::::دفترچه یادداشت انجمن

nazanin...

New member
ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ
ﻫﺮﮔﺰ
در زﻧﺪﮔﻲ
ﺳﺪ راه ﮐﺴﻲ ﻧﺒﻮده ، ﻧﻴﺴﺘﻢ ، ﻧﺨﻮاﻫﻢ ﺑﻮد
ﻣﻦ ﻣﻲ داﻧﻢ
دﻳﺮ ﻳﺎ زود ﺑﻪ ري را ﺧﻮاﻫﻢ ﭘﻴﻮﺳﺖ
ﭼﺸﻢ ﺑﻪ راه ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ
ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل
ﻳﻘﻴﻦ دارم ﮐﻪ ﺑﻌﺪ از ﻣﺮگ
دوﺑﺎره ﺑﺎز ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﺸﺖ
وﺻﻴﺖ واژه ﻫﺎي ﺧﻮد را
ﺑﺮاي ﺷﻤﺎ ﺑﺎز ﺧﻮاﻫﻢ ﺧﻮاﻧﺪ
ﻣﻦ اﻳﻦ راه را ﻫﺰاران ﺑﺎر
ﺑﺎ ﺑﺎد رﻓﺘﻪ و ﺑﺎ ﺑﺎران ﺑﺎز آﻣﺪه ام
ﻣﺴﻴﺮي ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰل ﺳﭙﻴﺪه دم ﻣﻲ رﺳﺪ
و ﺷﺴﺘﻪ ﺗﺮ از ﺷﺒﻨﻢ ﻓﺮوردﻳﻦ اﺳﺖ
ﺑﺮاي ﻣﻼﻗﺎت ﺑﺎ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺗﺮاﻧﻪ ﻫﺎي ﻣﻦ
ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ﺟﺴﺖ و ﺟﻮي ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻧﺒﻲ از اﻳﻦ ﺟﻬﺎن ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ
ﮐﺎﻓﻲ ﺳﺖ
ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﻮاب ﮔﻞ ﺳﺮخ اﺷﺎره ﮐﻨﻴﺪ
ﺑﻪ رد ﭘﺎي ﭘﺮﻧﺪه
ﺑﻪ ﺑﻠﻮغ ﺑﺎد
ﺑﻪ ﺑﻮي ﺑﺎران
ﺣﺘﻤﺎ ﺑﻪ رﮔﻪ ﻫﺎي روﺷﻨﻲ از اردي ﺑﻬﺸﺖ ﺧﻮاﻫﻴﺪ رﺳﻴﺪ
ﺗﺎ اﺑﺪ
ﺗﺎ اﺑﺪ
ﻫﺮ ﺷﻬﺎﺑﻲ ﮐﻪ از ﺳﻴﻨﻪ آﺳﻤﺎن ﻣﻲ ﮔﺬرد
ﺑﺎردار ﺷﻌﺮي ﺳﺖ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﻳﺎدم رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺷﮑﺎرش ﮐﻨﻢ)
ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻲ ﺻﺎﻟﺤﻲ ((
 

nazanin...

New member
ﭘﺰﺷﮑﺎن اﺻﻄﻼﺣﺎﺗﯽ دارﻧﺪ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﻢ
ﻣﺎ دردﻫﺎی دارﯾﻢ ﮐﻪ آﻧﻬﺎ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻨﺪ
ﻧﻔﻬﻤﯽ ﺑﺪ دردی اﺳﺖ
ﺧﻮش ﺑﻪ ﺣﺎل داﻣﭙﺰﺷﮑﺎن) ! …
(( اﮐﺒﺮ اﮐﺴﯿﺮ ))
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahsast

diseases

Well-known member
مال کسی باش ،
که حتیٰ اگر ساده ترین لباست هم تنت بود...

تو را به همه کَس نشان بدهد و بگوید این همه دنیای من است...
 

