مشاعره

[Maryam.A]

تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

 

[sepidh gh]

تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

مروت گر چه نامی بی‌نشان است ....نیازی عرضه کن بر نازنینی

 

[Maryam.A]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله وگل آشیانی داشتیم

 

[sepidh gh]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله وگل آشیانی داشتیم

منم مصر و شکرخانه چو یوسف در برم گیرم .... چه جویم ملک کنعان را چو او کنعان من باشد

 

[bioelectric]

دوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است

تمام ترسم از این آبروی لعنتی است

 

[BioScientist]

دوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است

تمام ترسم از این آبروی لعنتی است

تا شدم صید تو آسوده ز هر صیادم
وای بر من گر ازین قید کنی آزادم

 

[sepidh gh]

تا شدم صید تو آسوده ز هر صیادم
وای بر من گر ازین قید کنی آزادم

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد .... قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

 

[BioScientist]

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد .... قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

دل من در سبدی، عشق به نيل تو سپرد
نگهش دار به موسي شدنش مي ارزد

 

[sepidh gh]

دل من در سبدی، عشق به نيل تو سپرد
نگهش دار به موسي شدنش مي ارزد

دین و دل بردند و قصد جان کنند .... الغیاث از جور خوبان! الغیاث!

 

[BioScientist]

دین و دل بردند و قصد جان کنند .... الغیاث از جور خوبان! الغیاث!

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

 

[mw.ashel]

دودی بـــرآید از فلك نــی خلق مـــاند نــی ملـــك / زان دود ناگــــه آتشی بر گــــنبد اعظم زند

 

[sepidh gh]

دودی بـــرآید از فلك نــی خلق مـــاند نــی ملـــك / زان دود ناگــــه آتشی بر گــــنبد اعظم زند

در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن ....... کس عیار زر خالص نشناسد چو محک

 

[BioScientist]

در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن ....... کس عیار زر خالص نشناسد چو محک

کفر زلف تو چنان زد ره دین و دل من
که مسلمان نتوان گفت من بی دین را

 

[mw.ashel]

ای نــور مـا ای سور مـا ای دولت منصــور مـا / جوشی بنه در شور ما تا می‌شود انگور ما

 

[leylii]

امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
زان شب که من از غم بدعا دست برآرم

 

[BioScientist]

ای نــور مـا ای سور مـا ای دولت منصــور مـا / جوشی بنه در شور ما تا می‌شود انگور ما

از تو درمانی نمی خواهم به وصل ، اما به مهر
مرهم زخم دلم باش از پی تسکین من

 

[BioScientist]

امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
زان شب که من از غم بدعا دست برآرم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

عصر بخیر :rose:

 

[sepidh gh]

امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
زان شب که من از غم بدعا دست برآرم

از تو درمانی نمی خواهم به وصل ، اما به مهر
مرهم زخم دلم باش از پی تسکین من

من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از من

 

[bioelectric]

نیمه شب وقتی که در زد میهمانداری کنید
در به روی او نبندید آبرو داری کنید

 

[sepidh gh]

نیمه شب وقتی که در زد میهمانداری کنید
در به روی او نبندید آبرو داری کنید

دلم را مشکن و در پا مینداز که دارد در سر زلف تو مسکن