دفتر شعر

parnia

New member
majid-ashk.jpg



به دیدارم بیا هر شب

به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها
دلم تنگ است
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناه ِ من درین برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی گناهی‌ها
و من می‌مانم و بیداد بی خوابی
در این ایوان سرپوشیدهٔ متروک
شب افتاده ست و در تالاب ِ من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تن‌هایم
بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
که می‌ترسم ترا خورشید پندارند
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند
و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی
نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده ست و من تنها و تاریکم
و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی!
 

akhbar

New member
خــــرم آن روز کـــــز ایـــن منـــزل ویــــران بـــــروم
راحت جان طلبـــــم و از پــــی جـــانان بــــروم
گـــر چــه دانم کــه بــه جایی نبـرد راه غریب
مـن به بوی ســـر آن زلف پریشان بـــروم
دلــم از وحشت زندان سکـندر بگـــرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بـی‌طاقت
بـــه هـــــواداری آن سرو خرامان بـــروم
در ره او چــــو قلـم گـــر به سرم باید رفت
بـا دل زخـــم کـــش و دیـــده گــــریان بــروم
نـــذر کـــردم گــــر از این غـــم به درآیــم روزی
تا در میکـــده شـــادان و غــــزل خــــوان بـــــروم

خیلی زیبا..
 

zohreh22

New member
مژگان به هم بزن که بپاشی جهان من
کوبی زمین من به سر آسمان من
درمان نخواستم ز تو من درد خواستم
یک درد ماندگار!بلایت به جان من
میسوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هرم خود گداخته زیر زبان من
تشخیص درد من به دل خود حواله کن
آه ای طبیب درد فروش جوان من
نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من
گفتی: غریب شهر منی این چه غربت است
کاین شهر از تو میشنود داستان من
خاکستری است شهر من آری و من در آن
آن مجمری که آتش زردشت از آن من
زین پیش اگر که نصف جهان بود بعد از این
با تو شود تمام جهان اصفهان من

مرحوم حسین منزوی
روحش شاد
 

rahil

New member
تو را بجای همه کسانی که نشناخته‌ام، دوست می‌دارم
تو را بجای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام، دوست می‌دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام، دوست می‌دارم
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست می‌دارم …
برای اشکی که خشک شد و هیچوقت نریخت …
لبخندی که محو شد و هیچگاه نشکفت، دوست می‌دارم
تو را بخاطر خاطره‌ها دوست می‌دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارم
تو را برای دوست داشتن، دوست می‌دارم …
تو را بخاطر بوی لاله‌های وحشی
به خاطر گونه زرین آفتابگردان
برای بنفشی بنفشه‌ها دوست می‌دارم
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست می‌دارم
تو را بجای همه کسانی که ندیده‌ام، دوست می‌دارم
تو را برای لبخند تلخ لحظه‌ها
و پرواز شیرین خاطره‌ها دوست می‌دارم
تو را به اندازه همه کسانی که نخواهم دید، دوست می‌دارم
اندازه قطرات باران، اندازه ستاره‌های آسمان، دوست می‌دارم
تو را به اندازه خودت، اندازه آن قلب پاکت، دوست می‌دارم
تو را برای دوست داشتن، دوست می‌دارم
تو را بجای همه کسانی که نمی‌شناخته‌ام، دوست می‌دارم
تو را بجای همه روزگارانی که نمی‌زیسته ام، دوست می‌دارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب می‌شود و برای نخستین گناه
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست می‌دارم
تو را بجای تمام کسانی که دوست نمی‌دارم، دوست می‌دارم …
پل الوار

 

navik

New member
من خنده ام از اين " حرفهاي قشنگ است "

وقتي كه تو سختي من راحتم انگار
تو مث يه برقي من عايقم انگار
بازار نصيحت از سوي تو گرم است
من خنده ام ازاين ،حرفهاي قشنگ است
تو سرد و كرختي من گرمم و ارام
اين راحتي من ديوانگي انگار
بازار تبسم اين هيزم خنده
اتش زده بر تو انگار كه نه انگار
ليوان كمي پر در دست من اكنون
اما همه خاليست در ديد تو انگار
يك اشك چكيده در چشم غمينم
اما تو نديدي ، انگار كه نه انگار
اخر هر كابوسي روزي به تمام است
كابوس مرا هست ، هردم و مدام است .
k1nd
92/3/16
 

bioelectric

New member
گفتی غزل بگو، چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من برای غزل شور وحال کو؟

پر می کشد دلم به هوای غزل ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟

گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟

تقویم چهار فصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبز سر آغاز سال کو؟

رفتی و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سوال و حوصله ی قیل و قال کو؟