The Guy

Well-known member
ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ
ﻫﺮﮔﺰ
در زﻧﺪﮔﻲ
ﺳﺪ راه ﮐﺴﻲ ﻧﺒﻮده ، ﻧﻴﺴﺘﻢ ، ﻧﺨﻮاﻫﻢ ﺑﻮد
ﻣﻦ ﻣﻲ داﻧﻢ
دﻳﺮ ﻳﺎ زود ﺑﻪ ري را ﺧﻮاﻫﻢ ﭘﻴﻮﺳﺖ
ﭼﺸﻢ ﺑﻪ راه ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ
ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل
ﻳﻘﻴﻦ دارم ﮐﻪ ﺑﻌﺪ از ﻣﺮگ
دوﺑﺎره ﺑﺎز ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﺸﺖ
وﺻﻴﺖ واژه ﻫﺎي ﺧﻮد را
ﺑﺮاي ﺷﻤﺎ ﺑﺎز ﺧﻮاﻫﻢ ﺧﻮاﻧﺪ
ﻣﻦ اﻳﻦ راه را ﻫﺰاران ﺑﺎر
ﺑﺎ ﺑﺎد رﻓﺘﻪ و ﺑﺎ ﺑﺎران ﺑﺎز آﻣﺪه ام
ﻣﺴﻴﺮي ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰل ﺳﭙﻴﺪه دم ﻣﻲ رﺳﺪ
و ﺷﺴﺘﻪ ﺗﺮ از ﺷﺒﻨﻢ ﻓﺮوردﻳﻦ اﺳﺖ
ﺑﺮاي ﻣﻼﻗﺎت ﺑﺎ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺗﺮاﻧﻪ ﻫﺎي ﻣﻦ
ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ﺟﺴﺖ و ﺟﻮي ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻧﺒﻲ از اﻳﻦ ﺟﻬﺎن ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ
ﮐﺎﻓﻲ ﺳﺖ
ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﻮاب ﮔﻞ ﺳﺮخ اﺷﺎره ﮐﻨﻴﺪ
ﺑﻪ رد ﭘﺎي ﭘﺮﻧﺪه
ﺑﻪ ﺑﻠﻮغ ﺑﺎد
ﺑﻪ ﺑﻮي ﺑﺎران
ﺣﺘﻤﺎ ﺑﻪ رﮔﻪ ﻫﺎي روﺷﻨﻲ از اردي ﺑﻬﺸﺖ ﺧﻮاﻫﻴﺪ رﺳﻴﺪ
ﺗﺎ اﺑﺪ
ﺗﺎ اﺑﺪ
ﻫﺮ ﺷﻬﺎﺑﻲ ﮐﻪ از ﺳﻴﻨﻪ آﺳﻤﺎن ﻣﻲ ﮔﺬرد
ﺑﺎردار ﺷﻌﺮي ﺳﺖ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﻳﺎدم رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺷﮑﺎرش ﮐﻨﻢ)
ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻲ ﺻﺎﻟﺤﻲ ((
نامه هایی به ری را

تقدیم به دوست عزیزم که ری را نام داشت و من خیلی اذیتش کردم.... :(
 

.Nazanin

New member
باید خودم

           باد را متقاعد کنم

                              که نوزد

باید خودم

          حرمت کلبه ام را

                              به دریا گوشزد کنم

زمین جای خطرناکی است

و کسی که

            باید بیاید

همیشه دیر می آید.

 

"رسول یونان"

 

@@fateme@@

New member
من و تــــــــو

برای رسیدن به هم

هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!!



چقــدر باید بگذرد؟؟

تا مـن

در مـرور خـاطراتم

وقتی از کنار تــو رد می شوم.

تنـــم نلــرزد…..

بغضــم نگیــرد…..
 

nazanin...

New member
: زﻧﺪﮔﯽ ﯾﻌﻨﯽ
ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ ﺑﻪ دﻧﯿﺎ آﻣﺪن
ﻣﺨﻔﯿﺎﻧﻪ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ
دﯾﻮاﻧﻪ وار ﻋﺸﻖ ورزﯾﺪن
و ﻋﺎﻗﺒﺖ
در ﺣﺴﺮت آﻧﭽﻪ دل ﻣﯿﺨﻮاﻫﺪ و،
ﻣﻨﻄﻖ ﻧﻤﯿﭙﺬﯾﺮد.
ﻣﺮدن
 

HASSAN.S

New member
اندوه که از حد بگذرد

جایش را می‌دهد به یک بی‌‌اعتنایی مزمن !

