تا حالا به کسی علاقمند شدید؟

MOHAMMAD.R

New member
mamnunam az negaranitun,nemidunam khanoma tu injur mavaghe chejuri khodshuno arum mikonan hata nemidunam ta che had tu y rabete zarbe mibinan,vali ino ba tamame vojudam migamo behesh motmaenam ,inke shoma ba hameye sakhtiatun nesbat b kheili az hamseno salatun tajrobedartaro saburtarin,dardae k adamo az pa dar nayarano nakoshan uno ghavitar mikonan,ino b morur motevajeh khahin shod..

برات نگران شدم
این که گفتی ادامه پیداکنه به افسردگی میرسه
من همه این مراحلو گذروندم وقتی نوشته هاتو خوندم انگار اب جوش روم میریزن
واقعا متاسفم
من دیگه نتونستم اون ادم قبلی بشم
دیگه زندگی برام معنا نداره
حتی صبحها برا بیدارشدن انگیزه ندارم
 

MOHAMMAD.R

New member
irane vali kenaram nist,bargashtesh shayad tu royaye man kheili baid nabashe vali khob ta halash k faghat roya bude,nemidunam shayad hichvaght royam tabdil b vagheiat nashe vali dlam mige omideto az dast nadeo bazam bemuno b in fekr nakon k ta key vali montazer bemun,are hagh ba shomast zaman ba man migange vali ta halash man barande budama


رفته خارج یا ازدواج کرده؟؟؟ اگه امیدی به رسیدن نیست چاره ای نیست. باید فراموش کنی. این شرایطو فقط زمان درست میکنه. با گذشت زمان حالت خوب میشه. نگران نباش. تا وقتی از ذهنت پاک نشده به کسی فکر نکن. ولی تا آخر دنیا که نمیتونی تنها بشینی...

بعدا غبطه میخوری که چرا انقد به خودت آسیب زدی.
 

saharandishe

New member
mamnunam az negaranitun,nemidunam khanoma tu injur mavaghe chejuri khodshuno arum mikonan hata nemidunam ta che had tu y rabete zarbe mibinan,vali ino ba tamame vojudam migamo behesh motmaenam ,inke shoma ba hameye sakhtiatun nesbat b kheili az hamseno salatun tajrobedartaro saburtarin,dardae k adamo az pa dar nayarano nakoshan uno ghavitar mikonan,ino b morur motevajeh khahin shod..






اگه میتونیدوامکانش هست که باهاش ازدواج کنیدولی اگه نمیتونیدمن یه راه حل خوب برای آروم شدنتون دارم،این راه حل ازدکترولایت الله درویشی که فوق العاده هستندشنیدم،
شماچون ایشون رودوست دارید،طبیعیه که نگرانش باشیدوهمش بهش فکرکنید،درضمن قرارنیست شماایشون روفراموش کنیدواصلاغیرممکنه،مگراینکه حافظتون روازدست بدین،پس به فراموش کردن فکرنکنید،به اینکه چطوربه تعادل برسین وزندگیتون طبیعی بشه وآرامش بگیریدبیاندیشید،چون به هرحال شمابایدبه وضعیت طبیعی برگردیدوزندگیتونوادامه بدید،این اتفاقات وعلاقه مندیهابرای همه اتفاق می افته واگرشخصی اصلاتوزندگیش به کسی علاقه مندنشه دچاربیماری هست که بایددرمان بشه،پس حالاتنهاوظیفه شمااین هست که به تعادل برسین،راه حل اول:حالاکه اون پیش شمانیست اون روبه خالقتون بسپاریدکه اون روهم خداوندآفریده وهرلحظه درکنارش ونگهدارش هست،که تواناترینه ودرهمه حا ل محافظ اون خواهدبودمدام براش آرزوهای خوب وقشنگ کنید،ازخداوندبزرگ بخواهین که کمکش کنه،ازاینکه براش آرزوی خوشبختی وخوش بودن توهرجایی که هست میکنیداحساس آرامش بهتون دست میده همچنین شمااون روبه مقتدرمتعالی سپردین که تواناترین حافظ اون شخص ازناملایمات وسختی های زندگی هست پس دیگه نگران سلامتیش نیستیدچون خداوندنگهدارشه،راه حل دوم،اثبات شده وواقعاموثر،حتماامتحان کنید،روزی چندباراین کاروانجام بدین دریک فضای آروم ،وبدن دروضعیتی که راحت باشه قراربدین،چشماتونوببندین ، این شخص روبه طورکاملاواضح ،دریک صفحه ساده به صورت سیاه ـسفید،(هیچ رنگ دیگه ای نباشه)مجسم کنیدحتی اجزای صورت هم واضح باشندخوب نگاهش کنیدکامل،بعداون روبه خدابسپارید،ودرحالی که داریدآرزوهای خوب براش میکنید،تصویروازخودتون دورکنید،اونقدردورکه تبدیل به یک نقطه کوچیک ـکوچیک بشه وبعداون نقطه روتوذهنتون منفجرکنیدطوری که کلی نورازش خارج بشه وبعدچشماتونوبازکنیداین کاروبرای چندهفته انجام بدین بهتون خیلی کمک میکنه که آروم بشین مطمءن باشید.
 

