دریا جون نمیشد
به اندازه کافی شیفت میرم ....
حالا اگه به خاطر درس یه شهردیگه هم میرفتم پس ملیسا چی میشد ؟پس کی به اون میرسیدم؟ ...
اولش یکی دو شهر اطراف رو هم انتخاب کرده بودم ولی تو ویرایش آخرتصمیممو گرفتم وبه خاطر دخترم حذفش کردم ...
حالا من موندمو سرزنش همسر وبرادرام که سرخود چرا اینکارو کردم ولی فقط یه مادر میتونه احساس منو درک کنه ...
خودم چون مادرم شاغل بود میدونم چقد سخته وقتی بهش نیازداری ونیست ...
بزار باز بگم قسمت وخیالمو راحت کنم ....راااااااااااااااااحت
تو بهترین مامان دنیایی:riz304:دریا جون نمیشد
به اندازه کافی شیفت میرم ....
حالا اگه به خاطر درس یه شهردیگه هم میرفتم پس ملیسا چی میشد ؟پس کی به اون میرسیدم؟ ...
اولش یکی دو شهر اطراف رو هم انتخاب کرده بودم ولی تو ویرایش آخرتصمیممو گرفتم وبه خاطر دخترم حذفش کردم ...
حالا من موندمو سرزنش همسر وبرادرام که سرخود چرا اینکارو کردم ولی فقط یه مادر میتونه احساس منو درک کنه ...
خودم چون مادرم شاغل بود میدونم چقد سخته وقتی بهش نیازداری ونیست ...
بزار باز بگم قسمت وخیالمو راحت کنم ....راااااااااااااااااحت
مرسی تارسا جان....من هنوز تو شوکم که با اون همه خوندنم چرا قبول نشدم...اگه تو تکمیل ظرفیت هم قیول نشم چند تا کتاب جدید دیگه رو هم میگیرم و دوباره شروع میکنم
واسه من هم دیگه ارشد تموم شد!!! یه آرزو بود که به دلم موند، همین!!! خدایا بزرگیتو شکر حتما صلاحم بوده!
اینجا که میام ناخدآگاه اشکم سرازیر میشه .شاید دیگه اینجا نیام اخه چیزایی ازارم میده و یاد ی هدفی یا چیزی خواستم و بهش نرسیدم میندازم برا جدایی ازش میزارمشون کنار
لبخند جان نوشته ات کاملا درسته
تو زندگیم خیلی چیزا رو تجربه کردم خصوصا شکست...تا دلت بخواد اما ته ته همون نا امیدی هام به خدایی میرسیدم که همیشه و همه جا هوای منو داشت
الانم شاید مقدمه یه اتفاق قشنگ توزندگیت همین باشه
- - - Updated - - -
بچه ها تکمیل ظرفیت 7_8 مهرماه رو یادتون نره ها
نعمت آسمان فقط باران نیست ....
گاهی خدا دوستانی را نازل میکند به زلالی باران .....
مثل شماها ....
.
.
در اون ته قلبم واسه همه اونایی که قبول شدن جشنی گرفتم بخصوص واسه دوستای عزیزم .......
![]()
دریا جون نمیشد
به اندازه کافی شیفت میرم ....
حالا اگه به خاطر درس یه شهردیگه هم میرفتم پس ملیسا چی میشد ؟پس کی به اون میرسیدم؟ ...
اولش یکی دو شهر اطراف رو هم انتخاب کرده بودم ولی تو ویرایش آخرتصمیممو گرفتم وبه خاطر دخترم حذفش کردم ...
حالا من موندمو سرزنش همسر وبرادرام که سرخود چرا اینکارو کردم ولی فقط یه مادر میتونه احساس منو درک کنه ...
خودم چون مادرم شاغل بود میدونم چقد سخته وقتی بهش نیازداری ونیست ...
بزار باز بگم قسمت وخیالمو راحت کنم ....راااااااااااااااااحت
چون طرح اجباریم و تا طرح نرم دیگه نمیتونم کنکور بدم یعنی حداقل 2سال محرومیت از کنکور!!! قانون قشنگه مملکت ماست دیگه!چرا محروم بشی k-b عزیز؟!
من امروز رفتم ثبت نام کردم:sad:
دلم می خواست زمان برمی گشت به روزایی که تازه شروع به درس خوندن برای کنکور کردم
بچه ها دانشگاه آزاد اصلا قبولیش مزه نمیده اونم تو شهر دور تا ثبت نام کردم هزار بارپشیمون شدم
امیدوارم اشتباه نکرده باشم
یکی منو دلداری بده
ممنونم من مطمئنم که مامان عسل سال دیگه جز رتبه های خوبه 93سلام خانوم پرستار مهربون
تبریک میگم خیلی خوشحال شدم
پس دیگه مسیرت از ویژه خارج شد ....
کار خوبی کردی نگران نباش مسیر دور برای کسی که مجرده سختی نداره به این فک کن که 2سال دیگه آزمون دکترا داری وباید قبول شی
به امید قبولی همتون تو آزمون دکترا ...:rose:
من پذیرفته نشدم . لبخند جون تنها نیستی منو یادت رفت ....![]()
چقدر این طرز فکرت به دلم نشست لبخند عزیزببخشید مامان عسل آره درسته من +مامان عسل:bunnyearsmiley:
امسال خیلی از اطرافیانم به خیلی از آرزوهاشون رسیدن خدا میدونه من به چند نفر تا حالا تبریک گفتم. اما واسه خودم خوب نبود یه جورایی 2تا شکست که پایه های زندگیه آیندم بود واسم با هم اتفاق افتاد!یه کار نه چندان خوبی هم پیدا کردم که احتمالا اونم مجبورم به خاطر ارشد خوندن کنار بذارم ..امیدوارم سالی که جلو رومه همه ی غصه هامو پاک کنه...
مامان عسل سرتو بالا بگیر من مطمئنم خدا واسه من و شما فکرای بهتر و بالاتری داره ما بالاخره نتیجه زحمتامونو میبینیم:a2d3: