صدام رذل از شب مردم امان گرفت
مار فسرده از دم ارباب جان گرفت
دزفول و خارک را ز قساوت به توپ بست
چشم و چراغ ملت ما را نشان گرفت
طفل دو ساله از دم تیغش امان نیافت
با تیر خشم از کف پیران کمان گرفت
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو