مشاعره

mahsa.

New member
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تودادم
باید اول زتوپرسید که چنین خوب چرایی؟
 
آخرین ویرایش:

ZOT

New member
یارم چو قدح بدست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

هر کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد

حافظ:riz304:
 

waria

New member
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی گیرد
ز هر در می دهم پندش ولیکن در نمی گیرد

میان گریه می خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی گیرد
 

mahsa.

New member
دل به من دادی؟ نیست.

صحبت از دل نکن این لانه شهوت دل نیست

دل سپردن اگر این است که این مشکل نیست
 

roj

New member
دلا مباش چنین هرزه گرد وهرجایی که هیچ کار زپیشت بدین هنر نرود

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست که اب روی شریعت بدین قدر نرود
 

raheleh63

New member
در آن شهری که مردانش عصا از کور می دزدند
من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم
 

shenya

New member
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام

خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام
 

patris

New member
ما عیب کس بمستی و رندی نمیکنیم/لعل بتان خوشست ومی خوشگوار هم
 

roj

New member
مگر ملائکه بر اسمان وگرنه بشر
بحسن صورت او درزمی نخواهد بود
بدوستی که حرامست بعدازاو صحبت
که هیچ نطفه چنو ادمی نخواهد بود
 

patris

New member
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد/یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت/یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
 

mahsa.

New member
من اگر مانشوم تنهایم
تواگرمانشوی خویشتنی
چه کسی میخواهد منوتو مانشویم
خانه اش ویران باد........
 

patris

New member
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای/فرشته ات به دودست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان/نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
 

nazi86

New member
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
 
آخرین ویرایش:

roj

New member
یادباد ان صحبت شبهاکه بانوشین لبان بود
بحث سرعشق ویاد حلقه ی عشاق بود
 

mahsa.

New member
دیشب گل من غنچه خاموش که بودی
تاوقت سحر تنگ در آغوش که بودی
شب باکه نشستی سرزلفت که به کف داشت
در صومعه غارتگر ایمان که بودی؟
ازلبت پیداست پیمانه کشیها
ای عهد شکن برسرپیمان که بودی؟؟؟؟؟؟؟
 

roj

New member
یار اگر رفت وحق صحبت دیرین نشناخت
حاشا لله که روم من ز پی یار دگر
معرفت نیست درین قوم خدا را سببی
تابرم گوهر خود را به خریدار دگر
 

mahsa.

New member
روزها فکرمن این است وهمه شب سخنم
که چراغافل ار احوال دل خویشتنم
 
بالا