ماتم گرفتیم بعد کاراموزی کجا بریم...اخه خیلی ووخیلی خوش میگذره
 

mahii

New member
یکی از بیمارستانهایی ک میرفتیم خیلی شلوغ بود همش واسه همین برای همه کار بود....حالا تو این شلوغی نوبت کار من بود...از قضا ی ادم جون بود ک قرار بود ی عکس چست ازش بگیرم ...اول بردمش تو ی اتاق گرافی دیگه بعد اینکه پوزیشن دادم یکی از پرسنل اومد گفت ک این عکسو برو تو اون اتاق گرافی بگیر گفتم باشه..ب بیمار گفتم بیاد اتاق بغلی ...بعد پوزیشن دادم ...شرایط اماده بود...گفتم اقا نفس عمیق بکش نگهدار...خودم اومدم بیرون ک دکمه اکسپوزو فشار بدم...دیدم ک ای وای ...منکه تاحالا با این دستگاه کار نکردم...خدایا کدوم دکمه بود...همینجورد ی دکمه رو فشار دادم...یهو دستگاه یهو ی صدای بلندی اومد و دستگاه خاموش شد...وای اون لحظه داشتم از ترس سکته میکردم...اخه یکی نیست ب من بگه تو اینهمه جسارتو از کجا میاری/؟؟:whistle:
اول ب بیمار گفتم راحت باشه...بعد با دستپاچگی رفتم ب دوستم گفتم بیاد کمک...اون بدتر ازمن بدون اینکه از کسی بپرسه اومد اول ی دکمه رو فشار داد دید دستگاه روشن نشد بلافاصله ی دکمه دیگه رو فشار داد دستگاه باز با همون صدای بلاند روشن شد....حالا من ک دیگه خطر از سرم رفع شده بود مگه میتونم خندمو کنترل کنم.:25r30wi:..بخشو فرستادیم رو هوا....البته درارو بسته بودیم ک کسی نفهمه....من رو خندیدن زیاد موقعیت شناس نیستم...(یادم اومد یبار ی جای دیگه ازپای ی خانومی عکس گرفتم بعد ک داشتم گرافیو تحویل شوهرش میدادم..اون اقا بهم گفت خانوم دکتر پاش شکسته...من ی لحظه موندم بعد عکسو نگا کردم دیدم اره شکسته بعد ...بعدش خندم گرفت با خنده گفتم اره شکسته)
بعد اون پرسنل اومد گفت عیب نداره من الان خودم بیمارو راهیمیکنم....اون بیچاره ک حواسش نبود ک دستکا یبار خاموش شده دوباره باید تیوپ رو تنظیم کنه ..ماهم ک بدتر ازاون....همونجوری رفت از اون بنده خدا عکس گرفت....اونم چ عکسی .....
بچه ها ی نصیحت هیچ وقت مثل من جسارت بیخود بخرج ندید......بخدا ما شرمنده ایم
:riz513:
 
آخرین ویرایش:

hoseini

New member
یه بار داشتم انما میگرفتم بیمار یه مرد بود و توگروهمون منم تنها بسر بودم خلاصه داشتم خمها رو میگرفتم خم راست خوب باز نشده بود منتظر بود از ماده حاجب کامل بر بشه دیدم دخترا اومدن و گفتن عکس یادگاری بندازیم خلاصه تا ما رفتیم و شروع به ژست گرفتن کردیم و اومدیم دیدم ای بابا روده باریکش داره کامل بر میشه مریضم مسن و بدحال بود هیچی فرستادم دوباره تخلیه کنه خلاصه یه عداب وجدانی گرفتم که نگو هیچ وقتم دیگه یادم نمیره کارمو به شوخی نگیرم
 

hoseini

New member
چیییییییییییییییییییییی؟
من الان حسودیم شد بد جور
اخه این عدالته...........ما از ساعت 8تا1اونجا میمونیم تازه هی مارو به زور با اون لباس سربیهای مسخرشون میفرستادن تو اتاق انزیو
انگار از اشعه خوردن ما لدت می بردن...........من که برق شادیو تو چشای مربیمون می دیدم....
تازه با اون لباسای مثلا استریل ک انگار از دهن ی گاو ک نه صدتا گاو بیرون اومده و اون دمپایی مسخره تر ک مثل قایق بزرگ بود ...ما تو دمپایی گم میشدیم
نمره ک هنوز ندادن ولی عمرا کسی کامل بشه...............منکه حلالشون نمی کنم انقد اشعه خوردیم ترکیدیم..دیگه جایی برای غداخوردن نداشتیم...بچهها شاهدن...فقط ی ساندویچ و یکی دو لیوان چایی و گاعی تنقلات می خوردیم........ما حسابی فعالیم تو زمینه خوردن و رست ر
فتن

