مشاعره

patris

New member
تلخ و شیرین جهان چیزی بجز یک خواب نیست
مرگ پایان می دهد یک روز این کابوس را
 

cheshmak

New member
امشب از حسرت رویت دگر ارامم نیست

دلم ارام نگیرد که دلارامم نیست
 

نازی

New member
ترسم تو را دمی که به محشر بر آورند


از آتش تو دود به محشر درآورند
 
آخرین ویرایش:

patris

New member
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم/با من چه کرد دیده معشوقه باز من
 

mahsa.

New member
نشود فاش کسی آنچه میان منوتوست
تااشارات نظرنامه رسان منوتوست.
 

nafiss

New member

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف ******************* مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
 

patris

New member
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!
اکنون تو ز من دلزده ای!من ز تو دلتنگ
 

nafiss

New member

گوهر معرفت اندوز که با خود ببری *************** که نصیب دگرانست نصاب زر و سیم
 

patris

New member
من رستم و سهراب تو!این جنگ چه جنگی است
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
 

OMID2010

New member
گويند شاه عشق ندارد وفا دروغ
گويند صبح نبود شام تو را دروغ

گويند بهر عشق تو خود را چه می کشی
بعد از فنای جسم نباشد بقا دروغ
 

patris

New member
من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم
که چشمان تو می افتد دنبال دلی دیگر
به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می دانم
بجز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر
 

mahsa.

New member
روزی که به نادیدن رویت گذرانم
شرح غم آنروز به سالی نتوان کرد.
 

OMID2010

New member
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود
 

OMID2010

New member
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
 

نازی

New member
درشتی زکس نشنود نرم گوی


بجز نیکوی،در زمانه،مجوی
 
آخرین ویرایش:

princess

New member
یک لحظه سکوت کرد و حرفش را خورد / بغضی نفس و گلوی او را آزرد
می خواست که عشق را نمایان نکند / اشک آمد و باز آبرویش را برد
 
آخرین ویرایش:

mahsa.

New member
[دربزم گرفتی می و نوشیدی و رفتی
مستانه به حال همه خندیدی ورفتی
بعد از تو لبی بازنشد ازپی خنده
غیر از لب ان جام که بوسیدی ورفتی
ننشستی و یاران دگر هم ننشستند
آن بزم که چیدیم تو برچیدی و رفتی
ان بزم برای وجود توبه پا بود
وین را همه گفتندو تو نشنیدی ورفتی
آن بزم به چشم تو پسندیده نیفتاد؟
یا حالت مارا نپسندیدی ورفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
 

نازی

New member
یوسف نام نهادند و به گرگت دادند

مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من
 
بالا