::::دفترچه یادداشت انجمن

HASSAN.S

New member
پر از اشکم ولی میخندم به سختی

به قول فروغ که میگفت:

شهامت میخواهد سردباشی

و گرم بخندی!
 

HASSAN.S

New member
هَــرکه مــی خــواهـی بـــاش

ایـن عادت مُـــشتَــرک انسـانهــاســت

تـــو نیــز ، روزی , ســاعـتی , لـَحظــه ای

احــساس خـواهـی کـرد کـــه . . .

هیــچکـَـس دوسـتت نَــدارد …!
 

HASSAN.S

New member
اری از پشت کوه آمده ام !!!

چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد

برای عشق خیانت کرد

برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد

برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند

وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم

می گویند: از پشت کوه آمده...

ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم


و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان


از دست گرگها باشد !

تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ..
 

nazanin...

New member
زﻧﺪﮔﯽ .
ﮐﻮﺗﺎه ﺗﺮ از آن اﺳﺖ ...
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻏﻢ ﮔﺬرد ...
دل ﺑﻪ درﯾﺎ ﺑﺴﭙﺎر ...
ﻣﺜﻞ اﻣﻮاج ﺧﺮوﺷﺎن ﺑﺎش ...
ﺑﺮ دل ﺻﺨﺮه ﻓﺮود آی و در ﻫﻢ ﺷﮑﻨﺶ ...
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻏﻀﺒﯽ ﺑﺮ ﻏﻢ ﮐﻦ ...
و ﺑﮕﻮ در ﮔﻮﺷﺶ ...
ﮐﻪ ﻣﻦ اﯾﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ را ﺧﻮاﻫﻢ ﮐﺸﺖ ...
و ﺗﻮ آﻧﯽ ﮐﻪ دﮔﺮ ...
در دل ﻣﻦ ﺟﺎﯾﺖ ﻧﯿﺴﺖ)) ...
(ﻣﺤﻤﺪ ﺷﯿﺮﯾﻦ زاده)
 

hosna69

Well-known member
حال من همچون مسافریست همیشگی که گاهی...
در حال زندگی میکند...
در همین امروز...
مسافری که اما همیشه به فکر مقصد است...
و خانه اش...
ترس از آوارگی است...
حال من مسافریست...
که نمیرسد...و تقلا راهم نمیشناسد...
سکوت است و سکون...
حال من مسافریست...
با کوله باری از تمام زندگی اش...
و اندیشه اش...
مسافری که با ارزش ترین هایش کم و شمردنی اند...
حال من مسافریست...
دلتنگ...در غروبی اما...باورنکردنی زیبا...که دلتنگی اش را عاشقانه تر میکند...
حال من ...با تمام غربتش...
مسافریست...
که هر روز از مقصد میگذرد...و به آن اما، هرگز نمیرسد...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: The Guy

شوکا88

New member
اول عشق بود
علاقه ی شدید قلبی
بعد شد عجق
علاقه ی جدید قلبی!
جدیداً بهش میگن عچق
علاقه ی چندمِ قلبی!؟
خدایا بقیه اش با خودت...
 

ROJO

New member
اول عشق بود
علاقه ی شدید قلبی
بعد شد عجق
علاقه ی جدید قلبی!
جدیداً بهش میگن عچق
علاقه ی چندمِ قلبی!؟
خدایا بقیه اش با خودت...

عاغا ما از همون اول میگفتیم عشخ هههه چی میشه علاقه ی شدید خودمون :))
 

nazanin...

New member

ﻣﺎ ﺑﺮای رﻧﺞ ﮐﺸﯿﺪن آﻓﺮﯾﺪه ﺷﺪه اﯾﻢ
وﻟﯽ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻟﺬت ﺑﺮدن ﻣﯽ ﮔﺮدﯾﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ راه اداﻣﻪ دادن
ﻟﺬت ﺑﺮدن از رﻧﺞ ﻫﺎﯾﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﻢ) !
ﭼﺎرﻟﺰ ﺑﻮﮐﻮﻓﺴﮑﯽ )
 

