::::دفترچه یادداشت انجمن

gisoo23

New member
تا حالا دندون پزشکی رفتید...؟!

اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون ، بعد اون مته رو میگیره دستش...!

بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه..!

چرا نمیزنین تو گوشش؟ چرا داد و هوار نمی کنید؟ این همه درد رو تحمل کردید ، این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ... خب اعتراض کنید بهش! چرا اعتراض نمی کنید؟!

تازه می خوایم بیایم بیرون میگیم : آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!

نمی خوای خدا رو اندازه " دندانپزشک " قبول داشته باشی..؟؟

به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه ، می دونیم یه حکمتی داره ، خب خدا هم حکیمه، اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم. یعنی کارهای او از روی حکمت است.

وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ، ازش تشکر کنیم، بگیم نوبت بعدی کی هستش؟ رنج بعدی؟

مدرک خدا رو قبول نداری... ؟!

اون خیــلی وقته خداست...!
 

diseases

Well-known member
یادمون باشه
" نگفته ها "رو
میشه نگفت اما
"گفته ها"
رو نمیشه پس گرفت ....
 

diseases

Well-known member
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ "ﻗﺮﺹ ﻫﺎﯾﯽ" ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ "ﺧﻮﺏ" ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ،

ﺟﺎﯼ " ﺧﻮﺏ ﻫﺎﯾﯽ " ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ "ﻗﺮﺹ" ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ


ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ.


ﺳﻴﻤﻴﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎنی
 

شوکا88

New member
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺪﻫﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﯼ ﺗﻪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﮔﯿﺮﯼ ﺳﻬﻢ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﮐﺘﻠﺖ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﯾﺎ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺏ ﻧﺒﺎﺕ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ
ﻇﺮﻑ ﺷﮑﻼﺕ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ؛
ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﺍﺕ، ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺳﻬﻤﺖ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﺪ ":ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺩﻭﺳﺘﯽ ."
ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻭ ﺧﻨﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ
ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯽ . ﭼﺮﺍ ﺳﻬﻢ ﺗﻮ ﻧﺮﻡ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﻟﺶ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﯾﺎ
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﻔﺮ، ﯾﺎ ﺳﺮﮔﻞ ﻏﺬﺍ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺍﺯ
ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﯽ؟
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩ . ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﻓﻬﻤﺎﻧﺪ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻫﺮ ﺯﻧﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻗﺎﻧﻊ، ﻣﻠﮑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺼﺎﯼ
ﺳﻠﻄﻨﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﮑﻮﺑﺪ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﻬﻢ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﺴﺖ ﺗﺮﯾﻦ
ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ .
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻮ ﻣﻠﮑﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻫﺴﺘﯽ
 

زینبی

New member
خدایا توی این شب تاریک
همین شب، 6 ام تیر ماه سال 1394 هجری شمسی
از تو میخوام بهم در راه زندگی شهامت و شجاعت بدی و کمکم کنی بتونم به آرزوهام برسم یا حداقل تا دم مرگ در حال تلاش مشتاقانه در حال رسیدن به اونها باشم.
خدایا از تو میخوام یاورم باشی چون توی این مسیر سخت تنها به تو میتونم توکل کنم.
تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان گر خود انصاف دهی مستحق نفرینی
کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد ای پرسنو که پبام آور فروردینی
شهریارا اگر آیین محبت باشد چه حیاتی و چه دنیایی بهشت آیینی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: .Nazanin

mw.ashel

New member


هيچ کس به اندازه ي خودمون نميتونه بهمون ضربه روحي و رواني بزنه ؛

يکيش همين باور دوستي هاي مجازيه !!

لطفا احساسهاي زيباي خودتون رو به پاي دوستي هاي دروغين مجازي تلف نکنيد.

ارزش احساس پاک شما خيلي خيلي والاتر از اين دنياي ناشناخته س
 

mahii

New member
pormani-7.jpg
 

hosna69

Well-known member
چه کسی میداند؟؟؟
که تو در پیله تنهایی خود،تنهایی؟
چه کسی میداند؟؟؟
که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟
پیله ات را بگشا،
تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی!
از صدای گذر آب چنان فهمیدم:
تندتر از آب روان عمر گران میگذرد.
زندگی را نفسی، ارزش غم خوردن نیست!
آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست.

"سهراب سپهری"
 

goo

New member
آرزو میکنم به دوران جنینیم برگردم و تلاش های مادرم برای سقط جنینش نتیجه بدهد.....
 

hosna69

Well-known member
خدا وقتی نخواهد
عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی
به باران تر نخواهد شد
و تا وقتی نخواهد
برگی از کاجی نمی افتد...
و باغی
از هجوم داس ها
پر پر نخواهد شد
خدا وقتی نخواهد
دانه ای کوچکتر از باران
گلی بالارونده مثل نیلوفر
نخواهد شد...
و کرم کوچکی...
پروانه ای زیبا نخواهد شد...

