صندلی داغ (a_67)

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

a_67

New member
- - - Updated - - -





- - - Updated - - -

بنظرت شفق میاد و تو صندلیت شرکت میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟
ههههههههههههه
فک نکنم حالا به چه دلایلی من نمیدونم حسم اینو میگه شایدم اشتباه بگه
اما حرفایی زدم که یکم قلقلکش بده و بیاد
خیلی وقته با هم صحبتی نداشتیم میتونه بیاد و بدور از تعصبات و همراه با منطق و آرامش و البته محبت، صحبت کنیم و درد دل. اگر هم نیامدن، بنده در قبال دو کاربری که اسمشون آورده شده احساس مسئولیت میکنم و اگر ازم بخوان در موردش صحبت خواهم کرد ولی قسمت مدیریتی رو بیخیال میشم اگر خواست بهش یادآوری میکنم و آدرس میدم همین.
حالا مسایل مدیریتی که در مورد مدیریت بنده هم صحبتش شد + کاربرا و... همونطور که عرض کردم اولاً جاش اینجا نبود حداقل با این لحن نه؛ نکات مدیریتی زیر پا گذاشته شد ثانیاً حالا که عنوان شده کامل میبایستی عنوان میشد (در قیاس مثل مقایسه یه عکس با یه فیلم بود حالا اون یه عکسه هم خوب نیفتاده بود گویا در تاریکی و بدون نور کافی بوده )ثالثاً به دور از گمانه زنی میبود
و در آخر من به دو مورد ایراد داشتم(گزارش دادن و نحوه ی برخورد با کاربرا...) چرا ایشون مثلا وقتی متهم به خوندن پیام خصوصی شدن این موضوع رو ارتباط دادن به عرایض بنده؟
شاید از نظر ایشون بنده یه الگوی خوب مدیریتی محسوب میشم اگرهم نه شاید میخواسته کاربران و مدیرانی که سنگ بنده رو به سینه میزدن ساکت کنه
در هر صورت صرف عنوان کردن این حرفا به این صورت کار خوبی نبود.
اونجا به دو کار اشاره شده:
1. آن بن کردن یکی از کاربران
2. پیشنهاد کنترل کردن پ.خ یکی از کاربران
این دو مورد رو بله بنده انجام دادم ولی دلیل داره و طبق گفته ها نیست.


ازاده از این وضعیت انجمن راضی هستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راضی نبودم، سعی در بهبودش کردیم داشتیم موفق میشدیم که یهو همه چی عوض شد.

برات چقدر اهمیت داشت که دیگه مدیر نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ا
ز نظر درجه و مقام هیچی ولی از نظر موثر بودن درش چرا اهمیت داشت.

بنظرت روزی میرسه که انجمن سابق بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دل قوی دار سحر نزدیک است البته فقط به امید نشستن خیر بلکه اقداماتی باید صورت بگیره چه از طرف کاربران و چه از طرف تیم مدیریتی.
یادمه سر کلـــــــاس یکی از اساتید عزیز تو دانشگاه(شاید 5-6 سال پیش) ایشون داشتن در مورد یه سری موضوعات صحبت میکردن، یکی از دانشجوها برگشت گفت پایان شب سیه سپید است ایشون هم گفتن نه همیشه. پشت بندش این توضیح رو دادن که اگر در یک موردی شما سعی بر حفظ اون نداشته باشید اون رفته رفته نزول میکنه مگر اینکه با صرف انرژی بالاش نگه دارین.
به همین ترتیب سحر نزدیک است اگر خواستن و اراده ای در کار باشه در غیر اینصورت خیر.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

a_67

New member
من چند مدتی نبودم و خیلی کم میام چون انجمن. مثل سابق نمیبینم انجمنی که وقتی می اومدم ساعتها توش قرق میشدم

