hoseini
New member
یه بار رفتم فیلم ظاهر کنم مربیم گفت فیلم به نور حساسه من فیلم گذاشتم تو پروسسور زود سرشوبستم نگو فیلم نرفته تو همون لبه گیر کرده 10 دقیقه موندم دیدم فیلم در نیومد تازه فهمیدم چیکار کردم!!!!!!
بابا تو دیگه کی هستی!
یه بار رفتم فیلم ظاهر کنم مربیم گفت فیلم به نور حساسه من فیلم گذاشتم تو پروسسور زود سرشوبستم نگو فیلم نرفته تو همون لبه گیر کرده 10 دقیقه موندم دیدم فیلم در نیومد تازه فهمیدم چیکار کردم!!!!!!
اخی طفلک رفیقت....رفیقم خواست داروی بیمار و بکشه سوزنش رفت تو دستش ای خون اومد ای خون اومد انمی گرفت(اغراق و حال کردی) مربی رفت از تو ماشینش چسب اورد(_چه فداکار!!!!!)
وااااااای چقد خندیدم..........یادش بخیر......کلک خوب تداعی کردیاخاطره از آنژيو!!!!
ي روز توي بخش آنژيوبوديم و مربيمون هم اونروز نيومده بود.از اونجايي كه ما نقش مهمي رو بخصوص توي اين بخش ايفاميكنيم!!!ازطرف يك پرستارمحترم به عنوان عناصر اضافي تلقي شديم و بهمون گفت كه بريم توي رختكن بشينيم!!!(فكركن!)
مام كه خيليييييييييييييييييي بهمون برخورده بود تصميم گرفتيم به جاي 1 ساعت استراحت,2ساعت بريم استراحت!!!!
هيچي ديگه مام رفتيم درحد انفجار استراحت كرديم ولي بازم وقت اضافه آورديم.بعد تصميم گرفتيم بريم توي پاركينگ پزشكان گرامي و اوضاع رو بررسي كنيم.همينجوري كه اونجا ول ميگشتيم ديگه حوصلمون داشت سرميرفت ونزديك بود كه وسوسه بشيم و ماشيناشونو خط بندازيم كه!!!ناگهان نگاه سنگيني رو حس كرديم!!بعللله از پشت پنجره همون پرستارمحترم بهمون هشدارداد كه زودتر بيايم بخش!
حالا كدوم جاسوسي راپورتمونو داده بود خدا داند!
حالا ما 3 تا روداري::25r30wi::25r30wi::25r30wi:
پرستار رو داري::13:
ديگه كلا پرسنل بخش تصميم گرفتن كه باما محترمانه تر برخورد كنن وگرنه يه بلايي ممكن بود سرخودمون بياريم.اونوقت كي ميخواست جواب مربيمونوبده؟؟؟!!!
وااااااای چقد خندیدم..........یادش بخیر......کلک خوب تداعی کردیا
انقد خوردیم نزدیک بود بالا بیاریم.......حلت تهوع داشتیم.خخخخخخخخخخخخخخخخه:smiliess (5):[FONT=Century Gothic]سلام بچها خاطره جدید
امروز نرفته بخش گفتن برین:21: مارو داری تعجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نگو دستگاه خرابه(وااااااااااااااااااااااااااااااااای ناراحت شدیم) بعد از ما امتحان گرفتن همممون خوب دادین بعد تو حیاط ول گشتیم و حله حوله خوردیم داشتیم میترکیدیم وای چقدر ما مهمیم[/FONT]:ahi5slcgm04mi8jqqkl
اصلا بخش بدون ما نمیچرخه!!!!
انقد خوردیم نزدیک بود بالا بیاریم.......حلت تهوع داشتیم.خخخخخخخخخخخخخخخخه:smiliess (5):
.........البته باقیشو تو سرویس موقع برگشت خوردیم
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخه راس میگیا منکنه یکم مونده بود بالا بیارم..توي سرويسم نزديك بود:smiliess (5):و راننده بيچاره مجبور بشه مارو وسط راه پياده كنه و بقيه بيان به سر وصورتمون آب بپاشن!!!! :25r30wi: