مشاعره

[محسن ن ک]

امین جان اومدم شعر یاد بگیرم دیگه :| من همون یکمم یادم نمیاد نمیدونم چرا:13:

 

[bioelectric]

ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا
کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود

 

[bioelectric]

امین جان اومدم شعر یاد بگیرم دیگه :| من همون یکمم یادم نمیاد نمیدونم چرا:13:

خوش اومدی دادا
امیدوارم بتونی 2بیت شعر قشنگ یاد بگیری

 

[MAHSABANOO]

ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا
کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود

درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد
اندیشه امرزش و پروای ثوابت

 

[leylii]

تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن

 

[bioelectric]

تماشا میکنم جان دادن تن پاره هایم را
او میدانم به پایان میرسم با مصرع آخر

 

[محسن ن ک]

یه شعر بگین اخرش ی داشته باشه:auizz3ffy9vla57584x

 

[محسن ن ک]

[FONT=&quot]یک شبی مجنون نمازش را شکست،بی وضو در کوچه ی لیلا نشست،عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود.گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای!خسته ام زین عشق دلخونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن.مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو من نیستم.گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگت پنهان و پیدایت منم.سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی.عشق لیلی در دلت انداختم صد قمار عشق یکجا باختم.کردمت آواره ی صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد،سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلی بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی.مطمئن بودم به من سر میزنی در حریم خانه ام در میزنی.حال این لیلی که خوارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود مرد راهم باش تا شاهت کنم صد چو لیلی کشته در راهت کنم[/FONT]

 

[MAHSABANOO]

تماشا میکنم جان دادن تن پاره هایم را
او میدانم به پایان میرسم با مصرع آخر

راه دل عشلق زد آن چشم خماری
پیداست ازینشیوه که مستست شرابت

 

[leylii]

چو مارروی تن کوه می خزد راهی
به راه رهگذری خیال دره و تنهایی

 

[leylii]

[FONT="]یک شبی مجنون نمازش را شکست،بی وضو در کوچه ی لیلا نشست،عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود.گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای!خسته ام زین عشق دلخونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن.مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو من نیستم.گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگت پنهان و پیدایت منم.سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی.عشق لیلی در دلت انداختم صد قمار عشق یکجا باختم.کردمت آواره ی صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد،سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلی بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی.مطمئن بودم به من سر میزنی در حریم خانه ام در میزنی.حال این لیلی که خوارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود مرد راهم باش تا شاهت کنم صد چو لیلی کشته در راهت کنم[/FONT]

خیلی قشنگ بودش........

 

[bioelectric]

راه دل عشلق زد آن چشم خماری
پیداست ازینشیوه که مستست شرابت

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش مگذاری

 

[bioelectric]

یه شعر بگین اخرش ی داشته باشه:auizz3ffy9vla57584x

محسن اتفاقا خیلی از شعرها آخرش با ی تموم میشه
نمونش همین شعر قبلی من

 

[aManofDetail]

این رسم مشاعره نیست!هرکی با نقل قول ب قبلی ادامشو میاره......در ضمن قشنگ بود اینارو لایک میکنن نمینو:riz304:یسن

 

[leylii]

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش مگذاری

یارب اندر آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فریاد ها

 

[bioelectric]

شما یعنی میگین چطوری مشاعره کنیم؟اگه شما روش بهتری سراغ دارین بگین ما به اون روش مشاعره میکنیم
راستی اگه نقل قول چه عیبی داره؟

 

[bioelectric]

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

 

[sepidh gh]

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

من از رندی نخواهم کرد توبه .... و لو آذیتنی بالهجر و الحجر

شب خوش

 

[leylii]

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین بگر و نستانند

 

[bioelectric]

رود راهی شد به دریا،کوه با اندوه گفت
میروی اما بدان دریا زمن پایین تر است