ازاده چی شد که اینطوری شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی عوامل میتونه درش موثر بوده باشه:
1. مشکلات شخصی هر یک از اعضا تو زندگی خودش
2. شخصی کردن صحبتای مربوط به انجمن
3. اشتباه انگاریدن تکبر با قاطعیت و پرستیژ مدیریتی
4. عدم هوشیاری افراد موثر در جریان این قضایا از جمله مدیرا یکیش خود من البته بنده مشکل اصلی رو خیلی وقته تشخیص دادم و راهکار هم داشتیم که دیگه به هم زده شد ولی مشکلات لایه های پایینی رو به حد کافی هوشیار نبودم که ببینم و حل کنم نشانه هاش رو برام فرستادن اما شاید غرور و نگاه ایده آل گرایانه راجع به تگ مدیریتی با اختیار بالاتر و شرایط خاص زندگی شخصی خودم، مانع این شد که به قلب ماجرا نزدیک بشم شاید اگر من معتدل تر صحبت میکردم با طرف مقابلم شاید میشد جلوی خیلی از این قضایا رو گرفت من صرف انجام وظیفه با منطق سرد و برنده صحبت کردم احساسات طرف مقابلم رو در نظر نگرفتم و موشکافانه به قضیه رسیدگی نکردم بر خلاف اکثر اوقاتی که این کار رو کرده بودم.
5. سو استفاده یه سری این وسط یا به دلایل کینه شخصی یا به قصد به هم زدن جو مثبت این انجمن یا انتقام گرفتن از برخوردی که در قبل باهاشون شده بود.
بازم میشه به این لیست اضافه کرد یکم باید روش فکر بشه.
 

a_67

New member
سلام آرزو :)
درود بر شما، آزاده هم میشد گفت حالا آرزو هم بلامانعه
1- آرزو آرزوت چیه؟
آرزوی اینو دارم که بتونم وظایفم رو در هر حیطه ای بشناسم، طی آزمون و خطا تجربه بدست بیارم و در نهایت تصحیح کنم و به همین ترتیب شاید یکی بگه این که روند زندگیه
بله روند زندگی همینه منم میخوام درست زندگی کنم.

2- اگه عصر یک روز توی مسیر دانشگاه با ماشین بودی و داشت بارون شدیدی میومد و یکی از پسرای دانشگاه منتظر ماشین بود و تو ازش متنفر بودی عایا سوار ماشین می کردیش؟؟( تست روانشناسی)
تنفر که نه فک نکنم نسبت به کسی تا اون حد داشته باشم ولی خب اینکه منتقد رفتار یکی باشم اونم در حیطه تفکر خودم چرا. بله این کار رو میکردم ولی عکسش رو نه یعنی اگه تو همچین شرایطی بودم(حالا تنفر باشه یا نباشه) نمیپذیرفتم. کمک میکنم ولی کمتر کمک میپذیرم یکم استقلال و لجبازی درم هست اگه دیگه هیچ راهی نبود که همیشه یه راهی هست، اون موقع بله هههههههههههه.
3- چرا 67؟
به اقتضای سن و سال
4- آشپزیت چطوره؟
بصورت عمومی آشپزی نمیکنم دی: ولی بصورت خصوصی برای خودم اونم سالی چند بار وقتی غذای خوبی پیدا نشد بله. بدک نیس اکثر اوقات چیزی رو که میپزم میتونم بخورم گاهی هم ملت رو در حد یه لقمه شریک میکنم(اونا غذای خودشون رو دارن)
5- نظرت درباره من ؟( من خودم میدونم بهترینم ولی میخوام تو بگی که دیگران هم متوجه بشن ) :))
میتونی همینی که میگی باشی
حالا چقدر بهم میرسه؟ دبه نکن قرار بود نه ببین قرار بود ااااا دارم حرف میزنم حالا که اینطوری شد منم میزنم زیرش:
ملت ایشون بهترین نیس(اگر کسی میخواد بگم ایشون بدترینه خرج داره از الان گفته باشم اینبار قرارداد رسمی میبندم ههههههههه)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Taraa

Well-known member
دوس داری کیا بیان رو صندلی بشینن ؟

تنقلات چیا بیشتر دوس داری و میخوری ؟ شیرینیجات ؟ ترشیجات ؟

قانون مورفی چیست ؟

بنظرت داعش رو کی ساخته ؟
 

a_67

New member
سوال اجتماعی

چرا پسرا میگن از دخترهایی که زیاد ارایش میکنن خوشمون نمیاد سادگی وبرازندگی..ولی درعمل برعکس این قضیه صادق است؟

نمیدونم شاید برای این باشه که دخترا زیادی حساس شدن به ویژگی های ظاهریشون البته زیبا پوشی وزیبا پسندی مشکلی نداره ولی محوریت قرار بگیره موجب سواستفاده ی بعضیا میشه.
وگرنه کسی که خودش آدم مقبولی باشه حرفش حرف هست دو تا نمیشه.