MOHAMMAD.R

New member
az tosiehatun mamnunam daghighan hamunjur k goftin man aslan tamayoli b faramush kardanesh nadaramo say mikonam ba zendegim kenar biam,morede avalo taghriban hamishe anjam midamo vaghean b khode khoda sepordamesh, vali morede dovomo nemidunam chejuri bashe ,behar hal bazam mamnunam az lotfetun
 
آخرین ویرایش:

saharandishe

New member
az tosiehatun mamnunam daghighan hamunjur k goftin man aslan tamayoli b faramush kardanesh nadaramo say mikonam ba zendegim kenar biam,morede avalo taghriban hamishe anjam midamo vaghean b khode khoda sepordamesh, vali morede dovomo nemidunam chejuri bashe ,behar hal bazam mamnunam az lotfetun


خواهش میکنم،ولی سعی کنیدمورددوم روحتماامتحان کنید،شخصی رومیشناسم که به کسی شدیداعلاقه مندبودولی هیچ راهی واسه رسیدن بهش نبود،مدام گریه میکرد،درسشونمیتونست بخونه،منتظریک معجزه بود وحتی خیلی از فرصت های خوب زندگیشوازدست دادو......کلازندگیش بهم خورده بود،به مدت یک ماه این تمرینودقیق انجام داد،به قدری حالش خوب شده که خیلی احساس سلامتی ونشاط میکنه ،وانگارنه انگارکه ایشون همون فردی هستندکه داشت دچارافسردگی مزمن میشدوالان خودش اظهارمیکنه که چقدرخوشحاله که ازاون وضع دراومده وزندگیش رنگ وبوی تازه ای پیداکرده،الان همه چیزوواقع بینانه میبینه،درحالی که تواون مدت که دچاراون وضع بودفکرمیکردتنهاشخص زندگیش که میتونه دوسش داشته باشه وخوشبختش کنه فقط همون آقاست وهیچکس دیگه ای به دلش نمیشست درحالی که الان داره به کیس های جدیدش فکرمیکنه وبرای زندگی شادآیندش برنامه ریزی میکنه ،به هرحال اگه نحوه انجامش براتون مبهم هست بگیدکه بیشتربراتون توضیج بدم.
انشاالله که مشکلتون حل بشه.
ولی این روشودست کم نگیرید.فراموش نکنیداین حق شماست که به وضع طبیعی برگردیدپس اولین کسی که میتونه به شماکمک کنه فقط خودتون هستید،تاکی میخواییدتواین وضع بمونیدکمی واقع بین باشید؟پس نهایت تلاشتونوداشته باشید،شمالیاقت یک زندگی شادوموفق رودارید.
 

