مشاعره

[shiny]

تا به فراق خو کنم صبر من وقرار کو
وعده وصل اگر دهد طاقت انتظار کو

 

[abtin13]

وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد
وقتي عدم چشم تو را هيچ از ازل مي آفريد
وقتي زمين ناز تو را در آسمانها مي كشيد
وقتي عطش طعم تو را با اشكهايم مي چشيد
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلي
چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي

 

[shiny]

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند

 

[shiny]

اون دید خیلی سطحیه من دقیق تر دیدم

 

[abtin13]

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند

اتفاقا من هم همونجا خوابیده بودم:bunnyearsmiley:

اون دید خیلی سطحیه من دقیق تر دیدم

البته.شما آخه دیدت تلسکوپیه

دفعه لر یاپدون منیم بو قلبیمی ییخدون گینه/بارها قلب مرا آباد نمودی و دوباره ویرانش کردی
سینه ده بنیاد عشقی محکم اتدون عاقبت/تا بالاخره در سینه من بنیاد عشق را استوار کردی

 

[shiny]

تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه ی عاشق
تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری
تو مثل نم نم باران لطیف و پاک و صبوری

 

[sepidh gh]

تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه ی عاشق
تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری
تو مثل نم نم باران لطیف و پاک و صبوری

یارب این کعبه مقصود تماشاگه کیست ..... که مُغیلان طریقش گُل و نسرین من است

 

[abtin13]

ترسم که صرفه‌ ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما

 

[sepideeee]

امدی اما جوانی رفته بود از دست من
عمر اخر شد ز بس در این سفر تاخیر بود

 

[abtin13]

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد
حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست

 

[mohammad63]

تقصی دلم نیست چشمان تو افسونم کرد ................ برق نگاه چشمات از ذین بیرونم کرد .

 

[baran71]

درین ره خویشتن بینی نگنجد

بجز خاکی و مسکینی نگنجد

 

[mohammad63]

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد .......... سعادت انکسی بیند که از تنها بپرهیزد

 

[abtin13]

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

 

[شفق بانو]

دل می رود زدستم صاحب دلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا

 

[آتشین]

اگه این فقط یه خوابه تا ابد بذار بخوابم
بذار افتاب شم و تو خواب از تو چشم تو بتابم :heart::thanks:

 

[abtin13]

من مست و تو دیوانه
ما را که بر خانه
صد بار تو را گفتم
کم خور دو سه پیمانه

 

[آتشین]

هر شبی گویم که فردا ترک این سودا کنم
باز چون فردا شود امروز را فردا کنم

 

[abtin13]

می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت
شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل

 

[آتشین]

لب های تو سرخ، چشم هایت آبی

بایست هوادار چه تیمی باشم