مشاعره

bioelectric · 2013-07-10

leylii گفت:
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین بگر و نستانند

درخت کوچک من ای درخت کوچک من
صبور باش و بمان فصل خشکسالی را

BioScientist · 2013-07-10

amin.e گفت:
درخت کوچک من ای درخت کوچک من
صبور باش و بمان فصل خشکسالی را

از بــرای خــاطــر اغــیـار خــوارم مــی کــنـی
من چه کردم کینچـنین بـی اعتـبـارم می کنی

leylii · 2013-07-10

اول ببانگ نای و نی آرد بدل پیغام وی
و آنگه بیک پیمانه می با من وفاداری کند

bioelectric · 2013-07-10

در این زمانه که شرط حیات نیرنگ است
دلم برای رفیقان بی ریا تنگ است

Marc0p0lo · 2013-07-10

تنها نه کاسه ی سر ما کوزه میشــــــود
این کاسه کوزه بر سر دنیا شکسته است

leylii · 2013-07-10

تو هنز یک اتفاقی که برام تازگی داری
واسه ی دلواپسی ها خبر های خوش می یاری

ZOT · 2013-07-10

محض تلطیف روح

Marc0p0lo · 2013-07-10

قطره اشکیم اما درون دل نهـــــــــــــان
گر به سوی دیده ره یابیم دریا می شویم

leylii · 2013-07-10

من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من کرد هر چه کرد آن آشنا کرد

bioelectric · 2013-07-10

دل، این دل تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
آرامش تسبیح شما بر هم خورد
شرمنده ام ای درخت! ای گل! ای رود!

میلاد عرفان پور

baran1001 · 2013-07-10

در کوزه صدا بود شنیدم تشنه

از خواب ترک خورده پریدم تشنه

در کوزه کسی بود که می زد فریاد

من تشنه تر از آب ندیدم تشنه

ایرج زبردست

Marc0p0lo · 2013-07-11

هرجا که بود آهویی از دشت پاکشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتــاد

STRUCTURE 66 · 2013-07-11

Marc0p0lo گفت:
هرجا که بود آهویی از دشت پاکشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتــاد

درس و دانشگاه بالکل بی بخارم کرده بود

بسکه بودم سر بزیر و در غذا کافور بود

baran1001 · 2013-07-11

ديروز من شنيدم از يك نفر جكي را
اما نمي توانم بگويم آن را اينجا

roj · 2013-07-11

اگرصدرناپسند آيداز درويش
رفيقانش يكي از صد ندانند
وگر يك بذله بگويد پادشاهي
از اقليمي به اقليمي رسانند

baran1001 · 2013-07-11

دود اگر بالا نشيند كثر شان شعله نيست
جاي خر پالان نگيرد گر چه او بالاتر است

sepidh gh · 2013-07-11

baran1001 گفت:
دود اگر بالا نشيند كثر شان شعله نيست
جاي خر پالان نگيرد گر چه او بالاتر است

تا چه کند با رخ تو دود دل من .... آینه دانی که تاب آه ندارد

baran1001 · 2013-07-11

sepidh gh گفت:
تا چه کند با رخ تو دود دل من .... آینه دانی که تاب آه ندارد

ديگر به حكيمان وطن نيست اميدي
از بس متخصص زده بيرون ز ابرقو
چون خاصيتي نيست در اين قوم محال است
اميد بهي داشتن از شلغم و كاهو

sepidh gh · 2013-07-11

baran1001 گفت:
ديگر به حكيمان وطن نيست اميدي
از بس متخصص زده بيرون ز ابرقو
چون خاصيتي نيست در اين قوم محال است
اميد بهي داشتن از شلغم و كاهو

وصال او ز عمر جاودان به ....خداوندا مرا آن ده که آن به

baran1001 · 2013-07-11

sepidh gh گفت:
وصال او ز عمر جاودان به ....خداوندا مرا آن ده که آن به

هر که در این بزم مقرب تر است

جام بلا بیشترش میدهند