دوست داری همسراینده ات چه ویزگی هایی داشته باشه؟

فک نکردم بهش ولی اگر قرار باشه روزی متاهل بودن رو انتخاب کنم عشق رو مد نظر قرار خواهم داد.
درسته که بله برای زندگی علاوه بر دوست داشتن آیتم های دیگه ای هم هست و مهمه ولی خب من همین رو در نظر میگیرم بقیه ش اگر عشق حقیقی باشه حل میشه، چون پشت بندش جسارت و شجاعت و تحمل و مقاومت و از خودگذشتگی میاره فک کنم همین ویژگی ها هم بتونه سرمایه ی یه زندگی خوب باشه.


دوست داری مهریه ات چقدر باشه؟

تا حالا فک نکردم بهش و الان هم فکر نمیکنم با این چیزی که در نگاه اول به ذهن خطور میکنه؛اهمیتی به اون صورت نداره برام صرف انجام یه سری سنت ها میپذیرم.

به نطرت مهریه گداشتن کسرشان برای یک دختر نیست؟بهتر نبود مثل جوامع دیگه درامد(منقول غیرمنقول)اگرجدایی پیش میومد خدای نکرده بین 2طرف تقسیم میشد؟

به عنوان "مهریه" یعنی چیزی که محبت طرف رو بهت نشون بده سنت خوبیه ایجاد محبت میکنه ولی به عنوان قیمت تعیین کردن زیاد مناسب نیست.
اگر بخوایم صرف ازدواج صحبت کنیم، قسمت مالی به نظر بنده طبق توافق طرفین باید باشه مهریه هم اگر حقیقتا به معنای پشتوانه ی مالی در نظر گرفته بشه و البته پرداخت بشه میتونه در مقام یک قرار داد مالی ارزش داشته باشه و اعتبار.
من زیاد نظری راجع به این موارد ندارم هر کسی میتونه دیدگاه های خودش رو داشته باشه.
یکی میتونه کسر شان حساب کنه یکی هم میتونه ارزش حساب کنه

از دید منی که صرف امضای یه قرارداد نمیخوام پا به دنیای تاهل بذارم، در حد یه سنت هست و البته روح این سنت زیباست(نمادی برای نشان دادن محبت) زیاد تو بحر کم و زیاد دنیا نیستم چون تصمیم ندارم امور مادی خودم رو بالکل رو دوش طرف مقابلم بندازم هر چند قانونیش و دیفالتش یه چیز دیگه باشه.
من زیر سوال نمیبرم ولی به این صورتی که در جامعه باب شده رو هم نمیپسندم البته برای خودم.
شرایط همه یکی نیست پس خواست همه هم یکی نیس.

چرا من دو ماه تو اد لیستت هستم 1ماه نیستم؟(جریان دوستی من وتو چرا سینوسی شده؟هان راستشو بگو...خخخ..)

یحتمل دلخوری پیش میاد بعدش من ملایمتر میشم؛ تو دلم میگم بیخیال بعدش دوباره مورد دیگه ای تکرار میشه تا یجا که دیگه اد نمیکنم ولی ارتباطم رو در حد معقولی ادامه میدم.
البته معنیش هم این نیست که با تمام افرادی که تو اد لیستم هستن ارتباط دارم بنا به مواردی مثل راهنمایی کردن و... این ادها انجام شده و مثلا دیگه طرف حتی الان انجمن هم سر نمیزنه. ممکنه یکی تو اد لیست نباشه ولی تو مسنجر کلی باهاش صحبت میکنم و حرفاشو میشنوم زیاد محوریت نداره این ادلیست ولی گفتم یکی باشه و دیگه نباشه اینو میرسونه که یه ذره ازش رنجیدم حالا در مورد شما چی بوده یادم نیس اگر پاسخ صادقانه میخواستین همین بود که گفتم ولی خب الان من هیچی خاطرم نیس یعنی موردی بوده که فراموشم شده انقدر ناراحت کننده نبوده پس اگر الان بهت درخواست دوستی بدم دور از انتظار نخواهد بود.
و این مختص فقط من وشما نیست از دوستان بودیم در همچین شرایطی چند بار این اد کردن و حذف کردن انجام شد خودشون اگر این متن رو دارن میخونن میتونن بیان و بگن؛ این کار رو به عنوان شاید یه نشونه دلخوری میشه در نظر گرفت البته از طرف من. با گذشت زمان ملایم تر میشم.
البته اینم اضافه کنم چند تا از کاربرا به بنده درخواست دوستی ارسال کرده بودن بنده رد کرده بودم چون نیاز به شناخت بیشتر دارم ازشون و بعد از یه مدت خودم برمیگردم بهشون درخواست دوستی ارسال میکنم.
پ.ن:
امضات رو هم دوست دارم چند وقتیه فرصت نشده بهت بگم و جای مناسبی هم براش پیدا نکردم برا عنوان کردنش.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

a_67

New member
با دیدن اسم من چی تصوری توی ذهنت میاد؟ احساسی که منتقل میشه؟
اسمت رو میبینم تواضع و فروتنی برام تداعی میشه.
من همشه احساسم نسبت بهت این بوده که آدم فوق العاده قوی و با اراده هستی و دوستی و آرامش رو هم منتقل میکنی.

