پاتوق همیشه داااااااااغ خوشگذرونی ☻

[آسمون]

توقع مردان ایرانی از همسر ایده الشون,قد و قواره,شکیرا,هیکل,جنیفر,رنگ پوست,نیکول کیدمن,اما اخلاق خانم فاطمه زهرا...


میگــــن: مستحــبِ اذان کـه تمــوم شـُـد افطــار کنیـــد

والله اذان کـه تمــوم میشــه مـا داریـم سفــره رو جمــع میکنیــم!


یارانه مون که انصراف دادیم.سبدکالامون را بخشیدیم..حسن مدیونی اگه پول دستی بخوای نگی


ایناکه گذاشتم جوک نیس اما خب ازهیچی بهتره...حس پاک کردنشم نیس!!جوکات باحال بوداحسان..بسی شادشدیم...من دیگه رفتم...
بریم عشقم

 

[eeeeeeehsan]

جاهله رو ميفرستن جبهه، بعد شيش هفت ماه برميگرده، در ميزنه، داداش كوچيكش با يك تپه ان ريش درو وا ميكنه!
جاهله هول ميكنه، ميگه: چي شده!؟ ننه مرده.. بوا مرده؟! داداشش هيچي نميگه، فقط يك نگاهِ معني داري بهش ميندازه و ميره تو.
جاهله جفت ميكنه، ميره تو ميبينه داداش بزرگش هم تا زير گردن ريش گذاشته! بدبخت پاك شلوارشو خيس ميكنه، ميگه: اصغرجون، تورو خدا بگو چي شده؟! كي مرده؟!
داش اصغر هم يك نگاه به جاهله ميكنه و از اتاق ميره بيرون.
جاهله بدبخت سراسيمه ميره تو اتاق باباش، ميبينه ريش باباش رسيده تا دم نافش! جاهله دو دستي ميزنه تو سرش، ميگه: بوا... بگو آخه چه بلايي سرمون اومده؟ ننه مرده؟!
باباش ميگه: اي كاش ننت مرده بي... كاش بوات مرده بي... پسر آخه اين ريش تراشو چرا بردي؟!

 

[biologisst]

 

[somaye 21]

جاهله رو ميفرستن جبهه، بعد شيش هفت ماه برميگرده، در ميزنه، داداش كوچيكش با يك تپه ان ريش درو وا ميكنه!
جاهله هول ميكنه، ميگه: چي شده!؟ ننه مرده.. بوا مرده؟! داداشش هيچي نميگه، فقط يك نگاهِ معني داري بهش ميندازه و ميره تو.
جاهله جفت ميكنه، ميره تو ميبينه داداش بزرگش هم تا زير گردن ريش گذاشته! بدبخت پاك شلوارشو خيس ميكنه، ميگه: اصغرجون، تورو خدا بگو چي شده؟! كي مرده؟!
داش اصغر هم يك نگاه به جاهله ميكنه و از اتاق ميره بيرون.
جاهله بدبخت سراسيمه ميره تو اتاق باباش، ميبينه ريش باباش رسيده تا دم نافش! جاهله دو دستي ميزنه تو سرش، ميگه: بوا... بگو آخه چه بلايي سرمون اومده؟ ننه مرده؟!
باباش ميگه: اي كاش ننت مرده بي... كاش بوات مرده بي... پسر آخه اين ريش تراشو چرا بردي؟!

آخی با مزه بود،بسی شاد شدیم تو این وانفسا )

 

[SH!LA]

شیـلا توهم مشکوک میزنی،
حرف غم و غصه آخه بهت نمیـاد، هرچند اونی که بیشتر میخنده بیشتر غم داره..
ولی تو قضیت فرق می کنه، چند روزیه کم انرژی هستی و روزی یه بارم داری آواتار عوض می کنی و ...
قضیه چیه؟؟ :smiliess (11):

احسـان؛ من و مشکوک بودن؟! h34r-smiley:
نـه... غم و غصه جلوم کم میارن... :4d564ad6:
خُب؛ فقط این کم انرژی بودن دلیل داره ولی آواتارم دیگه فکر کنم برای مدتی همین هست. :a2d3:

 

[Immunity]

شیلایی خودتم جواب بده سوالاتو...

