ینی گل گفتیاااااااااااا دقیقا همینه وسواس زیادی ادمو روانی میکنه.من واقعا میخوندم اصلانم تبلی نمیکردم ولی خیلی گیر میدادم کند پیش میرفتم واسه همینم اون چیزی که میخواستم نشد ولی بالاخره قبول شد مراز عدم موفقیتم و قبولی دانشگاه اصفهان به جای تهران رو میخواید براتون بگم ؟
بیش از حد در عمق مطالب فرو رفتم و گیر دادم به همه چیز . سر کنکورم به خاطر همین گیر دادن هام از یه نفر که نصف من میدونست و فقط جزوه خونده بود کمتر زدم چون به نظر من سوالا اکثرا مشکل داشتن .
یکبار یکی از استادام که اکثرا میشناسیدش دقیقا بهم گفت : تو چرا انقدر گیر میدی ؟! بازاری درس بخون وگرنه بعدا دلت میسوزه هااااا !
توصیه های من به بچه های ژنتیک سال بعد برای دستیابی به موفقیت :
1- اصولا گیر ندید و عمیق نشید رو مطالب مثلا سعی نکنید ارتباط بین صفحه 245امری رو با 576 هزاره بفهمید چون خود نویسنده هم عمیق نشده !!!
2- سعی کنید به خواب های دکتر دلویی و همکاران دسترسی پیدا کنید .:wacsmiley:
موفق باشید بچه ها جون !!:rose:
سلام
راستش من یه لطف بهم شدکه قبول شدم من همیشه آرزو دانشگاهی داشتم که الان دارم تحصیل میکنم امااین دانشگاه رتبه های عالی میگرفت بنابراین هیچ امیدی بهش نداشتم اماامسال من بارتبه77این دانشگاه قبول شدم وهنوزم باورم نشده که اینجاهستم خیلی ازبچه های همین سایت منومسخره کردندورتبه خودشون به رخم کشیدندامابچه ها هیچوقت به حرفای بی مصرف بعضی افرادگوش ندیدمن خدااولین ومهم ترین رازموفقیتم میدونم حرفم شعارنیست به عظمتش قسم اگربهش توکل کنید ناامیدنمیشیدمن ازآذرشروع کردم دوشیفت کارآموزی داشتم وتکالیفی ک استادبهمون میدادمادرم بیماربود ومن ازش پرستاری میکردم درروزشاید3 ساعت میخوندم بعضی اوقاتم که نمیرسیدم بخونم اماهمون3ساعت طوری میخوندم که درس بفهمم نه اینکه حفظ کنم چون وقت نداشتم نتونستم زبان خوب بخونم وبخاطرهمین زبان یکی ازبچه های همین سایت که درصدعالی برای زبان زده بودمنوخیلی مسخره کردولی من اون چیزی که میخواستموبهش رسیدم .به خداتوکل کردم وسرجلسه امتحان رفتم وباکمال ناباوری مجازشدم وباتعجب بیشتردانشگاهی قبول شدم که ازدبیرستان عاشقش بودم اماچون رتبه بالامیخواست هیچوقت فکرنمیکردم قبول بشم خداداشته باشیدهمه چیزدارید
مواظب خودتون باشید
درپناه حق
سلام دوستان یه سوال دقیقاچه زمانی وقت مرورکردنه؟؟مثلایه فصل ازیه کتاب روخوندم زیرنکات مهم خط کشیدم رفتم سراغ فصل بعدبعد رفتم سراغ درسای دیگه کی بایدبرگردم مرورکنم؟فرداش آخرهفته همه ی مباحث مرورشه؟یاوقتی کتاب تمام شدمرورشه؟یاوقتی همه ی کتاباتمام شدمرورشه؟من مشکلم زمان مرورکردن مطالبه
مرسی ازپاسختون
سلام به همگی..... وبهخصوص میکروب باچاره!!!!!!!
دوست عزیزم رشته وکار و... همه مهمه ولی مهم خودتی... فکرکنم اگه شرایط بدتر از خودتو بخونی به زندگی امیدوار میشی...
رشته پرستاری که قبول شدم با یک رتبه خوب در یک دانشگاه خوب یک شبانه روز گریه کردم... ولی وقتی وارد دانشگاه شدم قضیه فرق کرد عاشق شدم!!! عاشق رشته ام!!!! تا ترم 2 همه خانواده بهم توصیه تغییر رشته رو میدادند واطرافیان ودوستانم گاهی به تمسخر حرف هایی میزدند که خودمم باورم شد غیر از امپول زدن و... کاری دیگه نمیتونم انجام بدم!!!ولی جنگیدم اونقدر با این حرف ها جنگیدم که دیگه الان که ترم 8 هستم کسی جرات نداره تیکه یا متلکی بهم بندازه...!!!من در خانواده نسبتا سطح بالایی بزرگ شدم. برادر م پزشک متخصص هست ولی همیشه خانواده ام مسائل پزشکی شونو با من مطرح میکنند به اطلاعات علمی من اعتماد کامل دارند درحد یک دکترشایدم بالاتر حساب باز کردند و همیشه در حضور بقیه از من ورشته ام واینکه پرستاری از پزشکی هم بهتره حرف میزنند... این ها همون هایی بودند که حاضر شده بودند من در رشته پایین تر مث علوم پایه درس بخونم ولی پرستاری رو ول کنم!!!
آره عزیزم تو میتونی شرایطتو با تفکر و محترمانه و با تلاش تغییر بدی... تازه من شرایط خاص دیگه ای هم دارم که کار پرستاری برام خوب نیست... ولی انشا... بعد ازقبولی ارشد به کار هم فکر میکنم چون من می تونم همه چی رو تغییر بدم...باید روحیه بالایی داشته باشی..
انشا... موفق باشی...