دومین دیدار حضوری دوستان تبریزی انجمن-8 اردیبهشت 93

[marzi ba]

وووووووی مرضی وقتی گوشی رفت دست بغلی یعنی ریضااااا علی گفت این کی بود کی بود بعد یاسمن از گوشیم موقع شماره گیری اسمتو دیده بود گفت مرضی بعد که علی فهمید تویی سرش برد جلوی گوشی که دست رضا بود گفت ایششششششششششششششششششششششششششششش

رضا هم گفت این مرابای خودمون ...........اینا نفهمیدن که ما گفتیم والا

اره مهسا جون شنیدم یکی بعد از شونصد ساعت فهمید منم و بلند گفت ایشششششششششششششششششششششششششششششششششش
منم به رضا گفتم اون علی بود دیگه
ایششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

 

[ad1986]

می دونید چی شد ؟ من به سالار شیرینی بدهکار بودم ، بهش گفتم سالار چیکار کنم شیرینیتو؟ با همین کیکه تسویه ش کن( از کیسه خلیفه و این صحبتا ) بعد سالار گفت خب سهمتو بده من ، منم گفتم باشه
بعد که مهسا کیکو قسمت میکرد به من یه تیکه گنده شو داد ، منم یه کمیشو خوردم گفتم بقیه شو سالار می خوره دیگه ، که اون وسط فهمیدیم اصلا آرزو کیک نداره ! بعد همه بسیج شدن کیک دادن به آرزو
نصفه ی کیک منم سالار نخورد . نه که بچه دپرس بود واسه اون :d

و این شد که اون تیکه ای که به دوست علی رسید سهم من بود ! خخخخخخ

خودت شاهد بیدی که به من از همه کوچیکتر کیکی دادن.... فرهود کیک رو تو عرض 10 ثانیه نیستش کرد...ثواب شد خدا خیرتون بده خخخخخخ :4d564ad6::4d564ad6:

 

[mahsa.]

اره مهسا جون شنیدم یکی بعد از شونصد ساعت فهمید منم و بلند گفت ایشششششششششششششششششششششششششششششششششش
منم به رضا گفتم اون علی بود دیگه
ایششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

مرضی براش گریه کرده بودم برام لواشک بیاره یادش رفته بودددددددددددددددد

علی دیگه یکم ایش خونش بالاست خخخخخخخخخخخخ

 

[mahsa.]

خودت شاهد بیدی که به من از همه کوچیکتر کیکی دادن.... فرهود کیک رو تو عرض 10 ثانیه نیستش کرد...ثواب شد خدا خیرتون بده خخخخخخ :4d564ad6::4d564ad6:

نامرت نباششششششششششششش
من کیکارو میذاشتم بشقاب سالار میداد دست پسرااااااااااااااااااااااااا بعدم یادت گفتن قبلنا تقدم باخانما بود ...
گفتم از ترسم اول سهم پسرارو میدم نگن پارتی بازی کرد.........
خوبرین بخوابین منم بخواببم خووووووووو

 

[ad1986]

علیییییییییی دیفوووووووووونه اون کسی که بیشتر کیک و واسه خودش کشیده بود کیک زیاد نبود کههههههههه دیسش بزرگ بود نامرت.......

خوووو تو دیس میدونی چقدر خامه و کیک مونده بود؟؟؟؟؟ میگفتی نون میاوردم باهاش دیس رو تمیز میکردیم...با انگشت باحالتر بود.... تو عروسیت برف خواهد بارید من گفته باشم ایییییییییییش

 

[marzi ba]

مرضی براش گریه کرده بودم برام لواشک بیاره یادش رفته بودددددددددددددددد

علی دیگه یکم ایش خونش بالاست خخخخخخخخخخخخ

مهسا جونم این علی رو من میشناسم خدایشش خیلی خسیسه اون موقع به ما میگه خسیس
علی چرا برا مهسا لواشک نبردی هان؟:New (6)::mad_majidonline:




ههههههه مهسا
نوتر له خونش بالاس
علی ایشششششششششش خونش
حالا میگم پسرای دیگه چیه خونشون بالاس

- - - Updated - - -

 

[mahsa.]