Taraa

Well-known member
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند

آسمان را دریاب

 
آخرین ویرایش:





اگه میتونیدوامکانش هست که باهاش ازدواج کنیدولی اگه نمیتونیدمن یه راه حل خوب برای آروم شدنتون دارم،این راه حل ازدکترولایت الله درویشی که فوق العاده هستندشنیدم،
شماچون ایشون رودوست دارید،طبیعیه که نگرانش باشیدوهمش بهش فکرکنید،درضمن قرارنیست شماایشون روفراموش کنیدواصلاغیرممکنه،مگراینکه حافظتون روازدست بدین،پس به فراموش کردن فکرنکنید،به اینکه چطوربه تعادل برسین وزندگیتون طبیعی بشه وآرامش بگیریدبیاندیشید،چون به هرحال شمابایدبه وضعیت طبیعی برگردیدوزندگیتونوادامه بدید،این اتفاقات وعلاقه مندیهابرای همه اتفاق می افته واگرشخصی اصلاتوزندگیش به کسی علاقه مندنشه دچاربیماری هست که بایددرمان بشه،پس حالاتنهاوظیفه شمااین هست که به تعادل برسین،راه حل اول:حالاکه اون پیش شمانیست اون روبه خالقتون بسپاریدکه اون روهم خداوندآفریده وهرلحظه درکنارش ونگهدارش هست،که تواناترینه ودرهمه حا ل محافظ اون خواهدبودمدام براش آرزوهای خوب وقشنگ کنید،ازخداوندبزرگ بخواهین که کمکش کنه،ازاینکه براش آرزوی خوشبختی وخوش بودن توهرجایی که هست میکنیداحساس آرامش بهتون دست میده همچنین شمااون روبه مقتدرمتعالی سپردین که تواناترین حافظ اون شخص ازناملایمات وسختی های زندگی هست پس دیگه نگران سلامتیش نیستیدچون خداوندنگهدارشه،راه حل دوم،اثبات شده وواقعاموثر،حتماامتحان کنید،روزی چندباراین کاروانجام بدین دریک فضای آروم ،وبدن دروضعیتی که راحت باشه قراربدین،چشماتونوببندین ، این شخص روبه طورکاملاواضح ،دریک صفحه ساده به صورت سیاه ـسفید،(هیچ رنگ دیگه ای نباشه)مجسم کنیدحتی اجزای صورت هم واضح باشندخوب نگاهش کنیدکامل،بعداون روبه خدابسپارید،ودرحالی که داریدآرزوهای خوب براش میکنید،تصویروازخودتون دورکنید،اونقدردورکه تبدیل به یک نقطه کوچیک ـکوچیک بشه وبعداون نقطه روتوذهنتون منفجرکنیدطوری که کلی نورازش خارج بشه وبعدچشماتونوبازکنیداین کاروبرای چندهفته انجام بدین بهتون خیلی کمک میکنه که آروم بشین مطمءن باشید.

دقیقا.اینو دکتر فرهنگ هم گفته بود. من به یکی گفتم واقعا نتیجه گرفت...
 

MOHAMMAD.R

New member
حرفاتونو دوس دارم و تلاشمو میکنم ,من ازینکه توی زندگیم این مسیرو داشتم پشیمون نیستم و اگه به عقب برگردم بازهم میرم سمتش ولی دوس دارم قدرتمو دوباره به دست بیارم هیچ وقت عشقمو ضعف ندونستم خدا خودش شاهده ولی نمی خوام عاشق ضعیف باشم از ادمای ضعیف بدم میاد,دوس دارم اگه میخام زندگی کنم محکم زندگی کنم و حتی مادرمم با دیدنم غصه نخوره,من تا الانش خیلی تلاش کردم که پاهام سست نشه و زمین نخورم تا حتی صدای آخمو کسی نشنوه و این برام خیلی مهمه,خیلی...
عشقم تو قلبم میمونه ولی جون میخام تا محکم سر پا نگهم داره و بتونم از اونایی که دوسشون دارم حمایت کنم..
\