مگه واحد آنژیو هم دارید؟ ماکه نداریم به مربیتون گوش ندید نزارید از همین الان اشعه خوردن شرو شه
 

mahii

New member
دلتون خوشهها ما انقد جاتون خالی اشعه خوردیم ک از خودمون اشعه ساطع میکنیم.....واسه همین همش می خندیم این از اثرات زودرس اشعه هس دیگه....نکنه نمی دونستید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه هرکی هم میاد کنارمون ب اونم سرایت میکنه...:4d564ad6:
 

mahii

New member
یه بار داشتم انما میگرفتم بیمار یه مرد بود و توگروهمون منم تنها بسر بودم خلاصه داشتم خمها رو میگرفتم خم راست خوب باز نشده بود منتظر بود از ماده حاجب کامل بر بشه دیدم دخترا اومدن و گفتن عکس یادگاری بندازیم خلاصه تا ما رفتیم و شروع به ژست گرفتن کردیم و اومدیم دیدم ای بابا روده باریکش داره کامل بر میشه مریضم مسن و بدحال بود هیچی فرستادم دوباره تخلیه کنه خلاصه یه عداب وجدانی گرفتم که نگو هیچ وقتم دیگه یادم نمیره کارمو به شوخی نگیرم
واقعا ک از ی دانشجوی رادیولوزی بعیده همچین کاراییی:33:
ما ک همه می دونن هممیشه هممیشه تو کارامون جدی ومنضبط بودیم....اصن شما بگید ی سوتی اگه داده باشیم ما
:21:
 

M@RY@M

New member
ما کلا توی کارآموزی خیلی شادیم و این به دلیل مصاحبت با افرادی مثل ماهی خانومی هستش!بعللله!
منم خاطره زیاد دارم که به مرور برای refresh روحیه هممون میذارم!
 

mahii

New member
ما کلا توی کارآموزی خیلی شادیم و این به دلیل مصاحبت با افرادی مثل ماهی خانومی هستش!بعللله!
منم خاطره زیاد دارم که به مرور برای refresh روحیه هممون میذارم!
عزیزم مرسی ک ازم تعریف کردی.....
ولی ماهی خانوم.............؟نمیدونی من بدم میاااااااااااااااااد......:wacsmiley:
دیگه کسی ب من ماهی خانوم نگه ها..
............:
j58r36j3gcr4suxymup
:j58r36j3gcr4suxymup
 

M@RY@M

New member
عزیزم مرسی ک ازم تعریف کردی.....
ولی ماهی خانوم.............؟نمیدونی من بدم میاااااااااااااااااد......:wacsmiley:
دیگه کسی ب من ماهی خانوم نگه ها..
............:
j58r36j3gcr4suxymup
:j58r36j3gcr4suxymup

آخه من گفتم ماهی خانومی که!دقت کن!!:65d6a5d6s:
بعدشم تو چرا فکر کردی که من ازت تعریف کردم؟!:25r30wi:
 
آخرین ویرایش:

fmmohammadi

New member
یه بار رفتم فیلم ظاهر کنم مربیم گفت فیلم به نور حساسه من فیلم گذاشتم تو پروسسور زود سرشوبستم نگو فیلم نرفته تو همون لبه گیر کرده 10 دقیقه موندم دیدم فیلم در نیومد تازه فهمیدم چیکار کردم!!!!!!
 

fmmohammadi

New member
یه بار تو کارآموزی یکی از بچها خورد به کلید برق بعدش یکی هم که داشت کاستو پر میکرد همه فیلمای بیمارستان نور خورد!!!!!همین چیز خاصی نشد
 

fmmohammadi

New member
توبخش خصوصی بودیم یکی از ترم بالاییهامون دستور پرینت اشتباه داد همه ی فیلمای بیمارستان از روی یک عکس پرینت شد!!!!به خاطر همین نمیزاشتن ما به هیچی دست بزنیم




ما اصلا سوتی نمیدیما!!!!
 
بالا