دومین دیدار حضوری دوستان تبریزی انجمن-8 اردیبهشت 93

یاسمن

New member
چنتا عکس انداختیم... همه تارو اینا میگرفتن... اما نگو یه عکاس ماهر اونجا نیشسته ... یاسمین دستت درد نکنه عکسا قشنگ بودن... کیکم میدادن تو تقسیم کنی خیلی خوب میشد...حتما درکم میکردی و به من دوتا میدادی خخخخ

خواهش ، دست گوشی تو هم درد نکنه ، تو و رضا هم چشمتون گوشی منو گرفته بودا :thumbsupsmileyanim:
والا من میخواستم کیکو به صورت کاملا حرفه ای تقسیم کنما ولی دیگه گفتم میگن اینو نگاه تو اولین قرارش چه همه کارارم می کنه ، دیگه سعی کردم سنگین رنگین باشم
 

melinaa

New member

خخخخ ملی جونم آخه قرار بر پسر کشی نبود بالام جان تسبیحمون کو؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

یک جمع پسرونه ی باحال بود کلا با پسرا هیچ فرقی نداشتم شخصا چرا یذره اونا نازشون از من بیشتر بود بقیه دخیا از من دست کمی نداشتن:25r30wi::motat:

خخخخخخخخخخخخخخ ناری غیرتی شدممممم
تو و نوتررررررررررر...باهم یجاااااااااااا اونم تولدددددددددد
اونم به دور از چشم منننننننننننن
بالام مگر دستم به دومنت نرسه میدونم باهات چیکار کنم.خخخخخخخخخ
 

N@RVIN

Well-known member
خخخخخخخخخخخخخخ ناری غیرتی شدممممم
تو و نوتررررررررررر...باهم یجاااااااااااا اونم تولدددددددددد
اونم به دور از چشم منننننننننننن
بالام مگر دستم به دومنت نرسه میدونم باهات چیکار کنم.خخخخخخخخخ


ملی چی میگه؟؟؟؟؟!!!!!

یکی تسبیح منو سر را بیاره استغفراله:5::riz481:

ملی من داداش ناری ام نیگران نباش خخخ
 

ad1986

New member
وای چقد خندیدم! خخخ علی آقا حالا خوبه وضعت خوبه واسه یدونه موز بیستر خو بده عه! خخخخح

خووووو حالا من وضعم خوبه دلیلی نمیشه که دو تا موز ندن بهم اییییییییییییییییییییش...
همه دیدنااا من از همه زودتر تموم کردمو دارم عین مظلوما بهشون نیگا میکنم....
خوردن!!! تعارفم نکردم
در آن روز که خواست علی ز آرزو.........تکه ای موز عطا فرما ای نیک بخت
چنان غرشی بنمود آرزو چو شیرژیان........که چماغ خواهی ای نگون بخت کچل
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: N@RVIN

ad1986

New member
برید بابا.....خودمو عشق است.خخخخخخخخ
همینکه تو بروبچ سنندج انقد کشته مرده دارم بسمه..نمیخوام تبریزیام گلوشون گیر کنه.اونوقت نمیتونم همش بیام تبریزو برگردمممممم.خخخخخ

من اعتراف میکنم اعتماد به سقفم پیش ملینا اندازه یه اتم نسبت به کل هستی هس خخخخخ :black_eyed:
 

ad1986

New member

خخخخ ملی جونم آخه قرار بر پسر کشی نبود بالام جان تسبیحمون کو؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

یک جمع پسرونه ی باحال بود کلا با پسرا هیچ فرقی نداشتم شخصا چرا یذره اونا نازشون از من بیشتر بود بقیه دخیا از من دست کمی نداشتن:25r30wi::motat:

ناری میگم آمار کیو ازم میگرفتیااا...بگمممم؟؟؟ بگممممم؟؟؟ بزار این دهنم بسته بمونه خخخخ
راستی ناری حقت بود موزتو که کش رفته بودم میخوردمو پوستشو میزاشتم تو بشقابت...فک کنم متوجه نمیشدی و فکر میکردی خودت خوردی خخخخخ
 

N@RVIN

Well-known member
ناری میگم آمار کیو ازم میگرفتیااا...بگمممم؟؟؟ بگممممم؟؟؟ بزار این دهنم بسته بمونه خخخخ
راستی ناری حقت بود موزتو که کش رفته بودم میخوردمو پوستشو میزاشتم تو بشقابت...فک کنم متوجه نمیشدی و فکر میکردی خودت خوردی خخخخخ