- - - Updated - - -

با دیدن اسم من چی تصوری توی ذهنت میاد؟ احساسی که منتقل میشه؟
اسمت رو میبینم تواضع و فروتنی برام تداعی میشه.
من همشه احساسم نسبت بهت این بوده که آدم فوق العاده قوی و با اراده هستی و دوستی و آرامش رو هم منتقل میکنی.
 

a_67

New member
دوس داری کیا بیان رو صندلی بشینن ؟

شناخت آدما رو دوست دارم بنابراین هر شخصی که دلش میخواد بشینه رو صندلی، در موردش میخونم.

تنقلات چیا بیشتر دوس داری و میخوری ؟ شیرینیجات ؟ ترشیجات ؟

ثابت نیست متغیره ولی تو این مجموعه قرار میگیرن:
پفک، لواشک، شیرینی ها هم همش نه، ذرت بو داده، تخمه، آجیل هم گهگاهی


قانون مورفی چیست ؟

عامیانه ش اینه که وقتی یه چیزی میگی برعکسش از آب درمیاد یا چیزی رو میخوای بهش دسترسی نداری، نمیخوای پیداش میشه

تعریفش هم از منابع:
اگر قرار باشد چیزی خراب شود، می‌شود(ادوارد مورفی، مهندس نیروی هوایی و محقق «تئوری هرج و مرج» آمریکایی)


اینم یکی از جملات مورفی هستش:
همه چیز ذاتاً دچار خطا و دردسر می‌شود مگر اینکه برای درستی آن تلاشی شده باشد همینی که بهش اشاره قبلا اشاره کردم سحر نزدیک است اما شرط داره.

بنظرت داعش رو کی ساخته ؟

نمیدونم ولی میدونم خودبخود و اتفاقی بوجود نیومدن هههههههههه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

a_67

New member
; گفت:
مثلا اف بن کردن بی دلیل کاربر مریم* از باکس
این نوشته در این انجمن بصورت عمومی به نمایش دراومده؛ لازم دیدم توضیحاتی در این مورد بدم:
به عنوان یه کاربری که از هیچ چی خبر ندارم، وقتی این نوشته رو میبینم؛ اطلاعاتی داره بهم میده از این قرار:
1. کاربری به اسم مریم* بن شده از چت باکس حالا به چه دلیل نمیدونم ممکنه خلافی مرتکب شده یا ممکن هم هست که خودش درخواست بن شدن داده
2. یکی این آدم رو از بن درآورده؛
با توجه به نوشته های قبلیش اون طرف a_67 بوده
ولی با توجه به نوشته های قبلی معلوم نیس این مریم* دلیل بن شدنش چی بوده از قرار این نوشته (ذهنیتی که این نوشته به خواننده میده)گویا طرف خلافی مرتکب شده و بن شده بعدش 67 اومده از بن در آوردتش و قانون رو زیر پا گذاشته و حالا رو چه حسابی ا... اعلم؛ یا نه یکم مثبت تر باشیم، طرف درخواست بن شدن داده و بن شده ولی 67 بی دلیل از بن درآوردتش.
این ذهنیت منفی رو کلمه ی " بی دلیل" ممکنه ومیتونه تو ذهن خواننده القا کنه.
.......................................................................................
پس برای رفع ابهامات عرض کنم خدمت ملت:
ایشون خودشون درخواست بن شدنشون رو داده بودن و بن شدن.
حالا چرا از طرف بنده آن بن شدن، اگر مدیریت بپرسه بنده پاسخگو هستم همونطوری که بخش مدیریت هم پاسخگو بودم ولی خب مقبول واقع نیفتاد و تخلف هم زده شد پای پست مون به عنوان اسپم تبلیغاتی و بعدشم زود تاپیک رو بستن در حالی که در حال ارسال پست بودم و بله دوباره مفهوم: سکوت! لازم نیس حرف بزنی. هر چقدرم بگی حق داشته باشی یا نداشته باشی، کارت غلطه و غیر تو اگر کسی هم در این قضیه نقش داشته، کارش درسته.

