گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
دود
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجریها و مُرسیها
اشک
شمع من باش و بمان .. نور زتو .. اشک ز منپیش تو سرو قامتم خم شد و گرنه/سیب دلم آنقدر ها در دسترس نیست
شمع