دیگر مهم نیست..

بودن یا نبودن ؛

دوست داشتن یا نـداشتن ...

آنچه اهمیت دارد

کشداری رخوتناک از حسی است...

که دیگر تـو را به واکنش نمی‌کشاند!

در آن لحظه فقط در سکوت غـرق می شوی

و نگاه می‌کنی و نگاه و نـگــــــــــاه...


- - - Updated - - -

محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم ،

آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ،

برایت بــه زمیـــن بکوبــم ...

احـســاس من قیمتــی داشــت ،

که تو برای پرداخــت آن فقیــــر بودی..
 

HASSAN.S

New member
وقتی نیست نباید اشک بریزی
باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند ….تا کوه شوند ، تا سخت شوند ،
همین ها تو را میسازد…سنگت می کند درست مثل خودش !
باید یادت باشد حالا که نیست
اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند …میدانی؟
… آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد.


- - - Updated - - -

تنهایی های من پایانی ندارد

از دیروز تا فردا بر بوم دل تنهایی را نقش زده ام

تنهایی را ستوده ام

تنهایی را بوییده ام

تنها یی را در کنج دل نهاده ام

و اکنون از تنهاییهای دل می نگارم
 

HASSAN.S

New member
دلــــــــــــــم لک زده واسه یه درددل ساده ..
که تهش پشیمونی نباشه ...
 

HASSAN.S

New member
کوچه هاي قديمي را
باريک مي ساختند تا آدمها
به هم نزديکتر شوند
** حتي در يک گذر **
اکنون چقدر آواره ايم
در اين همه اتوبان پهن

شرم میکنم
که وزن سیری ام را با ترازوی
کودک گرسنه
کنار پیاده رو بکشم . . . !
 

HASSAN.S

New member
همیشه نه
ولی گاهی میان بودن و خواستن فاصله می افتد
بعضی وقتها هست
که کسی را با تمام وجود می خواهی ولی نباید کنارش باشی.....!

مردم شهرے که همه در آن مے لنگند! به کسے که راست راه مے رود می خندند...
 

HASSAN.S

New member
کجایی مـــــرگ؟ چرا دیگر سـراغ از من نمی گیری؟

کجایی مـــــرگ؟ مـگـــــــر از مــــــــن گـــــــریزانی؟

چنان دلـــــشوره دارم مــــن،چنان دلـتنگ دیدارم!

که گویـــے آســــمان هم از حضورم شکوه ها دارد!

دل مـــن خواب می خواهد کمــــے آرامش مـطلق!

بیا ای مـــــــــرگ،بیا از غــــــــــم رهــــایم کـــــــن...

 

HASSAN.S

New member
دوس دارم ی گوشه بشینم های های گریه کنم
اونقدگریه کنم خداجون اونقدگریه کنم…
تاخودت ازاون بالابیای پایین
ی دونه سیلی بزنی!!!
بعد یه چشمک بزنی!!
بگی درستش میکنم
گریه نکن…
 

HASSAN.S

New member
امِ صبرش را بخشیده است بمن!
هرچه من صبوری میکنم اوبا بی صبریِ تمام
هول میزند
برای ضربه بعد..
کمی خستگی درکن لعنتــــی…
خیالت راحت!!..
خستگـــــیِ من
به این زودی ها دَر نمیشود.
 

HASSAN.S

New member
قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند

گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند

زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
 

HASSAN.S

New member
نگران نباش ، حال من خوب است ، بزرگ شده ام

دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم

آموخته ام که این فاصله ی کوتاهِ بین لبخند و اشک نامش زندگیست

آموخته ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود

راستی ، بهتر از قبل دروغ می گویم…

“حال من خوب است” ، خوبِ خوب…


- - - Updated - - -

هنوز کمی عشق در من مانده است

آنرا به کسی میدهم که دوستم داشته باشد

هنوز کمی دلتنگی در من مانده است

آنرا به کسی میدهم که دوستش داشته باشم

هنوز کمی اندوه در من مانده است

آنرا برای خود نگه میدارم …
 
بالا