اگه اونو میگی اونکه آمارگیری اونجوری نبودکه خخخخ یک آمارگیری کاملا طبیعی از تعدد خواهر و برداران بود خخخ ایییییییییییییش چقد حرف درمیاری خخ

آره خداییش نمی فهمیدم انقد که شوتینگ بودم اونروز راستی کیکمم اصن نفهمیدم مزه ش اینا چطور بود بسکه حرف میزدم ههه
 

ad1986

New member
علی بااااالا میگم یذره نفس بکش

خدا بدادم رسید 1 ساعت بودی فقط وگرنه اینجا منو به فنا میدادی با این توصیفاتت

آمار کی یادم نمیاد ؟امتیاز بده بوگو خخخ

یه روز بود هیچی نخورده بودم خو از استرس امتحانی که داره به افتادن منجر میشه..خو گشنم بود

آقا علی خیلی شبیه مهندسا شده بود اصلا گوشی از دستش نمی افتاد با فرهوده جون بود به قول خودش اییییییییییییییییش

اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییش میخای ازم امتیاز بگیری؟؟؟ تو 5تا بهم امتیاز بده بگم بهت....
اگه نمیخای امتیاز بگیری چرا نگفتی پ.خ بده هووووم؟؟ خخخخخ
ببین این بهونه ها توجیه نمیکنه که با سرعت نور خوردی کیکتو....

ایییییییییییییییییییییش چرا شبیه؟؟هوووووم؟؟ چشت در میاد بگی مهندسم خخخخخخ
راستی داداشمم فوق نانو شیمی میخونه تو ارومیه هااااا
 

mahsa.

New member
خواهش ، دست گوشی تو هم درد نکنه ، تو و رضا هم چشمتون گوشی منو گرفته بودا :thumbsupsmileyanim:
والا من میخواستم کیکو به صورت کاملا حرفه ای تقسیم کنما ولی دیگه گفتم میگن اینو نگاه تو اولین قرارش چه همه کارارم می کنه ، دیگه سعی کردم سنگین رنگین باشم

نوتر بهم گفت مهسا خودت قسمت کن ولی خب گفتم بذار تفویض اختیاز کنم آخرم نمیدونم کی تقسیم کرد ولی من گذاشتم تو بشقابا الانم از ارزو شرمندم وجدان درد داشتم.
 

N@RVIN

Well-known member
اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییش میخای ازم امتیاز بگیری؟؟؟ تو 5تا بهم امتیاز بده بگم بهت....
اگه نمیخای امتیاز بگیری چرا نگفتی پ.خ بده هووووم؟؟ خخخخخ
ببین این بهونه ها توجیه نمیکنه که با سرعت نور خوردی کیکتو....

ایییییییییییییییییییییش چرا شبیه؟؟هوووووم؟؟ چشت در میاد بگی مهندسم خخخخخخ
راستی داداشمم فوق نانو شیمی میخونه تو ارومیه هااااا



پس اون روز آمارو ناقص دادی خداییش دیگه فکرم سمت نانو نرفته بود خخخخ

الان گفتی ایکی قرانغم افتاد

آره معلومه که میخواستم امتیاز بگیرم مهنددددددددددددددددس خخخ
 

mahsa.

New member
علی بااااالا میگم یذره نفس بکش

خدا بدادم رسید 1 ساعت بودی فقط وگرنه اینجا منو به فنا میدادی با این توصیفاتت

آمار کی یادم نمیاد ؟امتیاز بده بوگو خخخ

یه روز بود هیچی نخورده بودم خو از استرس امتحانی که داره به افتادن منجر میشه..خو گشنم بود

آقا علی خیلی شبیه مهندسا شده بود اصلا گوشی از دستش نمی افتاد با فرهوده جون بود به قول خودش اییییییییییییییییش

همین و بگو یه ساعت پیشمون بوداااااااا همش با تل حرف زد.....
 

mahsa.

New member
بعد به من میگین اعتماد به سقف دارم....
ملینا شانس آوردی نوتر قیافمون رو ترولی کردش و الاا الان دخترای انجمن به جز اونایی که تو تولد بودن مرده بودن....
البته خبر رسیده دخترایی که تو تولد بودن دپرس شدنو حال آرزو هم وخیم گزارش شده (آرزو تو بودی نزاشتی از سهم موزت وردارم هوووووووووووووووم؟؟ دارم برات)


دا نمنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانا دنه بیلوه اوزریح سالسن .
 

mahsa.

