مشاعره

[sepidh gh]

یاد آن شیرین پسر خواهیم کرد
کام جان را پر شکر خواهیم کرد

تا حالا شعر برا پسر دیده بودید؟50):فک نکنم

دختر فکر بکر من محرم مدحت تو شد

مهر چنان عروس را هم به کفت حواله باد

 

[bioelectric]

شاعرش خودتون بودین؟:rolleyessmileyanim:

نه!بابا این شعر مال هزار سال پیشه...حالا یکدفعه یادم اومد
فک کنم از عراقی باشه

 

[bioelectric]

دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد
جز تو کس در نظر خلق مرا خار نکرد

 

[baran1001]

یاد آن شیرین پسر خواهیم کرد
کام جان را پر شکر خواهیم کرد

تا حالا شعر برا پسر دیده بودید؟50):فک نکنم

آره الان دیدیم

 

[bioelectric]

دختر فکر بکر من محرم مدحت تو شد

مهر چنان عروس را هم به کفت حواله باد

خدا به داد شاعر این شعر برسه، من نمیدونم چطوری تونسته در موردش شعر بگه
بیچاره... دختر فکرش محرم یکی دیگه شده،ولی بازم داره با رقیبش حرف میزنه و میگه مهر و محبت این دختر هم مال تو......

 

[sepidh gh]

یاد آن شیرین پسر خواهیم کرد
کام جان را پر شکر خواهیم کرد

تا حالا شعر برا پسر دیده بودید؟50):فک نکنم

اره اون شعر از عراقی هست ... اینم از اوحدی مراغه ای

وصف روی آن پسر خواهیم کرد

خدمت زلفش به سر خواهیم کرد


جای او را جان خود خواهیم ساخت

هر چه هست از دل به در خواهیم کرد


پیش خورشید جمال روی او

بعد ازین عیب قمر خواهیم کرد


شکر آن شیرین دهان خواهیم گفت

عالمی را پر شکر خواهیم کرد


اوستاد مکتب فضلیم، لیک

ابجد عقشش ز بر خواهیم کرد


از دهانش بوسه‌ای خواهیم خواست

وین حکایت مختصر خواهیم کرد


اوحدی، پنهان مکن عشقش، که ما

عالمی را زان خبر خواهیم کرد

 

[sepidh gh]

خدا به داد شاعر این شعر برسه، من نمیدونم چطوری تونسته در موردش شعر بگه
بیچاره... دختر فکرش محرم یکی دیگه شده،ولی بازم داره با رقیبش حرف میزنه و میگه مهر و محبت این دختر هم مال تو......

آخی ..بمیرم برا حافظ ..الفاتحه مع الصلواااااااااااااااااااااااااات

 

[mehdi.sh]

دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد
جز تو کس در نظر خلق مرا خار نکرد

دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنی
راز شعر همین مصرع پایانی بود

 

[sepidh gh]

دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنی
راز شعر همین مصرع پایانی بود

دل من در هوای روی فرخ .. بود آشفته همچون موی فرخ

 

[bioelectric]

خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

 

[sepidh gh]

خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

این مدت عمر ما چو گل ده روز است ........ خندان لب و تازه‌روی می‌باید بود

 

[bioelectric]

دلم خود را به نیش غمزه ای افکار میخواهد
شکایت دارد از آسودگی،آزار میخواهد

 

[sepidh gh]

دلم خود را به نیش غمزه ای افکار میخواهد
شکایت دارد از آسودگی،آزار میخواهد

در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است .............. .. این از لب یار خواه و آن از لب جام

 

[bioelectric]

من دگر شعر نگویم که مگس
زحمتم میدهد از بس سخنم شیرین است

شب خوش

 

[sepidh gh]

من دگر شعر نگویم که مگس
زحمتم میدهد از بس سخنم شیرین است

شب خوش

شب خوووش....

 

[sa@@ra]

تورا من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ "تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم٬

تو را من چشم در راهم

 

[kaveh1316]

جسارتا چون اصلا طبع شعر ندارم فقط میتونم تشویق کنم
به به
ببببببببببه بههههههههههه
بههههههه بهههههههههههههههه

 

[cheshmak]

مرغ باران مي كشد فرياد دائم:
- عابر! اي عابر!
جامه ات خيس آمد از باران.
نيستت آهنگ خفتن
يا نشستن در بر ياران؟ ...

ابر مي گريد
باد مي گردد
و به زير لب چنين مي گويد عابر:
- آه!
رفته اند از من همه بيگانه خو بامن...
من به هذيان تب رؤياي خود دارم
گفت و گو با يار ديگر سان
كاين عطش جز با تلاش بوسه خونين او درمان نمي گيرد.

 

[leylii]

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه ی تست.....

 

[بارلی]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است...