قابل توجه...محمد رؤیت شد جهت نشستن روصندلی...احسان تادر نرفته بگیرش...

- - - Updated - - -

شیلایی خودتم جواب بده سوالاتو...

قابل توجه...محمد رؤیت شد جهت نشستن روصندلی...احسان تادر نرفته بگیرش...

نه ممنون اسمون جون....این ک صندلی داغ نیس اعتراف نامس!!!!!من حاضرم یه دوواحدی سمینار ازخودم براتون بذارم ولی رو صندلی داغ نشینم!!

 

[sa@@ra]

سارای عزیز دعات کردم.اتفاقا دقیق اسمتو به زبون اوردم و یادم بود.اسم خیلیا رو اوردم بقیه رو یادم نبودهم گفتم بچه های انجمن.ایشالله دعاهای همتون قبول باشه

قربونت برم مارلیک چون منم واسه بچه های تاپیک و تو و اسمونی دعا کردم امیدوارم قبول کنه:sad:

 

[Immunity]

چ جالب دیشب یهو بچهای انجمن اومدن تو ذهنم!! دعاکردم همگی قبول بشیم یسال دیگه اتلاف عمرنکنیم!! سارا خانووووووم!!حالت خوبه؟؟شنیدم دندون عقل جراحی کردی؟؟؟؟؟؟؟

 

[SH!LA]

میدونم هرکی بیاد دلش یه تکونی خورده دیشب...با این دلای صاف حال میده دعاکردن...پس هرجاهسی تو هرحالتی...یه لحظه سرتوبرگردون سمت قبله...اسم تک تک بچه های تاپیکو از ذهن بگذرون...وازخدا بخاه مشکلات همه حل بشه خدایی من ازحال بعضیاخبر دارم واقا وازته دل براشون دعاکن که نیاز دارن... و مهمتراینکه همه به راه راست هدایت بشیم...واین بارگناه که سنگینیش خفمون کرده ازرودوشمون برداشته بشه...

شیلا،

التـماس دعا همگی،
من همیشه موقع دعا یاد هرکی میشناسم هستـم، مطمئنم شماها هم هستیـد.

آسمـون جـان؛ احســان جـان و فرنـاز جـان؛ دیشب دوستم اومد و من رو بُرد یه جای خوب... اولین باری بود که میرفتم.

اونجـا یه پسره جوانی بود که یه کوزه مخصوصی دستش بود، میگفتن همه مناسب ها اینجـا هست. روی کوزه اش به نیت رفع مشکلات و حاجت هاشون شمع روشن میکنن. منم بجـز خودم و اطرافیانم، برای شمـاها هم شمع روشن کردم امیدوارم همه به آرزوهاشون برسن...

 

[sa@@ra]

آسمـون جـان؛ احســان جـان و فرنـاز جـان؛ دیشب دوستم اومد و من رو بُرد یه جای خوب... اولین باری بود که میرفتم.

اونجـا یه پسره جوانی بود که یه کوزه مخصوصی دستش بود، میگفتن همه مناسب ها اینجـا هست. روی کوزه اش به نیت رفع مشکلات و حاجت هاشون شمع روشن میکنن. منم بجـز خودم و اطرافیانم، برای شمـاها هم شمع روشن کردم امیدوارم همه به آرزوهاشون برسن...

ما چی پس؟:tsimuzpzwoap1t9y3o7

 

[sa@@ra]

چ جالب دیشب یهو بچهای انجمن اومدن تو ذهنم!! دعاکردم همگی قبول بشیم یسال دیگه اتلاف عمرنکنیم!! سارا خانووووووم!!حالت خوبه؟؟شنیدم دندون عقل جراحی کردی؟؟؟؟؟؟؟

به به ممد عاغا:black_eyed:
دیر شنیدی.دوشنبه جراحی کردم:tsimuzpzwoap1t9y3o7

 

[آسمون]

نه ممنون اسمون جون....این ک صندلی داغ نیس اعتراف نامس!!!!!من حاضرم یه دوواحدی سمینار ازخودم براتون بذارم ولی رو صندلی داغ نشینم!!

