نميدونم چه حسيه هر وقت اين آهنگ رو ميذارم يادآوري از تو درون ذهن خسته از همه چيز و همه جا دوباره جون ميگيره...اي كاش حداقل روزي ميومدي و ميديدي تو در به دري و بي كسي ها حس بودن با تو حتي به فاصله اي از جنس رويا زيباست...
وقتي تموم جاده ها همقدم تو مي شدن...
هيچكي ... نگفت بغير من...
كجاس اون همه قول قرار...كو اون شب بيداري ها...كوپس اون عشقي كه همچون خود تو رويايي بود
امشب تو ي مشت از خودم دربه در مست مست مست،هيچي نميشه،هيچكار نميشه كرد چون اينكه تو اوج مستي و راستي داد بزنم اي هوووووووووار دوست دارم...
"..." من تو اوج بي تو بودن همه روياها رو همچون اسيران در قفس رها كرده ام...
گريستم بي تو...
...
...
...
...
اي كاش و هزاران كاش گذري از اين كوچه ها ميكردي...
واسه مخاطب خاصي كه خاص بودنش همچون خودش رويايي بيش نبود