یادش به خیر بچگی ها

marzi ba

Well-known member
1aw3o6bzbkmx5w0obns2.jpg


دختره اینجا نشسته گریه میکنه ..............:sad::sad:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: sepideeee

marzi ba

Well-known member



من از این شیطونک خیلی زیاد خاطره

خخ یکیش این بود

یدونه من داشتم از اینا یدونه خواهرم
مال اون نمیدونم چرا جنسش خوب نبود. مثل این بود:25r30wi:

بازی میکردیم که یهو شیطونکش نصف شد خخخخ
منم دیدم شیطونک من هنوز سالمه برا ان خراب شده اینجوری شدم:riz481:
بعد اونم گریه کرد.





15 دیقه بعد




















شیطونک منو گرفتن دادن به اون:65d6a5d6s:



من این شیوطنکا خاطره خوبی ندارم
دایم با دختر داییم بازی میکردن این شیطونک خیلی بد خیلی بد خورد به چشم داییم
و متاسفانه چیزی که نباید شد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shayna

M@RY@M

New member



من از این شیطونک خیلی زیاد خاطره

خخ یکیش این بود

یدونه من داشتم از اینا یدونه خواهرم
مال اون نمیدونم چرا جنسش خوب نبود. مثل این بود

بازی میکردیم که یهو شیطونکش نصف شد خخخخ
منم دیدم شیطونک من هنوز سالمه برا ان خراب شده اینجوری شدم
بعد اونم گریه کرد.





15 دیقه بعد




















شیطونک منو گرفتن دادن به اون:65d6a5d6s:

:riz481:
حالا من چون از داداشم بزرگترم,واسه اون که خراب میشد,خودم واسه خودمو میدادم به اون!بس که من خوبم!:25r30wi:
 

marzi ba

Well-known member
t27qk88uftmxerxaeg69.jpg


عاشق بازی یه قل دو قل بودم
الانم هر از چند گاهی بازی میکنیم
و شلوغ بازی در میاریم
واییییییییی چه قد دلم خاست
باید برم سنگ جم کنم
:4d564ad6::4d564ad6:
 

نوتر

New member
t27qk88uftmxerxaeg69.jpg


عاشق بازی یه قل دو قل بودم
الانم هر از چند گاهی بازی میکنیم
و شلوغ بازی در میاریم
واییییییییی چه قد دلم خاست
باید برم سنگ جم کنم
:4d564ad6::4d564ad6:

اوه اوه خواهر بزرگم تو بچگیش خدای یه قل دو قل بود
از قضا دومادمونم تو بچگیش هم خدای یه قل دو قل بود(فامیلمون هستند)

ولی خواهر من همه رو میبرد
ما ب این بازی میگیم بش داش(5 سنگ) یا اوش داش(3 سنگ)

از قضا بعد 15 سال چند روز پیش 5 تا سنگ پیدا کردم گفتم به یاد دوران قدیم یبارم با هم بازی کنید

خخخ بازم خواهر بزرگه برد:auizz3ffy9vla57584x
 

کینز

New member
منم هم خیلی این عکسارو دوست داشتم

با بچه ها بغیر از زمستونا میرفتیم کوچه.برا عکس بازی
هر کی چند تا عکس میذاشت رو هم میذاشتیم. بعد عکسارو جوری میذاشتیم که پشتش به طرف بالا باشه. اونی که نفر اول بود با کف دست میزد روشون تا برگردند. هر عکسی بر میگشت اون مال اون شخص میشد.:sad: :sad:(میدونم بعضیا این شکلک رو دوست ندارند). وقتی برمیگشتیم خونه انگشتامون ذوق ذوق میکرد انقد میکوبیدیم به آسفالت






واییییی منم ازینا با بچه های همسایه وداداشم بازی میکردیم یعنی عاشق این بازی بودم
 

ketabsabz

Well-known member
الان که بچه ها اسم این بازیها رو آوردن خاطراتش دونه دونه تو ذهنم زنده شد
واقعا یادش بخیر