اگر لازم نیس حرف بزنم چرا دوباره اون قضیه یادآوری میشه؟
وقتی این قضیه تو مدیریت اجازه ی حل شدنش داده نشده و البته توضیحاتم کافی بوده ولی خب بر خلاف معمولی که همیشه در پیش میگیرم، اینبار یه مدل دیگه حرفم رو گفتم قبول دارم منظورم رو خیلی رسمی نرسوندم کاری انجام دادم به عنوان نماد(آن بن کردن مریم* یه کار نمادین بود از طرف بنده تو بخش مدیریت). و این یه مدل دیگه گفتن دست آویزی شد برای مخدوش کردن اعتبار بنده.
اگر اعتراضی دارین همینجا مطرح کنید تا تمام و کمال از اولش بنده توضیح بدم خود کاربرا میتونن قضاوت صحیح رو داشته باشن.
.............................................................................................................................
دوست داشتم آبتین هم بود یا حداقل پیامی میداد بواسطه ی دوستان (دسترسی ندارم به ایشون )در این زمینه تا من تا حد ممکن توضیحاتم رو ارایه میدادم.
چون میدانم آبتین یه کاراکتر منطقی و با درکی هستن و الان که در ادلیست همدیگه هستیم بنا به شناخت هایی بوده ارتباط مون هم از اوایلش بنا به اختلاف نظرها و برخوردهایی از طرف هر دومون، بد شد تا اینکه با گذر زمان و فرصت دادن به همدیگه و ... این ارتباط روند خوبی در پیش گرفت.
بعدش من رفتم و بنا به اتفاقی دوباره سر زدم به انجمن پست های آبتین رو دیدم(اون شخصی که بعضی خبرای انجمن رو رسوند، من در این مورد به شما حقیقت رو کامل نگفتم و میخواستم از زبان شما بشنوم دلیلش این بود.)
و دیدم اصرار زیادی بر بن شدن دارن ایشون دلیلشون بودن تبعیض در انجمن هستش.
ایشون هم شخص فوق العاده شجاع و آزادی هستن؛ خب چرا این کار رو کرد؟
نمیتونست همینجوری و در سکوت از انجمن بره؟
چرا میتونست ولی خواست تا یه کار نمادین انجام بده خواست نظرش رو بقیه هم بشنوند و بدونن که این شخص برای خودش احترام قایل هست و برای احترام به خودشه که داره میره. منم برای احترام به خودم گذاشتم رفتم ولی خب توانش رو نداشتم علنی کنم خسته بودم...
 
آخرین ویرایش:

N@RVIN

Well-known member
آزاده .. بحث مدیریتی رو که با من داشتی یادته؟ آیا به این نتیجه رسیدی یا نرسیدی که اون روز در مورد عملکرد من زیاده روی کردی؟ ( با توجه به اینکه من تا حالا از دو تا مدیر تذکر لفظی گرفتم یکیش هم شما بودی )

نظرمم در موردت کلی به عنوان حسام ختام پستهای خودم تو صندلی داغ بگم و رفع زحمت کنم.

من خودم در مورد اون روز به این نتیجه رسیدم که یکم تو ناراحت شدنم زیاده روی کردم البته خب اونم دلیل داشت چون آخه انتظار نداشتم ینی کامنتم انتظارشو نداشت خیلی تذکر برانگیز نبود :) اما بنظرم یکم شما هم افراط کردی با این سوالم دارم می سنجمت ( در مورد عملکرد مدیریتیت )اینم گفته باشم :)


در کل خانوم آزاده یک برادر خوبی هست :) منطقی گاهی موشکاف گاهی هم یکم افراط میکنه ولی در کل خوبه. اما نظر خود بنده بر اینکه اگر دو تا کاربر از بین خانوما(آزده و آشل ) و یک کاربر از بین آقایون ( دکتر مجتبی ) برای ارشد بودن مناسب بود یکیش میتونستی شما باشی البته زیاد از این مورد هم مطمئن نیستم و از همون اولم فکر میکردم در مورد مدیریت ارشد مثل ادمین دوم باید انتصاب از خارج باشه برای شاهد نبودن (مشکلاتی این چنینی) و کسی باشه که با کابران تا اون روز ارتباط نزدیک نداشته ( البته دورادور شناختی از فضا و کاربران انجمن داشته باشه ) البته در مورد ادمین 2 هم کامل انتصاب از خارج نبود اگر همون روزی که قرمز شدن کاربریشونم صفر کیلومتر بود بهتر بود . ( اینو بخاطر ده ، دوازده تا پیرهنی که پاره کردم گفتم )

اآزاده روزی که باهات بحث کردم فکر نمی کردم دیگه دوباره دلم بخواد باهات حرف بزنم ولی خوشحالم که دلم رو اون روز خیلی خوب نشناخته بودم . شما رو هم بعد ها بهتر شناختم .



