گفتم چه قدر احساس تنهایی می کنم !
گفتی :من که نزدیکم
گفتم :تو همیشه نزدیکی ,من دورم ,کاش میشد بهت نزدیک بشم !
گفتی :هرصبح و عصر پروردگار روی پیش خودت با خوف وتضرعو با صدا ی اهسته یاد کن !
گفتم اینم توفیق می خواد!
گفتی دوست نداریدخدا ببخشد شما را
گفتم معلوم که دوست دارم منو ببخشی
گفتی :پس از خدا بخواهید ببخشدتان و بعد توبه کنید !
گفتم با این همه گناه اخه چه کار می تونم بکنم ؟
گفتی :مگر نمی دانید خداست که توبه را از بنده هایشقبول می کند ؟!
گفتم دیگه روی توبه ندارم
گفتی خدا عزیزاست او امرزنده گناه است و پذیرنده توبه
گفتم:با این همه گناه بر کدام گناهم توبه کنم
گفتی :خدا همه ی گناهان را می بخشد
گفتم :یعنی بازم بیام منو می بخشی؟
گفتی :وجز خدا کیست که گناهان را ببخشد ؟
گفتم نمی دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم !اتیشم می زنه ذوبم می کنه عاشق میشم !توبه می کنم .
ناخواسته گفتم :خدایا جز تو چه کسی برام هست ؟
گفتی ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟
گفتم:در برابر این همه مهربونیت چه کار می تونم بکنم ؟
گفتی :خدا را زیاد یاد کن و صبح و شب تسبیح اش گویید .او کسی ست که خودش و فرشته هایش بر شما درود و رحمت می فرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی خارج سازند خدا نسبت به مومنان مهربان است