مشاعره

[biosta]

عشق



...
من بیچاره زهرسو هـزار بار آزمـود
عشق کز نقطة پرگار مدارها بنمود
...

 

[ZOT]

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
حافظ

 

[mahsa.]

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه سردش پیش ماست لبریز دردش پیش ماست
سفره دل خالی وبی روزی است
سینه ام محتاج آتش سوزی است

 

[biosta]

تـادل به تـودادم دلـبرودلدارمن:heart:
ز غیر تو دسـت کشـیدم نـگار مـن:heart:

دلباخته چون روی دلارای تو دیدم:heart:
روی دل افروز تو نور شب تار من:heart:

 

[mahsa.]

نرونذاربدون تودنیا به عشق شک بکنه
هرکی دلش جای دیگه است عشقو بخاد ترک بکنه

 

[ZOT]

هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه ی خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا
خیام

 

[nafiss]

آسمان مکثی کرد

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
نرسیده به درخت ، کوچه باغیست که از خواب خدا سبز تر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است.

 

[biosta]

...
تـولا تـولا کـن بـر جـان مـن :heart:
وفاعـطا کـن ای مـهربان مـن:heart:​

تولا یعنی دوستی

 

[biosta]

...
نـگارم ای نـگارم مـهربان نـگاری
تو این دل را مگر سامان نگاری​

 

[nafiss]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش **************** می سپارم به تو از دست حسود چمنش

 

[biosta]

سرزنش بیخبران

با حرف شین هم شعر سرودم!!!!!!!!!

شیرین شراب جان و لبان جان نداشت
شیرین به خواب فرهادمگرگمان نداشت
...​

 

[nafiss]

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت ***** من همه محو تماشای نگاهت

 

[biosta]

...
تا ثریا ز بختم خون و خونابه چکید
درمدارم تیر بچرخید و آهنگ عمید

 

[nafiss]

دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق
قهرمانان را بیدار کند.

 

[biosta]

...
دل ما را شیرین می بری بی درنگ
آنسان کاندرخم ابروان میکنی آژنگ
...​

 

[nafiss]

گنج قارون که فرو می شود از قهر ، هنوز ***** خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است

 

[biosta]

خداحافظ

من اجازه ندارم دیگر در تاپیک مشاعره دیده شوم !!!!!!!!!!!!!!

...
تا سپهراز فلکش تیرانداخت بی شمار
چـو دلبر بـر عاشـق تیـرانـداخت بیشمار
...​

 

[nafiss]

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت ****** چرا که حال نکو در قفای فال نکوست

 

[mahsa.]

توکز محنت دیگران بی غمی
نشایدکه نامت نهند آدمی

 

[patris]

یاد باد آن کو به قصد خون ما/عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده میگویم سخن/گفته خواهد شد به دستان نیز هم