آره خیلی باحال بود.... البته وقتی بهم گفتی آرزو خیلی ناراحت شدم...اخه به کچلیم توهین شد خخخخخخ
راستی آرزو چرا دیر کرده بود هووووم؟؟

وووووووووووووی بچم ارزو چشه مگه
من تو اون جمع رو ارزو وسالار حساسم نه اینکه ته تغارین از دوطرف والااااااااااااا

 

[نوتر]

علی دادا ان شالله اگه عمری باقی موند برام و باز گروهمون یجا جم شد این دفه دیگه دادا کاراتو راست و ریس کن بمونی پیشمون تا اخر

خداییش خیلی دوست داشتم بمونی ولی خب دیگه خودت گفتی باید بری(حتی تهدید به بن کردنت از باکس هم کفاف نکرد که بمونی)
ولی این کارت باعث شد میزبان دور بعد شما باشی.
یعنی هر کی زود پاشه میزبان مراسم دوره بعدی اون میشه :tonguesmiley:
-----------------------------------------
خروار خروار آرزوهای خوب برات دارم

 

[ad1986]

ینی علی تو کف اون لحظه ای هستم که فهمیدی مرضیه س و گفتی اییییییییییییییییییییش
خیلی باحال بود دستت ندرده هههه

خخخخخ من فک کردم مرضی نشنید خخخخ
شایدم نشنید... ولی خوب پردم رو گوشی و گفتم ایییییییییییش خخخخخ

 

[mahsa.]

خوووو تو دیس میدونی چقدر خامه و کیک مونده بود؟؟؟؟؟ میگفتی نون میاوردم باهاش دیس رو تمیز میکردیم...با انگشت باحالتر بود.... تو عروسیت برف خواهد بارید من گفته باشم ایییییییییییش

هههههههه علی لیس بهتر بودااااااااااااااا ولی خب نمیشد باید متین میبودم فکر کن کل تصورات نوتر از سری قبلی که منو دیده بود تاالان له شد خخخخخخخخخخخخخ

بابا بذار من عروس بشم اون گردن شکسته بیاد تگرگ بباره هم مهم نیست خخخخخخخخخخ ولی اولش یه سلی میزنم توگوشش بهش میگم تا الان کجا بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[N@RVIN]

مهسا جونم این علی رو من میشناسم خدایشش خیلی خسیسه اون موقع به ما میگه خسیس
علی چرا برا مهسا لواشک نبردی هان؟:New (6)::mad_majidonline:




ههههههه مهسا
نوتر له خونش بالاس
علی ایشششششششششش خونش
حالا میگم پسرای دیگه چیه خونشون بالاس

- - - Updated - - -

آره مرضی علی اخده خسیسه ..کیف پولشو درآورده بود پر ده تومنی بوت اونوقت من گفتم یکیشو بده من میخواستم اگزمش کنم اونم

یه دوتومنی درآورد بده تازه دستشم می لرزید فشارشم نوسان داشت خخخ منم تو دلم گفتممممممممممم اییییییییییییییییش اینوکه من صدقه میدم اییییییییییییییییییییش خسیس

 

[marzi ba]

خخخخخ من فک کردم مرضی نشنید خخخخ
شایدم نشنید... ولی خوب پردم رو گوشی و گفتم ایییییییییییش خخخخخ

ایششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش
نخیزم شنیدم
ولی نیدونم چرا نگفتم گوشیو بدن بهت تا جواب ایشششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش تو خودم بدم

 

[mahsa.]