New member
با مهسا هم قهرم چون قرار بود منو دو نفر حساب کنه.... موز کم اورده بود اییییییییییییییش فقط یکی بهم رسید...

ناری هم داشت آمار میگیرفت ازم!!!! نمیم آمار کیو ناری...لوت نمیدم نتررررررررررررس خخخ

آرزو گوشیشو هی به رخمون میکشید....

سمانه نبودااا بچه هاااا...فک کنم نبود...

داداش نوتر عین بزرگا داشت نظاره میکرد

چنتا عکس انداختیم... همه تارو اینا میگرفتن... اما نگو یه عکاس ماهر اونجا نیشسته ... یاسمین دستت درد نکنه عکسا قشنگ بودن... کیکم میدادن تو تقسیم کنی خیلی خوب میشد...حتما درکم میکردی و به من دوتا میدادی خخخخ

یعنی تو 5تا دختر یکی موز دوس نداشت فقط!!!! اونم واسه خودش نخریده بود.... طبق اصل لانه کبوتر باید حداقل 3تاشون موز زو دوست نداشتن!!! بماند ناری دوست نداشتو گزاشت تو جیبش برد خونشون


قهر نباش طلبت هرموقع بگی کیک تیکه ی دوم و موز رو من در خدمتم ولی یادت باشه لواشک نیاورده بودییییییییییی اونم ترش


موز دوست دارم بخاطر معده ام اونروز نخوردم معده درد داشتم.
 

mahsa.

New member
شرمنده من دیر اومدم....
ریضا جان تولدت مبارک پیشاپیش و زیارتتم قبول.... داداش من مجبور بودم برم و الا بحث ناراحتی و اینا چیه.... البته بماند که بیای میکشمت....
میدونی چرا من سمت چپت نیشستم؟؟هی میخاستم ساعتتو کش برم که نشد .... حیییییییییییییف

مهسا دست تو هم درد نکنه واسه هماهنگی و اینا

نوتر هم که سرور منه و من در حدی نیستم که بخوام ازش تعریف کنم...اخه تو کلمات نمیگنجه (داداش مکسین فکاهیش کن خخخخ)

یاسمین خانوم که عضو جدید بود اما انگار از قبل میشناختمش...

ناری هم که دستشو با طناب بسته بود پرسیدم چرا گف ..... از خودش بپرسین. سپیده و مرضی من شماره های شومارو کش نرفتماااا از تو گوشی ناری...ناری خودش داد بهم خخخخ

فک کنم سمانه هم اومده بود نه؟؟؟؟ یادم نیستاااا اما گویا اومده بوده خخخخخخخخ

آرزو هم که همش میگفت چماغمو باید میاوردم ...من رو از چماغ میترسونی؟؟؟ اییییییییییییش؟

سالار تو رو نگه داشتم اخر.... بابا چرا کشتیات غرق شده؟؟.. عاشق شدی ...تکذیب کنی کشتمت

دقیقا اینارو توضیح بده.


- - - Updated - - -

خیلی حرف زدم...بقیه ماجرا رو در روزای آتی خدمتتون خواهم گفت....

خیلی خوش گذشت...بازم شرمندم که مجبور شدم زودتر برم.....

مهسا دست تو هم واسه همه این هماهنگیا و اینا درد نکنه...مخصوصا اون کار قشنگی که کردیو کارت پستال کوشولو به همه دادی

مهمونای تلفنی هم سوپرایز خوبی بودن...

اینارو توضیح بده در سه سطر؟با رسم نمودار....

قلبش و یادگاری نگه دار هرچند ارزش عشقولانه نداره ولی ارزش معنویش بالا بود کلا ازش معنویت میبارید.
 

N@RVIN

Well-known member
مهسا باجی دستت خیلی ندرده بخاطر همهاهنگی و اینایی که قراره علی توضیح بده خخ

باجی الهی همیشه سردم دارو رهبر و راهور و اینا و غیره باشی تو زندگیت

دیگه اقتدارت و ببینم فخط

دس این دوست فرهوده هم ندرده کیکو گرفته بود تو زحمت افتاده بود

دست نوتیم ندرده مخصوصا برا لواشک خخ

دست آلو وسمنو و یاسی هم ندرده دوستای خوفممممممم

دست ریضا که خیلی دیگه ندرده اییییییییییییییییییییش

اما دست سالی بدرده همش تو فازه..مارو نمی تحویله اونم ایییییییییییییییش

دستم خودم که ده تا انگشته دیگه

کلا خیلی مرسی..خوشید
 

mahsa.