قیصر امین پور
 
آخرین ویرایش:

golabatun

New member
سلام به دوستای شاعر و شعردوست
از دوستان شاعرم تقاضا دارم اینجا نقش پررنگی داشته باشن و شعرای خودشونو بذارن
ممنون
 

bioelectric

New member
سلام به دوستای شاعر و شعردوست
از دوستان شاعرم تقاضا دارم اینجا نقش پررنگی داشته باشن و شعرای خودشونو بذارن
ممنون
چشم!خوبه حالا من چند بیت از قیصر گفتما!
اما باشه اونم چشم.به زودی
:(50):
 
آخرین ویرایش:

navik

New member
سرانجام از " نمیدانم "چه خواهد شد ! چه خواهد شد؟
من و این واژه تکراری تو که" نمیدانم " چه خواهد شد ؟
منو این گفتگو ، جواب تو " نمیدانم ! " نمیدانم چه خواهد شد ؟
تفاهم با تو دارم خنده کن، اما تو باورکن!
تو با تکرار این واژه "نمیدانم " نمیدانم چه خواهد شد ؟!..
k1nd
92/3/20
 

bioelectric

New member
گفتم که چشم میام از خودم می نویسم،حالا اومدم:ad54ad:،البته حوصله غزل نوشتن ندارم آخه غزلهام طولانیه:ahi5slcgm04mi8jqqkl

برگ خشکم در بیابانی جدا افتاده ام
شمع گریانم در این ماتم سرا افتاده ام


جای من آغوش بستان بود اما ای دریغ
در خزان ای نوبهارم زیر پا افتاده ام
 
آخرین ویرایش:

mohana

Well-known member
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دورویی و جفای ساکنین خاک
کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها، ستاره های خوب و پاک
s0273.gif


من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او زعشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر به جز جفا
زین سپس به عاشقانِ باوفا کنم

ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر به دامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی به سوی این جهان گشاده اید

رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست؟
ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: akhbar

RaHa.jahani

New member
مرا جای خودم بگذار
خودت را جای گهواره
و آغوشی تسلی بخش
کنارم باش همواره..
 

navik

New member
شعر در هاون من ، داغ داغ است هنوز
انقدر کوفته ام در واژه ، خرد خرد است هنوز
وزن خوبی دارد ، نان خشکی گفته
قیمت خوبی داد
یک غزل میگیرد سه ریالی رویش
بستنی میدهد و باقی اش مال خودم
...
شعر در هاون من داغ داغ است هنوز
من خودم میدانم وزن خوبی دارد
حس من مندرس و لب تاول زده ام
شعربی وزن من و ماهی غم زده ام
چه قدر خوب به هم میآیند
..
شعر در هاون من داغ داغ است هنوز
آنقدر کوفته ام بر واژه خرد خرد است هنوز
چایی کهنه دم و این سماور خاموش
یاد تو یخ بسته درکنار فانوس
نور در این شبها در تبسم خفته
من به خود میگویم حس در اینجا مرده
..
شعر در هاون من داغ داغ است هنوز !.
...
k1nd
92/3/21
 
آخرین ویرایش:

یاسمن

New member
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه!بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
 

bioelectric

New member
گل باش که چون قطره به پای تو بمیرم
کاکل به سر افشان که برای تو بمیرم

پروانه اگر مرد به شوق شرری مرد
بگذار که من هم به هوای تو بمیرم

امین
 

am-ml

New member
یادش بخیر

دویدم و دویدم
سر کوهی رسیدم
دو تا خاتونی دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نون داد
نونو خودم خوردم
آبو دادم به زمین
زمین به من علف داد
علفو دادم به بزی
بزی به من پشگل داد
پشگلو دادم به نونوا
نونوا به من آتیش داد
آتیشو دادم به زرگر
زرگر به من قیچی داد
قیچی رو دادم به خیاط
خیاط به من قبا داد
قبا رو دادم به ملا
ملا به من کتاب داد
کتابو دادم به بابا
بابا به من خرما داد
خرما رو خودم خوردم
هسته شو دادم به زمین
زمین به من درخت داد
 

zohreh22

New member
سلام
این هم یکی از کارای من

چشم های خسته روبروی هم نشسته اند

من سکوت میکنم

مثل اینکه بغض را شکسته اند..........
 

navik

New member
من و این یاد تو
باهم تفاهم هم نداریم
کنون در فکر اینم من
که حتی یاد تو با تو حسابی فرق دارد !
k1nd
92/3/27
 

bioelectric

New member
روزها منتظرت بودم و تو در نزدی
در را بگشودم به دلم پر نزدی

گفتی که چو باران بزند می آیی
باران زده شد دلم به آن سر نزدی


امین
 
آخرین ویرایش:

Ebro

New member
* * * * * * * *

وقتـــی دلـــت گــرفتـــه



وقتـــی غمگینـــی
وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــری…
حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون طعمــــه خــوبـــی هستــــی..
 
بالا