مهسا جونم این علی رو من میشناسم خدایشش خیلی خسیسه اون موقع به ما میگه خسیس
علی چرا برا مهسا لواشک نبردی هان؟:New (6)::mad_majidonline:




ههههههه مهسا
نوتر له خونش بالاس
علی ایشششششششششش خونش
حالا میگم پسرای دیگه چیه خونشون بالاس

- - - Updated - - -

والا سالار عشق خونش
رضا هم خونش

اصلا رضا توواقعیت خیلی مهربون و خندونه با رضای انجمن قابل قیاس نیست هرچند که هنوزم قهرم باهاش.
نوترم که خدای غروره البته غرور ازنوع خوبش ولی تو باکس مهربون تر.
سالار همون سالار انجمن بچم ماهه ماه.
علی برام لواشک نیاوره بذار جبران کنه بعد میام میگم . خخخخخخ

 

[ad1986]

من برم یه نفری که خدا خیرش بده مواظب زیادنیام نت که اسمش سکرت و نمیتونم بگم اگه ببینه امشب انقدر انلاینم ببخش خب روحیم خوب نبود اومدم رفرش دیگه منو نکشه تکرار نمیشه .
من گدیم یریمه ولی بیلمیرم هاواخ یاتام گجز خیراولسون .

من بهاون یه نفر گفتم ....میکشتت حتما خخخخ
خوب کاری کردم
iyi geceler

 

[marzi ba]

علی دادا ان شالله اگه عمری باقی موند برام و باز گروهمون یجا جم شد این دفه دیگه دادا کاراتو راست و ریس کن بمونی پیشمون تا اخر

خداییش خیلی دوست داشتم بمونی ولی خب دیگه خودت گفتی باید بری(حتی تهدید به بن کردنت از باکس هم کفاف نکرد که بمونی)
ولی این کارت باعث شد میزبان دور بعد شما باشی.
یعنی هر کی زود پاشه میزبان مراسم دوره بعدی اون میشه :tonguesmiley:
-----------------------------------------
خروار خروار آرزوهای خوب برات دارم

یا ابرفض بازم اینا هم دیگه رو دیدن کارخونه نوشابه سند میزنن برای همدیگه
ایشششششششششششششش

 

[N@RVIN]

مهسا تازه یه سالم باید باهاش حرف نزنی

بعد یسال دیگه کم محلیش کنی

بعد کم کم باهاش آشتی کنی خخخخ

 

[mahsa.]

مهسا جونم این علی رو من میشناسم خدایشش خیلی خسیسه اون موقع به ما میگه خسیس
علی چرا برا مهسا لواشک نبردی هان؟:New (6)::mad_majidonline:


- - - Updated - - -

وووووووووووووووی نه تکذیب میکنم خسیس نیست اصلنم خسیس نیست خخخخخخخخخ

 

[ad1986]

ایییییییییییییییییش حالا یه اون روز نمی رفتی بستنی علههههههه نمیشد باید عله میرفتی؟!!!!!

من به فرهود مشکوکم خخخ

مهسا باجی گئجون خیره قالسن

من برم بستنی وحیییید؟!!!! پولم کجا بید.....
راستی آهتون گرفت...دستم بدجور زخمی شده بود....تازگیا خوب شده... فکر کنم زخمش تا اخر عمرم رو دستم بمونه...ایییییییییییش نامردا...

 

[mahsa.]

من بهاون یه نفر گفتم ....میکشتت حتما خخخخ
خوب کاری کردم
iyi geceler

ووووووووووی علی هیشکی اون یه نفر نمیشه لامصب یه ابهتی داره وقتی اس میده انگار فتوا داده خخخخخخخخ

- - - Updated - - -

مهسا تازه یه سالم باید باهاش حرف نزنی

بعد یسال دیگه کم محلیش کنی

بعد کم کم باهاش آشتی کنی خخخخ

آره والا خخخخخخخخخخخخخ

 

[نوتر]

[/size][/color][/b]



یا ابرفض بازم اینا هم دیگه رو دیدن کارخونه نوشابه سند میزنن برای همدیگه
ایشششششششششششششش

نه والا مرضی اینو جدی میگم

ماشالله هزار ماشالله علی از نظر ظاهری بسیار خوش رو و از نظر روحی بمب انرژی هست.
این سوای اون تعریف هام هس