mhfazel

New member
یکی از زیباترین دلنوشته های فروغ فرخزادﭼﻘﺪﺭ ﻫﻔﺘﺎﺩ ٬ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ !!!
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ!!!
ﭼﻘﺪﺭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﻭ ﻏﻮﺍﺻﯽ ﺩﺭ ﻋﻤﻖ...
ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ !!!
ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﻭ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﺮﻩ ﻣﺎﻩ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﻢ !!
ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﭼﻨﺪ ﮐﻠﯿﺴﺎ ﻣﻌﺒﺪ ﻭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ
ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ !!!
ﻭ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺮﻭﺍﺯ
ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ !!
ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ٬
ﺑﻠﻨﺪﻧﺪ٫
ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻧﺪ٫
ﺍﻣﺎ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ :
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ٬ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻡ !!!
ﭼﻘﺪﺭ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﻡ ٫ ﻭﻗﺖ
ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻢ !!!ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ!!!
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ ﻫﻤﻪٔ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ !!!
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ٫ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ
ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ٫ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ٫ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻬﺸﺖ
ﺍﺳﺖ
تو مهربان باش، بگذار بگویند:
-ساده است؛
-فراموشکار است؛
-زود میبخشد.
سالهاست دیگر کسی در این سرزمین، ساده نیست...
اما تو تغییر نکن!
تو خودت باش و نشان بده
آدمیت هنوز نفس میکشد...
-مهربانم.....!
همیشه مهربان بمان...
 

bioshimi93

New member
می روم خسته و افسرده و زارسوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
فروغ فرخزاد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: IL-2

hosna69

Well-known member
مدتهاست
تصمیم گرفته ام
هرگاه کسی را نخواستم
یا از او رنجیدم
یا دلم را شکست

به یاد روزی باشم که ممکن است
هرگز در دنیا نباشد
آن روز را مرور میکنم
آنقدر که نبودنش را باور کنم
بعد در ذهنم برایش غمگین میشوم
و
شاید یک عزاداری ذهنی
و بعد آرزو میکنم
کاش بود و از او میگذشتم

بعد به خودم میگویم
حالا او هست پس ببخش و فراموش کن

از بخششم شاد میشوم
و از بودن او شادتر
به همین راحتی
این فرمول آرامش من است...
 

diseases

Well-known member
آل پاچینو : تا حالا عاشق شدی ؟

دنیرو: 20 سالم که بود ، 30 ثانیه عاشق شدم

آل پاچینو : حالا چی ؟

دنیرو: 30 ساله دارم به اون 30 ثانیه فک میکنم
 

gisoo23

New member
شمع به کبریت گفت:
از تو میترسم تو قاتل من هستی...
کبریت گفت:
از من نترس...
از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی!!!
عامل نابودی انسان ها تفکرات منفی خودشان است
نه عوامل بیرونی...
در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم
ونگران بودم، تا اینکه آنها را تجربه کردم
وحالا ترسی از آنها ندارم

از ( تنهایی ) میترسیدم،
یاد گرفتم (خود را دوست بدارم)

از (شکست )میترسیدم
یاد گرفتم( تلاش نکردن یعنی شکست )

از( نفرت مردم ) میترسیدم
یاد گرفتم ( بهرحال هر کسی نظری دارد )

از ( درد ) میترسیدم
یاد گرفتم( درد کشیدن برای رشد روح لازم است )

از ( سرنوشت ) میترسیدم،یاد گرفتم
( من توان تغییر آن را دارم )

از( آینده ) میترسیدم
یاد گرفتم ( میتوان آینده بهتری ساخت )

از ( گذشته ) میترسیدم
فهمیدم ( گذشته دیگر توان آسیب رساندن به من را ندارد )

و بالاخره از((( تغییر ))) میترسیدم
تا اینکه یاد گرفتم

((( حتی زیباترین پروانه ها هم ،قبل از پرواز کرم بودند و
و *** تغییر *** آنها را زیبامیکند )))

💓🍃💓🍃💓🍃💓🍃💓
 

sepidh gh

New member

بالا رفتن سن حتمی است ...
اما اینکه روح تو پیر شود ،
بستگی به خودت دارد ... !

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ...
ﻫﺮ ﻓﺼﻠﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ...
ﻣﺒﺎﺩﺍ !!!!...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ...
پایان آدمیزاد
نه از دست دادن معشوق است
نه رفتن یار
نه تنهایی...
هیچکدام پایان آدمی نیست!
آدمی آن هنگام تمام میشود که
خدا را فراموش کند
 

hosna69

Well-known member
ما فکر میکنیم بدترین درد ؛
از دست دادن کسیه که دوستش داریم!
اما...حقیقت اینه که:
از دست دادن خودمون ،
و از یاد بردن اینکه کی هستیم؛
چقدر ارزش داریم؟؟؟
گاهی وقتا خیلی دردناک تره!!!
 

hosna69

Well-known member
tmp_PicsArt_14383274089821683443268.jpg
 

m.moradian7102

New member
خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی داشته باشد :کتاب خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند (ویکتورهوگو)
 
بالا