موفق باشی و پاینده .:riz304:
 

محسن ن ک

New member
نمیدونم چ سرری درش نهفتس
هر چی زمان میگذره ادما بهم بیتفاوت تر میشن
ب کجا چنین شتابان....تو ی چشم ب هم زدن وقت ما هم تموم میشه
ی روز حسرت این روابط رو میخوریم،روزی ک دیره
خارج از موضوع تایپیکتون بودا
 

a_67

New member
آزاده .. بحث مدیریتی رو که با من داشتی یادته؟ آیا به این نتیجه رسیدی یا نرسیدی که اون روز در مورد عملکرد من زیاده روی کردی؟ ( با توجه به اینکه من تا حالا از دو تا مدیر تذکر لفظی گرفتم یکیش هم شما بودی )

حقیقتش دقیقا یادم نیس الان که تعریف میکنی من فقط یادم میاد چت باکس یه چیزی نوشتی حالا چی نوشته بودی یادم نیس فقط با توجه به سایقه میگم اگر خیلی خیلی شدید و تیز برخورد کردم یحتمل مورد منکراتی بوده چون دیگه غیرت خفه م میکنه هههههه نه اگه همچین چیزی نباشه بستگی داره چی گفته شده بود فقط مواردی که یادم میاد اینه که انگار خیلی ناراحت شدی و بهت برخورد و از اون موقع فهمیدم خیلی آدم حساسی هستی؛ بعد اینم یادم مونده که مثلا یه حرفی میزدی من با خونسردی جوابشو میدادم انگار نه انگار خیلی ریلکس اینا یادمه دی:
حالا من چون یادم نمیاد چی گفته شده بود برای همین نمیتونم قضاوتی بکنم حضور ذهن ندارم اما خب یکم بهتر بود لطیف تر برخورد میکردم بالاخره طرف حسابمون خانوم بود؛ احساسات شون زیاده و زود جریحه دار میشه. برخوردم هم یادم نیس ولی خب چون یادم مونده خیلی ناراحت شدی تونستم این ضعف ها رو در نحوه ی برخوردم پیدا کنم.
صرف گفتن اگر A انگاه B نمیشه گفتگوی موثری داشت. این گفتن لازم هست ولی کافی نیست البته برای گرفتن نتیجه ی بهتر.

نظرمم در موردت کلی به عنوان حسام ختام پستهای خودم تو صندلی داغ بگم و رفع زحمت کنم.

من خودم در مورد اون روز به این نتیجه رسیدم که یکم تو ناراحت شدنم زیاده روی کردم البته خب اونم دلیل داشت چون آخه انتظار نداشتم ینی کامنتم انتظارشو نداشت خیلی تذکر برانگیز نبود :) اما بنظرم یکم شما هم افراط کردی با این سوالم دارم می سنجمت ( در مورد عملکرد مدیریتیت )اینم گفته باشم :)

متاسفانه کامنتت یادم نیس موضوعش هم یادم نیس:riz513:


در کل خانوم آزاده یک برادر خوبی هست :) منطقی گاهی موشکاف گاهی هم یکم افراط میکنه ولی در کل خوبه. اما نظر خود بنده بر اینکه اگر دو تا کاربر از بین خانوما(آزده و آشل ) و یک کاربر از بین آقایون ( دکتر مجتبی ) برای ارشد بودن مناسب بود یکیش میتونستی شما باشی البته زیاد از این مورد هم مطمئن نیستم و از همون اولم فکر میکردم در مورد مدیریت ارشد مثل ادمین دوم باید انتصاب از خارج باشه برای شاهد نبودن (مشکلاتی این چنینی) و کسی باشه که با کابران تا اون روز ارتباط نزدیک نداشته ( البته دورادور شناختی از فضا و کاربران انجمن داشته باشه ) البته در مورد ادمین 2 هم کامل انتصاب از خارج نبود اگر همون روزی که قرمز شدن کاربریشونم صفر کیلومتر بود بهتر بود . ( اینو بخاطر ده ، دوازده تا پیرهنی که پاره کردم گفتم )

لطف داری اون جمله ی اول هم که دیگه خیلی ههههههههه.
اینم نظریه در مورد نحوه ی انتصاب مدیرا. این آشنایی ها و دوستی های قبلی میتونه انتظاراتی رو ایجاد کنه در اطرافیان اون شخصی که مدیره از این بعد یا برعکس در ارتباطاتشون مشکل داشتن، بله نظر درستیه. ولی اگر اون مدیر آشنا هم از اولین روزای عضویتش تا اون موقع بی طرف بوده باشه و علیه ش از قبل جبهه گیری نباشه،اون موقع انتصابش از این جهت مشکلی ایجاد نخواهد کرد.