خواهش میکنم،ولی سعی کنیدمورددوم روحتماامتحان کنید،شخصی رومیشناسم که به کسی شدیداعلاقه مندبودولی هیچ راهی واسه رسیدن بهش نبود،مدام گریه میکرد،درسشونمیتونست بخونه،منتظریک معجزه بود وحتی خیلی از فرصت های خوب زندگیشوازدست دادو......کلازندگیش بهم خورده بود،به مدت یک ماه این تمرینودقیق انجام داد،به قدری حالش خوب شده که خیلی احساس سلامتی ونشاط میکنه ،وانگارنه انگارکه ایشون همون فردی هستندکه داشت دچارافسردگی مزمن میشدوالان خودش اظهارمیکنه که چقدرخوشحاله که ازاون وضع دراومده وزندگیش رنگ وبوی تازه ای پیداکرده،الان همه چیزوواقع بینانه میبینه،درحالی که تواون مدت که دچاراون وضع بودفکرمیکردتنهاشخص زندگیش که میتونه دوسش داشته باشه وخوشبختش کنه فقط همون آقاست وهیچکس دیگه ای به دلش نمیشست درحالی که الان داره به کیس های جدیدش فکرمیکنه وبرای زندگی شادآیندش برنامه ریزی میکنه ،به هرحال اگه نحوه انجامش براتون مبهم هست بگیدکه بیشتربراتون توضیج بدم.
انشاالله که مشکلتون حل بشه.
ولی این روشودست کم نگیرید.فراموش نکنیداین حق شماست که به وضع طبیعی برگردیدپس اولین کسی که میتونه به شماکمک کنه فقط خودتون هستید،تاکی میخواییدتواین وضع بمونیدکمی واقع بین باشید؟پس نهایت تلاشتونوداشته باشید،شمالیاقت یک زندگی شادوموفق رودارید.
 

MOHAMMAD.R

New member
عصبی میشم وقتی میشنوم یا میبینم آدما اینقدر از ادمیتشون فاصله میگیرن ,اگه میخاس دوس شه باید مرد میبود و همون موقع میگفت, نمیخام دردتونو تازه کنم ولی شک نکن یه روز یه جایی تو همین دنیا بهش میرسه,بدجورم میرسه!!!





