مشاعره

leylii

New member
دل بیمار شد ار دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
 

sepidh gh

New member
مباحثی که در آن مجلس جنون می‌رفت .... ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود
 
آخرین ویرایش:

leylii

New member
در آتش از خیال رخش دست می دهد
ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی
 

leylii

New member
تا کی غم دنیا ی دنی ایدل دانا
حیفست ز خوبی که شود عاشق زشتی
 

sepidh gh

New member
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
 

leylii

New member
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
 

leylii

New member
در بوستان حریفان مانند لاله و گل
هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری
 

bioelectric

New member
مگو شرط دوام دوستی دوری ست٬ باور کن
همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می سازد
 

محنا

New member
ای وای دیر فرستادم حالا این: یادمان اید از انها اندکی پس غذای عاشقان امد سماع
 
بالا