اآزاده روزی که باهات بحث کردم فکر نمی کردم دیگه دوباره دلم بخواد باهات حرف بزنم ولی خوشحالم که دلم رو اون روز خیلی خوب نشناخته بودم . شما رو هم بعد ها بهتر شناختم .

ههههههههههههههههههههههههههههه
اما من اون روز میدونستم که بعدها ارتباطم باهات بهتر میشه ندیدی چه خونسرد جواب میدادم چون میدونستم یه روزی میرسه که شناخت ها بیشتر میشه برای همین زیاد عذاب وجدان نداشتم بهتر بگم همون برخورد اول فهمیدم آدمی هستی که از نظر گوش دادن به طرف مقابلت میشه بهت اعتبار کرد و متعصب نیستی البته ظاهر امر اون لحظه برخلاف این بود ولی خب احساسم این بود.


موفق باشی و پاینده .:riz304:
خیلی ممنون از حضورت خیلی خوشحال شدم.
 

a_67

New member
نمیدونم چ سرری درش نهفتس
هر چی زمان میگذره ادما بهم بیتفاوت تر میشن
ب کجا چنین شتابان....تو ی چشم ب هم زدن وقت ما هم تموم میشه
ی روز حسرت این روابط رو میخوریم،روزی ک دیره
خارج از موضوع تایپیکتون بودا
حرف اصلی رو شما زدی
همینه مشکل همینه
هیچم خارج از تاپیک نبود...
 

N@RVIN

Well-known member
خیلی ممنون از حضورت خیلی خوشحال شدم.

ممنونم :)) چی میگه چون اسم منکرات اومد بذار موضوع رو پس یاداوری کنیم .یه موضوعی شروع کردم با عنوان "تفاوت عشق با ازدواج " یه متن شعر مانند و ادبی هم داشت که شما تو باکس بهم گفتی کاش تو انتخاب موضوع بیشتر دقت میکردی ، همین چیز دیگه ای نگفتی... منم که چون به صورت پیش فرض عصبی بودم اون روز و با توجه به همین موضوع که خودمم شدیدا غیرتی هستم ( در حد یه مرد) بهم برخورد که نکنه به نظر آدم منشوری اومده باشم و خواستم نوضیح بدم که سوتفاوت :) شده اما چون عصبی بودم احساسم داخلش میشد شما ولی خداییش خیلی آروم بودی همینم حرصم میداد خخ :) البته بعد گفتی موضوع تو اشکال نداره ممکنه ملت بیان با پستهای دیگه به حاشیه ببرنش :) که دیگه منم آروم شدم البته تو دلم .

اون موردم که گفتم بله قصد جسارت به ملت و امت و دولت نیس چون یچیزایی تو روابط انسانی اجتنباب ناپذیرن و کار سختی هست مدیرتیش این روش از نظر صاحبنظران البته مرجه هست در انتخاب .



خلاصه آزی داداش چاکریم .دیگه واقعنی خسته نباشی و موفق باشی.:riz304:
 

a_67

New member

ممنونم :)) چی میگه چون اسم منکرات اومد بذار موضوع رو پس یاداوری کنیم .یه موضوعی شروع کردم با عنوان "تفاوت عشق با ازدواج " یه متن شعر مانند و ادبی هم داشت که شما تو باکس بهم گفتی کاش تو انتخاب موضوع بیشتر دقت میکردی ، همین چیز دیگه ای نگفتی... منم که چون به صورت پیش فرض عصبی بودم اون روز و با توجه به همین موضوع که خودمم شدیدا غیرتی هستم ( در حد یه مرد) بهم برخورد که نکنه به نظر آدم منشوری اومده باشم و خواستم نوضیح بدم که سوتفاوت :) شده اما چون عصبی بودم احساسم داخلش میشد شما ولی خداییش خیلی آروم بودی همینم حرصم میداد خخ :) البته بعد گفتی موضوع تو اشکال نداره ممکنه ملت بیان با پستهای دیگه به حاشیه ببرنش :) که دیگه منم آروم شدم البته تو دلم .