حرفاتون رو که خوندم دلم گرفت، منم به یاد خودم افتادم، دیدم اینجا که همه بچه ها حرفای دلشون رو زدن فرصت خوبی هست که منم یه کم سبک بشم.
در دوران کارآموزی با هم آشنا شدیم. از همون بار اول که دیدمش خیلی به دلم نشست. اما من اصلا دوست ندارم خودم رو پیش پسرا کوچیک کنم و اصن اجازه ندادم که متوجه علاقم بشه، حتی گاهی بهش بی محلی هم میکردم، اما حامد تمام توجهش رو به من می داد، همه فهمیده بودند که بهم علاقه داره... فقط 4 ماه پیش هم بودیم و بعد از اون 4 ماه هم که دیگه بیمارستان نمی رفتیم به بهانه درس و جزوه همش بهم زنگ میزد. بعدش کم کم دیگه به بهانه درس زنگ نمی زد این بار به بهانه اینکه دلم براتون تنگ شده و خواستم حالتون رو بپرسم. درنهایت رابطمون صمیمی و صمیمی تر شد و منم دیگه دیوونش شده بودم. خواستم که بهم بگه تا کجای دنیا باهام هست... اما می دونید بهم چی گفت؟ گفت من به خاطر عشق ناموفق که قبلا داشتم دیگه هیچ وقت نمی خوام ازدواج کنم، گفت چون خیلی دوستت دارم این روبهت گفتم که بعدا اذیت نشی و الان تکلیفت رو بدونی! نگید که حتما تفاهمی ندیده و نخواستت برای اینکه همیشه براش باشی! نه اتفاقا همه جوره امتحانم کرده بود و گفت اگر قصد ازدواج داشتم به جز تو کس دیگه ای رو انتخاب نمی کردم. گفت که من می خوام فقط با هم مثل 2 تا دوست باشیم. منم دختری هستم که اصلا خوشم نمیاد از این دوستی هایی که...(امیدوارم به کسی بر نخوره این نظر منه . منظورم این هست که به نظر من دلیلی نداره که آدم عزیزم، جانم، گلم و... هرکسی باشه و اجازه بدیم رابطه عاطفی بوجود بیاد درصورتی که همدیگر رو برای ازدواج نمی خواهیم). این را هم بگم که من قبل از اینکه با حامد آشنا بشم به خواستگارایی که داشتم نه می گفتم چون همه هدفم درس خوندن بود و اصلا به ازدواج فر نمی کردم اما وقتی حامد رو دیدم خیلی به دلم نشست.... لطفا اون دسته ای که به دختر خانم ها میگن پسر ندیده فکر نکنن از این طایفه بودیم!!!...)
من نمیگم چون من اون رو دوست دارم اونم باید من رو دوست میداشت...فقط میگم چرا با اینکه میدونست من اهل اینطور دوستی ها نیستم با من اینکارو کرد؟ ما که رابطه در حد یه هم دانشگاهی داشتیم اگر برای ازدواج نمی خواست چه دلیلی داشت که انقدر صمیمی بشه! اگرم یه gf می خواست خیلی راحت می تونست با کسای دیگه دوست بشه چرا این همه تلاش کرد که من رو بدست بیاره فقط برای یه دوستی؟! هنوز نتونستم بعد از 2 سال فراموش کنم با اینکه می دونم شاید با همچین آدمی خوشبخت نمی شدم
هر جا که هست براش هم آرزوی خوشبختی می کنم.
 

miler

New member
:14: بیچاره دریا...
خدارو شکر من جات نبودم...وگرنه حالی ازش میگرفتم ......:j58r36j3gcr4suxymup
 

saharandishe

New member
حرفاتونو دوس دارم و تلاشمو میکنم ,من ازینکه توی زندگیم این مسیرو داشتم پشیمون نیستم و اگه به عقب برگردم بازهم میرم سمتش ولی دوس دارم قدرتمو دوباره به دست بیارم هیچ وقت عشقمو ضعف ندونستم خدا خودش شاهده ولی نمی خوام عاشق ضعیف باشم از ادمای ضعیف بدم میاد,دوس دارم اگه میخام زندگی کنم محکم زندگی کنم و حتی مادرمم با دیدنم غصه نخوره,من تا الانش خیلی تلاش کردم که پاهام سست نشه و زمین نخورم تا حتی صدای آخمو کسی نشنوه و این برام خیلی مهمه,خیلی...
عشقم تو قلبم میمونه ولی جون میخام تا محکم سر پا نگهم داره و بتونم از اونایی که دوسشون دارم حمایت کنم..



این خیلی عالیه،بهتون تبریک می
میگم که تلاش خودتونومیکنید،واقعاقابل تحسینه،پس امیدوارم یه روزی همین جاخبرای خوبی ازتون بشنویم،زندگی شادوپرطراوت وسرشارازمحبت وصفابراتون آرزومی کنم.
 