کاش همیشه بچه میموندیم :sad:
 

sepid71

New member



من از این شیطونک خیلی زیاد خاطره دارم

خخ یکیش این بود

یدونه من داشتم از اینا یدونه خواهرم
مال اون نمیدونم چرا جنسش خوب نبود. مثل این بود:i:

بازی میکردیم که یهو شیطونکش نصف شد خخخخ
منم دیدم شیطونک من هنوز سالمه برا ان خراب شده اینجوری شدم::

خخخخخخخخخخخخ نوتر .منم خیییییییییییییییلی خاطره دارم از شیطونک ....واییییییییییییییی من چندبار شیطونک خریدم ... چون تو حیاط میزدم رو آسفالت ب مرور داغون میشد ...

اقا یدونه آخریوو دیگه نمیبردم تو حیاط ...همش تو خونه بازی میکردم ......یعنی همرو آسی کرده بود خخخخخخخخخخخ خونه ما دو طبقس بعد من بعداظهرا ک همه خواب بودن میرفتم بالا و شاتالاق شاتالاق میزدم ب کف و از قضا اونایی ک پایین خواب بودن خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خو دیوونه میشدن دیگه ...هرچیم میگفتن نکن ب حرفشون گوش نمیکردم خخخخخخخخخ
بعد چندوقت اوردم پایین بازی کنم ... از بس محکم میزدم اینو ب زمین ...مستقیم میخورد به سقف ... هرچیم همه میگفتن سپید نکن مخمون رفت گوش نمیکردم خخخخخخخخخخ خو دوسش داشتم دیگه:4d564ad6: بعد از چندوقتی یبار بالای سرمو نیگاه کردم ...
دیدم هزاران هزار جای گرد توپ روی گچ سقف باقی مونده !!!!::14::یعنی سقف هالمون خال خالی شده بودخخخخ اقا دیگه محروم شدم مجبور بودم پرتابای کوتاه داشته باشم :(

بابامم بنده خدا مجبور شد کل سقف رو رنگ کنه خخخخخخخخخخ:dadad4:
خدایی خیلی شیطون بودم خخخ
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: marzi ba

sepid71

New member
منم هم خیلی این عکسارو دوست داشتم

با بچه ها بغیر از زمستونا میرفتیم کوچه.برا عکس بازی
هر کی چند تا عکس میذاشت رو هم میذاشتیم. بعد عکسارو جوری میذاشتیم که پشتش به طرف بالا باشه. اونی که نفر اول بود با کف دست میزد روشون تا برگردند. هر عکسی بر میگشت اون مال اون شخص میشد.:sad: :sad:(میدونم بعضیا این شکلک رو دوست ندارند). وقتی برمیگشتیم خونه انگشتامون ذوق ذوق میکرد انقد میکوبیدیم به آسفالت




ووووووووووووی یادش بخیر چقد این بازیو دوس داشتم ...همشم از پسرای فامیل میبردم :4d564ad6:
 

sepid71

New member



من از این شیطونک خیلی زیاد خاطره دارم

خخ یکیش این بود

یدونه من داشتم از اینا یدونه خواهرم
مال اون نمیدونم چرا جنسش خوب نبود. مثل این بود:

بازی میکردیم که یهو شیطونکش نصف شد خخخخ
منم دیدم شیطونک من هنوز سالمه برا ان خراب شده اینجوری شدمd:


خخخخخخخخخخخخ نوتر .منم خیییییییییییییییلی خاطره دارم از شیطونک ....واییییییییییییییی من چندبار شیطونک خریدم ... چون تو حیاط میزدم رو آسفالت ب مرور داغون میشد ...