جهنم وضرر...بیاسمینارتوارائه بده ببینیم...
محمدجان جدا ازسرگرمی وشوخی صندلی داغ اینجا واسه شناخت بهترهمدیگه هس...من قول میدم اذیت نکنمت.سوالامم کم باشه...همه نشسن حیفه پیشکسوتایی مث تو جابمونن ها...بعدشم مرده وحرفش قبل رفتن مسافرتت قول دادی بشینی...آقاصندلی. احسان انتقام بود نگران نباش من زیرصندلیت شعله پخش کن میذارم!!!

 

[sa@@ra]

،


حـالا اینا رو ول کن، به عشق در نگاه اول اعتقاد داری یا یه بار دیگه از جلوت رد شم؟!
:riz481:

 

[آسمون]

قربونت برم مارلیک چون منم واسه بچه های تاپیک و تو و اسمونی دعا کردم امیدوارم قبول کنه:sad:

ساراجونم خیییلی مرسییی...منم دیشب همه رویادکردم...شک نکن که خداازهمه قبول میکنه...اون لحظه که دلت میلرزه و نگاهش میکنی دیگه فرق نداره کی باشی درجا توروتوبغلش میگیره...فقط منتظریک اشاره ازطرف ماست...بچه ها؟من صب که نمازخوندم یک حال عجیبی داشتم اصن یجورخاصی انگارمث یه پرسبک شده بودم...با اینکه دیشب اونقداهم واردبعد عرفانی نشده بودم..شک ندارم بخاطر دعاهای شمادوستای خوبمه...
ازهمگی ممنونم...:rose::thanks:

 

[آسمون]

آسمـون جـان؛ احســان جـان و فرنـاز جـان؛ دیشب دوستم اومد و من رو بُرد یه جای خوب... اولین باری بود که میرفتم.

اونجـا یه پسره جوانی بود که یه کوزه مخصوصی دستش بود، میگفتن همه مناسب ها اینجـا هست. روی کوزه اش به نیت رفع مشکلات و حاجت هاشون شمع روشن میکنن. منم بجـز خودم و اطرافیانم، برای شمـاها هم شمع روشن کردم امیدوارم همه به آرزوهاشون برسن...

وایییی مسی شیلای عزیزممم...ممنونم که به یادم بودی...من چن وقته حالم خیلی داغون بود..ازخداهم دورشده بودم حسابی...اما ازدیروز ودیشب به لطف مارلیک و شما دوستاى گل دوباره روپای خودم ایستادم...

 

[marlik]

:thanks::heart::28::rose:[/B]

فدای دل تنگت بشم آبجی مارلیکم...چرانیومدی پیش خودم نفس؟

خدا نکنه من فدای تو بشم آبجی جونم.گفتم نفسم کار داره مزاحمش نشم.

 

[Immunity]

ممنون اسمون خانووم...دارید ماروگول میزنیددیگه....درصورت نشستن رو صندلی باس ی تایپیس استخدام کنم!!!!!!با سیل عظیم سوالات....

 

[marlik]

:rose::thanks:

قربونت برم مارلیک چون منم واسه بچه های تاپیک و تو و اسمونی دعا کردم امیدوارم قبول کنه:sad:

وااااای مرسی سارا جون .ایشالله خدا به همه ی خواسته های کوچیک و بزرگت برسونتت عزیزم وهمیشه شاد باشی .بهترینارو واست آرزو دارم گلم

 

[marlik]

شیلا پس من چی؟!!!!!:---(حالا خوبه واسه آبجیم روشن کردی انگار واسه من روشن کردی و دعا کردی.چون خوشحالی و خوشبختی اون آرزوی قلبیمه. مرسی شیلا جون

 

[ارشد93]

ارزشمندترین مکان هایی که در دنیا می توان حضور داشت.....

در فکر کسی.....

در دعای کسی....

در قلب کسی....