patris

New member





اگه میتونیدوامکانش هست که باهاش ازدواج کنیدولی اگه نمیتونیدمن یه راه حل خوب برای آروم شدنتون دارم،این راه حل ازدکترولایت الله درویشی که فوق العاده هستندشنیدم،
شماچون ایشون رودوست دارید،طبیعیه که نگرانش باشیدوهمش بهش فکرکنید،درضمن قرارنیست شماایشون روفراموش کنیدواصلاغیرممکنه،مگراینکه حافظتون روازدست بدین،پس به فراموش کردن فکرنکنید،به اینکه چطوربه تعادل برسین وزندگیتون طبیعی بشه وآرامش بگیریدبیاندیشید،چون به هرحال شمابایدبه وضعیت طبیعی برگردیدوزندگیتونوادامه بدید،این اتفاقات وعلاقه مندیهابرای همه اتفاق می افته واگرشخصی اصلاتوزندگیش به کسی علاقه مندنشه دچاربیماری هست که بایددرمان بشه،پس حالاتنهاوظیفه شمااین هست که به تعادل برسین،راه حل اول:حالاکه اون پیش شمانیست اون روبه خالقتون بسپاریدکه اون روهم خداوندآفریده وهرلحظه درکنارش ونگهدارش هست،که تواناترینه ودرهمه حا ل محافظ اون خواهدبودمدام براش آرزوهای خوب وقشنگ کنید،ازخداوندبزرگ بخواهین که کمکش کنه،ازاینکه براش آرزوی خوشبختی وخوش بودن توهرجایی که هست میکنیداحساس آرامش بهتون دست میده همچنین شمااون روبه مقتدرمتعالی سپردین که تواناترین حافظ اون شخص ازناملایمات وسختی های زندگی هست پس دیگه نگران سلامتیش نیستیدچون خداوندنگهدارشه،راه حل دوم،اثبات شده وواقعاموثر،حتماامتحان کنید،روزی چندباراین کاروانجام بدین دریک فضای آروم ،وبدن دروضعیتی که راحت باشه قراربدین،چشماتونوببندین ، این شخص روبه طورکاملاواضح ،دریک صفحه ساده به صورت سیاه ـسفید،(هیچ رنگ دیگه ای نباشه)مجسم کنیدحتی اجزای صورت هم واضح باشندخوب نگاهش کنیدکامل،بعداون روبه خدابسپارید،ودرحالی که داریدآرزوهای خوب براش میکنید،تصویروازخودتون دورکنید،اونقدردورکه تبدیل به یک نقطه کوچیک ـکوچیک بشه وبعداون نقطه روتوذهنتون منفجرکنیدطوری که کلی نورازش خارج بشه وبعدچشماتونوبازکنیداین کاروبرای چندهفته انجام بدین بهتون خیلی کمک میکنه که آروم بشین مطمءن باشید.
یعنی با روش دوم میشه طرفو فراموش کرد یا فقط واسه اینه که بتونی کنار بیای با قضیه؟
 

miler

New member
آره میلر جان بیچاره من...اما حالش رو که نگرفتم هیچ تازه کلی هم براش آرزوی خوشبختی کردم، بهش گفتم که برات آرزو میکنم به عشق اولت برسی.

تو خیلی بزرگوارو خوش قلبی:28:
ولی اصلا تو مرام من نیس دست خالی بره پیش عشقش,کاش ی کاری میکردی دل من خنک شه:New (6):
 

sara77

New member
راس میگه میلر دریا جون تو برا خودت نشستی دعا کنی کسی که با احساست بازی کرده خوشبخت شه من بودم یه حال توپ ازش میگرفتمممممممممممممممممم
 

MOHAMMAD.R

New member
آنان که پاره های روح خویش را برای التیام به دیگران میبخشند از همه به خدا نزدیکترند!

 

MOHAMMAD.R

New member

شما خانم قوی و البته صاحب قلب بزرگواری هستین,پس شاید باید به اون حق بدم , آخه آدمی مثله اون لیاقتشو...
امیدوارم دیگه تو زندگی غمی به دلتون نشینه....
 

sara77

New member
البته من نمیدونم اون چه عشقی بوده که فقط بخاطرش قید ازدواجو زده وگرنه اگه قرار به وفاداریش هست پس چرا می ره دنبال این دختر و اون دختر...
دریاااااااااااااا مرگ من این حرفارو باور میکنی ببین تو این دوره زمونه فقط یکی پیدا کن اینکارو کرده از همین الان دنبال یه اسم برام باشین اینا اثرات فیلم هندیه فوقش تا3 یا4 سال تو فضایی بعد میگی عشق چیههههههههههههههه
 
بالا