خدا وقتی بخواهد
غیر ممکن میشود ممکن...
ولی وقتی نخواهد
واقعا دیگر نخواهد شد...!
 

gisoo23

New member
- چهل و پنج دقيقه اي مي شد که در آن سوز سرما ايستاده بود. زن٬ کنار جاده منتظر کمک ايستاده بود. ماشين ها يکي پس از ديگري رد مي شدند. انگار با آن پالتوي کرمي اصلا توي برف ها ديده نمي شد. به ماشينش نگاه کرد که رويش حسابي برف نشسته بود. شالش را محکم تر دور صورتش پيچيد و کلاه پشمي اش را تا روي گوش هايش کشيد.
يک ماشين قديمي کنار جاده ايستاد و مرد جواني از آن پياده شد. زن ، کمي ترسيد اما بر خودش مسلط شد مرد جوان جلو آمد و به او سلام کرد و مشکلش را پرسيد. زن توضيح داد که ماشينش ، پنچر شده و کسي هم به کمک او نيامده است. مرد جوان از او خواست بيش از اين در آن سرماي آزار دهنده نماند و تا او پنچرگيري مي کند زن در ماشين بماند. او واقعا از خداوند متشکر بود که مرد جوان را برايش فرستاده است. در ماشين نشسته بود که مرد جوان تق تق به شيشه زد. زن پولي چند برابر پول پنچرگيري در مغازه را، برداشت و از ماشين پياده شد و بعد از اينکه از وي تشکر کرد، پول را به طرفش گرفت. مرد جوان، با ادب، پول را پس زد و گفت که اين کار را فقط براي رضاي خاطر خداوند انجام داده است و به او گفت: "در عوض ، سعي کنيد آخرين کسي نباشيد که کمک مي کند."
از هم خداحافظي کردند و زن که به شدت گرسنه بود به طرف اولين رستوران به راه افتاد. از فهرست غذاي رستوران يکي را انتخاب کرده بود که زن جواني که ماه هاي آخر بارداري خود را مي گذراند با لباس بسيار کهنه و مندرسي به طرفش آمد و با مهرباني از او پرسيد چه ميل دارد. زن، غذايي 80 دلاري سفارش داد و پس از آنکه غذا را تمام کرد، يک اسکناس صد دلاري به زن جوان داد. زن جوان رفت تا بيست دلار بقيه را برگرداند. اما وقتي بازگشت خبري از آن زن نبود. در عوض، روي يک دستمال کاغذي روي ميز يادداشتي ديده مي شد.زن جوان يادداشت را برداشت. در يادداشت نوشته شده بود که آن بيست دلار به علاوه ي چهارصد دلار زير دستمال کاغذي براي وي گذاشته شده است تا براي زايمان دچار مشکل نشود. يادداشت براي آن زن بود و در آخر نوشته شده بود: "سعي کن آخرين نفري نباشي که کمک مي کند."
شب که شوهر زن جوان به خانه بازگشت، بسيار محزون بود و گفت که به خاطر پول بيمارستان نگران است چون نزديک زمان زايمان است و آن ها آهي در بساط ندارند. زن جوان ماجراي آن روز را برايش تعريف کرد: درباره ي زني با پالتوي کرم روشن که مبلغ کافي براي او گذاشته بود و نامه را هم به او نشان داد.
قطره ي اشکي از گوشه ي چشم مرد جوان فرو ريخت و براي همسرش تعريف کرد که آن روز صبح در جاده به همين زن براي رضاي خداوند کمک کرده است .
تا "خدا" هست، هيچ لحظه اي آنقدرسخت
نميشود که نشود تحملش کرد! شدني ها را
انجام ده و تمام نشدني هايت رابه "خداوند"
بسپار...

روز و شب تان خدايي...!!!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: hosna69

کینز

New member
چه فرقی دارد رمضان باشد یا تیر یا جولای
هر روزی که دستی گرفتی
دلی به دست آوردی،
اشکی پاک کردی،
"انسانی"
روزه پرهیز بگیریم
بپرهیزیم از قضاوت
از دروغ
از ریا
از تهمت
از نیرنگ
وگرنه تا بوده انسانهایی بودند که بسیار گرسنگی کشیدند
ولی هرگز روزه نبوده اند.......
 

diseases

Well-known member
دوره ،
دوره ی گرگهاست …

مهربان که باشی ،
می پندارند دشمنی!

گرگ که باشی ،
خیالشان راحت میشود از خودشانی!!!

ما

تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم ...!!!! 
 
بالا