New member
مهسا باجی دستت خیلی ندرده بخاطر همهاهنگی و اینایی که قراره علی توضیح بده خخ

باجی الهی همیشه سردم دارو رهبر و راهور و اینا و غیره باشی تو زندگیت

دیگه اقتدارت و ببینم فخط

دس این دوست فرهوده هم ندرده کیکو گرفته بود تو زحمت افتاده بود

دست نوتیم ندرده مخصوصا برا لواشک خخ

دست آلو وسمنو و یاسی هم ندرده دوستای خوفممممممم

دست ریضا که خیلی دیگه ندرده اییییییییییییییییییییش

اما دست
سالی بدرده همش تو فازه..مارو نمی تحویله اونم ایییییییییییییییش

دستم خودم که ده تا انگشته دیگه

کلا خیلی مرسی..خوشید

بذار ببینم قرار بعدی میتونم برای نومزدنگ سالی دور هم جمع شیم بچم خیلی تو لک بود .

ممنونم دوست جونی.
 

mahsa.

New member
عاغا کیکارو تقسیم کردن تا اومدم بگم بسم الله و شروع کنم دیدم نارین تموم کرده کیکشو!!!
یکی هم که اسمشو نمیارم نصف بیشتر کیکو واسه خودش کشیده بود!!!! و داشت میخورد که وسطا سیر شد دیگه نتونست ادامه بده!!!

همینجور داشتیم میخوردیم که یهو دیدم آرزو و سمانه دارن تو گوش هم میحرفنو میخندن... سمانه که کیکشو خورده بود..آرزو یه کچلو خورده بود همین... کلااااااااااااااااااس داره هااا بچه هاااا .... عین منو نوتر و سالارو ریضی نبودد که تا تهش خوردیم... من دیدم آرزو با کلاسه گفتم آخ جون حتما موزشم نصفه میخوره...داشتم شیکممو صابون میزدم که موز بیچاره تو عرض یه مین توسط آرزو تیکه تیکه گشت و خورده شد!!!! وسطا گفتم یه تیکه لااقل بهم بده ...گفت دلت چماغ میخادا!!! اییییییییییییییییییش


علیییییییییی دیفوووووووووونه اون کسی که بیشتر کیک و واسه خودش کشیده بود کیک زیاد نبود کههههههههه دیسش بزرگ بود نامرت.......
 

N@RVIN

Well-known member
مامانم هر روز 5 کیلو اسپند برام دود نکنه نمیشه که اییییییییییش


ینی علی تو کف اون لحظه ای هستم که فهمیدی مرضیه س و گفتی اییییییییییییییییییییش
خیلی باحال بود دستت ندرده هههه
 

mahsa.

New member
ناری داشت شماره سپیده رو میگرفو گوشیشم آنتن نمیداد..
من: ناری بیا با گوشی من بگیر (همه از نیت من زودی پی بردن که میخام شمارشو کش برم... بچه نیستن که همشون اژدها شدن)
ناری: میزنمتاااا سپیده عشق من...مال خودمه
من: خو من که چیزی نگفتم
ناری: سپیده نامرد داره اونم منم
من: :eek:
.
.
.
موقع حرف زدن پسرا با سپیده ناری جوری نیگا میکرد که نگووووووو ... کم مونده بود همرو بکشه... سالارو ریضا رفتن جلو پنجره با سپیده بحرفت تا آنتن بده
ناری: هووووی بیاین اینور...بیاین اینجا ...من غیرتیمااااا...بستونه... بیاین پیش من بحرفین

خخخخخ

موقع حرف زدن علی با سپید همین که سلام احوالپرسی فارسی کرد زل زدم تو چشاش تا خوب ببینم فارسی خرف زدنشو آخه دیگه کی میشد این فرصت ناب و تاپ و بدست بیارم ولی حیف تا چشش به چشم خورد گفت من فارسیم تموم شد. خخخخخخخخ

- - - Updated - - -

مامانم هر روز 5 کیلو اسپند برام دود نکنه نمیشه که اییییییییییش


یعنی دوروز مونده به عمرم باید مامانتو با اون ته تغاریتون ببینم ایشششششششششششششش
شینیدم بعضی شبا شامم بهت نمیدن اسپند و کجای دلم بذارم .
 
بالا