Ramze.shab
New member
په کوجاید؟:smiliess (11):
منم یخورده استرس دارم ولی دوست دارم دیرتر بیاد، نمیخـوام به این زودی تکلیـفم روشن بشه!!!!
آخ آخ دوتا از این لیوان پارچیا بزرگا شربت آلبالو جاتون خالی خوردم، منـم سردمزاج، دیگه هیچی بیـهوش شدم!!
اینـطوری فایده نداره، یا باس یکی دوباره بشینه رو صندلی داغ یا یه برنامه ای دیگه راه بندازیم.
این عکس رخت خواب با شمع رو گذاشتی یاد احضار روح افتادم، احضار روح کردین تاحالا؟؟
خو لااقل رنگاشو فرق میذاشتن!!!!
سلام عرض شد
عبادات سحرتون قبول درگاه حق!
آغا من نگاه می کنم به خودمون یاد جغـد میافتم، خیلی وضعمـون خرابه!!!!!![]()
سلام آبجی جوووونم...داشتم میومدم پیشت...
خب دیگه احسان بزرگترم اومد دنبالم بایدبرم;-)
یه چی اونورازجغد شدیم بابا...
من خیلی پایه بودم اما رفقام یکم میترسیدن...امایه دوس داشتم چن باری ازمابهترون رو دیده بود!!احضار روح بلدی؟یادم بده...
اگه خدائی نکرده قبـول نشی؛ برای سال بعد دوباره میخونی؟
وزارت علـوم و دانشگـاه آزاد شرکت نکرده بودی؟
خستـه نبـاشی واقعـاً! :65d6a5d6s:
چون همه ساعت مشخصی اینجـا نیستین؛ نمیشه حرف دیگه ای زد و بازی ای کرد. همه که باشن بالاخره حرف پیش میاد و سوالی پرسیده میشه؛ خاطره ای...
اینطوری که هر کسی یه ساعت میاد فقط همون صندلی داغ میشه.
یه بازی دیگه هم اینکه نوبتی؛ هر شب یکی از بچه ها چند تا سوال میذاره و همه باید به اون سوال ها جواب بدن، اینطوری هم جالب میشه.
وای! نگــو که یه شب توی باغ از این کارها کردیم؛ چقدر ترسیدیم و خندیدیم، تا مدت ها همه تو توهم بودن... :25r30wi:
:25r30wi:
آخـــــــــــــی قراره کارنامه بیاد!!!!!!
ایشالا که همتون قبولین امسال،ایالا درصداتون همش عالین....
نه من فقط وزارت بهداشت شرکت کردم. توکل به خدا تا ببیـنیم چی پیش میاد..
احضار روح حال میده ولی یخورده هم ترسناک هست، مخصوصاً واسه اونی که بار اولشه.
آقا حله، چندتا سوال خودت واسه شروع بذار جواب بدیم، من پایه این بازیم.
شماها میخوابید و ساعت 4 میایـد اینجـا؟ من 4 دیگه خوابـم... :smiliess (9):
شیلاجون ما خاب کجابود؟ماتاصبح عبادت میکنیم...نخاسیم بگیم که یه وق ریانشه...مگه نه احسان؟!
شیلاجون خاب کجابود؟ماتاصبح عبادت میکنیم...نخاسیم بگیم که یه وق ریانشه...مگه نه احسان؟!
ازجن وایناخاطره ندارین؟!
من و هم اتاقیام دورانی داشتیما...یکی ازدوستام چن بار براش پیش اومده بودکه لحظه ای میدیدچیزی....یاصداش میکردن!اصن هم اهل خالی بندی نبودا...
بقیه هم که کافی بودبه گوششون برسه همچین میگرخیدن وخاب بد میدیدن که نگو...تواتاقمون همه به من بیچاره پناه میاوردن...هیچی دیگه عادت کرده بودم هرچن وق بیدارم کنن نصفه شبی و روزمین کنارشون بخابم و باگوشیم قرآن بذارم تاصب...
یبارخیلی خسته بودم بنده خدادوسم ترسیده بودهی منوصداکرده گفته آسی پاشو؟؟جون هرکی دوس داری بیدارشو ؟منم توعالم خاب گفتم باشه الان میام.بهشون بگوبیان پیش خودم...هیچی دیگه بدبخت تاصب لرزیده بود...:tonguesmiley:
مشاهده فایلپیوست 6180 ::::::::::::::::::::
به فرض جواب ندادیم، میخوای چیکار کنی؟؟![]()
انگشت عقیق و یه تسبیحی که گهگاهی گردنم میندازم، از دست سیده هاشمی گرفتم.
راست 0.25 و چپ 0.75
سازدهنی رو خیلی علاقه دارم و در حد معمولی بلدم. ایشالا.. ویالونم به زودی دارم میرم تو کارش.
رو میز.
مشاهده فایلپیوست 6180
نمیدونم سوال ها تکرای هست یــا نه؟ ولی اگه تکراری هست جواب بدید، لطفــاً
هر کسی که توی این تاپیک هست، باید جواب بـده.
1. بهترین یادگاری ای که داری از کیـه؟ چیـه؟
ی[
COLOR="#800080"]ادگاری زیاد دارم.حتی چیزای کم ارزش رونگه میدارم.امابهترینش یه نامه س...که بابام واسم نوشته.
2. تا حالا شده دیدن فیلم و سریالی توی زندگیت تاثیر بذاره؟ اسم اون فیلم یـا سریال یادت هست؟
اونجوری که تأثیر خاص بذاره نه.اما ازهرفیلم وسریالی که نگاکنم نکته مثبتشوبرمیدارم ترجیحا...
3. برنامه ریزی مشخصی برای آینده داری؟ ( با توضیح )
والا برنامه که دارم...اما هنوز درهاله ای ازابهامه بستگی داره کجا ارشدقبول شم..
ازنظرتحصیلی بدون شک گرفتنphd و کارای تحقیقاتی مشترک باآبجیم و نامزدم...
4. چند جفت کفش داری؟
4جفت.که عملا فقط یکیشوزیادمیپوشم...
5. عینک طبی داری؟ نمره اش؟
نچ عمل لازک کردم.
6. سازی مینوازی؟ چی؟
دوس میدارم اما هیچ
7. این روزها بیشتر به چی فکر میکنی؟
به این نتایج کوفتی
8. شب ها که میخوابی گوشیت رو بالای سرت میذاری؟ ( اگه نه؛ کجا میذاریش؟ )
گوشیم اگه توبغلم نباشه شباخابش نمیبره!هرچند همه میگن ضررداره.اماخب من تاوقتی چشام بسته نشه درحال چتیدن یاحرفیدنم...بعدش کی حال داره ازجاش بلند شه...
مشاهده فایلپیوست 6181[/COLOR]