اقا یدونه آخریوو دیگه نمیبردم تو حیاط ...همش تو خونه بازی میکردم ......یعنی همرو آسی کرده بود خخخخخخخخخخخ خونه ما دو طبقس بعد من بعداظهرا ک همه خواب بودن میرفتم بالا و شاتالاق شاتالاق میزدم ب کف و از قضا اونایی ک پایین خواب بودن خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخ خو دیوونه میشدن دیگه ...هرچیم میگفتن نکن ب حرفشون گوش نمیکردم خخخخخخخخخ
بعد چندوقت اوردم پایین بازی کنم ... از بس محکم میزدم اینو ب زمین ...مستقیم میخورد به سقف ... هرچیم همه میگفتن سپید نکن مخمون رفت گوش نمیکردم خخخخخخخخخخ خو دوسش داشتم دیگه:4d564ad6:: بعد از چندوقتی یبار بالای سرمو نیگاه کردم ...
دیدم هزاران هزار جای گرد توپ روی گچ سقف باقی مونده :14::!!!!::یعنی سقف هالمون خال خالی شده بودخخخخ اقا دیگه محروم شدم مجبور بودم پرتابای کوتاه داشته باشم :(

بابامم بنده خدا مجبور شد کل سقف رو رنگ کنه خخخخخخخخخخ :dadad4:خدایی خیلی شیطون بودم خخخ
 

esw1

New member
بستی کیمی دو قلووووووووووووووووووووووووو
یادش به خیر
 

marzi ba

Well-known member

اوه اوه خواهر بزرگم تو بچگیش خدای یه قل دو قل بود
از قضا دومادمونم تو بچگیش هم خدای یه قل دو قل بود(فامیلمون هستند)

ولی خواهر من همه رو میبرد
ما ب این بازی میگیم بش داش(5 سنگ) یا اوش داش(3 سنگ)

از قضا بعد 15 سال چند روز پیش 5 تا سنگ پیدا کردم گفتم به یاد دوران قدیم یبارم با هم بازی کنید

خخخ بازم خواهر بزرگه برد:auizz3ffy9vla57584x



نوتر ما به این بازی ال داشی هم میگیم






ههههههههه نوتر به خواهرت بوگو حریف برات پیدا شده
ادرس بدم بیان یا ادرس میدی بیام
با هاشون مسابقه بدم:4d564ad6:

وای من عاشق یه قول دو قولم
دلوم خاست:dadad4:
 
آخرین ویرایش:

mahsa.

New member
منم هم خیلی این عکسارو دوست داشتم

با بچه ها بغیر از زمستونا میرفتیم کوچه.برا عکس بازی
هر کی چند تا عکس میذاشت رو هم میذاشتیم. بعد عکسارو جوری میذاشتیم که پشتش به طرف بالا باشه. اونی که نفر اول بود با کف دست میزد روشون تا برگردند. هر عکسی بر میگشت اون مال اون شخص میشد.:sad: :sad:(میدونم بعضیا این شکلک رو دوست ندارند). وقتی برمیگشتیم خونه انگشتامون ذوق ذوق میکرد انقد میکوبیدیم به آسفالت





وووووووووووووی یاد روبرتو باجو بخیر......
 

کینز

New member
اولین روز دبستان بازگرد

کودکی ها شاد وخندان بازگرد

درس های سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس

روبه مکار ودزد چاپلوس

با وجود سوز و سرمای شدید

ریزعلی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا میشدیم

ما پر از تصمیم کبری میشدیم

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش میشد باز کوچک میشدیم

لااقل یک روز کودک میشدیمَ
 

yara

New member
همیشه تیله های داداشم رو برمیداشتم هرکدوم رنگی تر وخوشگل تر بود خخخخ:black_eyed:



01acd85b5e40.jpg
 

yara

New member
دخترا اینارو یادتونه !!؟/.................واییی چقد خاله بازی رو دوس داشتم :motat:


البته اسباب بازیای من پلاستیکی (صورتی ...سبز و ....)اینا بودن .....:tonguesmiley:
83e881bb4d22.jpg





یه چیزی الان یادم اومد...........عاقا مامانم همیشه دم در حیاط خونه مون قالیچه مینداخت ومیگفت

همینجا بازی کنید جای دور نرید......بعد داداشم همش پاش میرفت روی اسباب بازیای من و خردشون میکرد.........

.هر بار هم فقط قوری کوچولو خرد میشد ....خدا یعنی نشد یه بار ست اسباب بازیام کامل بمونه:tsimuzpzwoap1t9y3o7
 
آخرین ویرایش:
بالا