اون موردم که گفتم بله قصد جسارت به ملت و امت و دولت نیس چون یچیزایی تو روابط انسانی اجتنباب ناپذیرن و کار سختی هست مدیرتیش این روش از نظر صاحبنظران البته مرجه هست در انتخاب .



خلاصه آزی داداش چاکریم .دیگه واقعنی خسته نباشی و موفق باشی.:riz304:

آهان، بله بله یادم افتاد آره اون قسمتی که گفتی آروم شدی رو متوجه شدم دی:
نه اتفاقا من برداشت دیگه ای نکردم ولی خب طبق تجربه از گذشته، بعضیا بحث رو به مسیرهای دیگه میکشونن...
ممنون :)
 
آخرین ویرایش:

آتشین

Well-known member
B-)

سلام به ازاده ی عزیز خسته نباشی گلم
ببخشید که توی صندلی داغت حضور پر رنگ ندارم
الانم بنا به درخواست یکی از دوستان دارم پست میزارم
ازم خواست این متنو عینا کپی کنم

اینو abtin13 خواسته که بزارم
انگار فرقی نمیکنه با خواست خودت بن شی یا بزور بنت کنن، بالاخره بازگشت همه به سوی انجمن است.به قول معروف" ایت موتال دان ال چهدی، موتال ایت دن ال چهمی". سوپرمودراتور گفت ک تو دنبال مسجای من بودی ک بخونیشون.حالا این قبل از مزاحمت های تو واسه من با مسج بود ک گزارشش رو ب سوپرمودراتور اون موقع دادم و تو هم اخطار گرفتی به خاطر مزاحمت یا بعدش نمیدونم.خیلی هم مهم نیست.فقط میخوام بدونم چرا همچین غلطی میخواستی بکنی و اینکه تونستی این غلط اضافی رو بکنی یا نه؟ اگه تونستی که معلومه سوپرمودراتور هم بله که اونم باید بیاد جواب بده اگر هم نتونستی باز غلط کردی که خواستی همچین غلطی بکنی.
ضمنا دفعه پیش بهتون ثابت شد ک من هر حرفی بزنم بهش عمل میکنم.این دفعه هم میگم اگه یه بار دیگه اسمی از من تو این دعواهای احمقانه تون ببرین جوری میزنم ک ندونین از کجا خوردین.
 

a_67

New member
سلام به ازاده ی عزیز خسته نباشی گلم
ببخشید که توی صندلی داغت حضور پر رنگ ندارم
الانم بنا به درخواست یکی از دوستان دارم پست میزارم
ازم خواست این متنو عینا کپی کنم

اینو abtin13 خواسته که بزارم
انگار فرقی نمیکنه با خواست خودت بن شی یا بزور بنت کنن، بالاخره بازگشت همه به سوی انجمن است.به قول معروف" ایت موتال دان ال چهدی، موتال ایت دن ال چهمی". سوپرمودراتور گفت ک تو دنبال مسجای من بودی ک بخونیشون.حالا این قبل از مزاحمت های تو واسه من با مسج بود ک گزارشش رو ب سوپرمودراتور اون موقع دادم و تو هم اخطار گرفتی به خاطر مزاحمت یا بعدش نمیدونم.خیلی هم مهم نیست.فقط میخوام بدونم چرا همچین غلطی میخواستی بکنی و اینکه تونستی این غلط اضافی رو بکنی یا نه؟ اگه تونستی که معلومه سوپرمودراتور هم بله که اونم باید بیاد جواب بده اگر هم نتونستی باز غلط کردی که خواستی همچین غلطی بکنی.
ضمنا دفعه پیش بهتون ثابت شد ک من هر حرفی بزنم بهش عمل میکنم.این دفعه هم میگم اگه یه بار دیگه اسمی از من تو این دعواهای احمقانه تون ببرین جوری میزنم ک ندونین از کجا خوردین.

سلام
ممنونم آتشین خسته نه نیستم.
آتشین به خاطر انتقال پیام ازت ممنونم.
آبتین منتظرت بودم و اتفاقاً برای این دوباره به این انجمن برگشتم(بعد صندلی داغم میرم) که 2 کاربری که پاشون رو کشیدن به این دعواهای احمقانه(به قول خودت) در موردشون توضیح بدم منتها با مقدماتی پاسخگو خواهم بود.
پ.ن:
این لحن رو هم به حساب عصبانیت میذارم و میدونم هر کی بود همین حال رو داشت اینطوری که (دستش درد نکنه شفق) گفته، منم بودم میخواستم سر به تن طرف نباشه.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا