خنده دارترین خاطره درس.

viana.kianmehr

New member
یه استاد دانشگاهی بود هر سری میومد سر به دختر خانمها تیکه می انداخت. یه روز دخترا تصمیم گرفتن با اولین تیکه ای که انداخت از برن بیرون...
قضیه به گوش استاد رسید
(میدونیدکه توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!)
جلسه بعد استاد کمی دیر اومدسر و برای توجیه دیر آمدنش گفت:از انقلاب داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده تعجب کردم رفتم جلو پرسیدم چی شده؟ دخترا گفتند:با کارت دانشجویی شوهر میدن!!!

دختر خانوم ها پاشدند که برن بیرون استاد گفت کجا میرید؟ وقتش تموم شد تا ساعت 10 بود!تمام رفت تو هوا!!!!!!
:thanks:
 

viana.kianmehr

New member
یه استاد دانشگاهی بود هر سری میومد سر جلسه درس به دختر خانوما تیکه می انداخت. یه روز دخترا تصمیم گرفتن با اولین تیکه ای که انداخت برن بیرون...
قضیه به گوش استاد رسید
(میدونیدکه توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!)
جلسه بعد استاد کمی دیر اومد و برای توجیه دیر آمدنش گفت:از انقلاب داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده تعجب کردم رفتم جلو پرسیدم چی شده؟ دخترا گفتند:با کارت دانشجویی شوهر میدن!!!

دختر خانوم ها پاشدند که برن بیرون استاد گفت کجا میرید؟ وقتش تموم شد تا ساعت 10 بود! ینی تمام دانشگاه رفت تو هوا!!!!!!

ببخشید بچه ها کاملش اینه!!!!!!!!!!:black_eyed:
 

viana.kianmehr

New member
دبیرستان که میرفتیم یکی از نخبه های واسه کادو روز معلم به دبیر ریاضی یه تز با حال داد. یه جعبه شیرینی آوردیم کتاب ریاضی رو گذاشتیم توش درشو بستیمو گذاشتیمش رو میز دبیر. دبیره اومد تو با شوق گفت: وای بچه ها مرسی راضی نبودم این همه زحمت بکشین. دست همه تون درد نکنه و خلاصه از این تعارفای الکی. در جعبه رو که بازکرد دید کتاب ریاضی توشه قیافش یه طوری شد انگار چلونده بودنش. وای همچی عصبی شد که نگو. داد میزد و میگفت: بیشعورا منو مسخره میکنین همه تونو میندازم( که این کارو هم کرد) خلاصه تا آخر سال هم با ما بد شد. والا به خدا ما منظوری نداشتیم فقط خاستیم بگیم درس ریاضی شیرینه مثل شیرینی
 

fmmohammadi

New member
امتحان امار داشتیم میخاستیم امتحان ندیم رفتیم پشت خونه مخفی شدیم بعد ناظم و مدیر اومدن مارو پیدا کردن زور مارو بردن سر امتحان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

venus!

New member
سلام بر همه
یه خاطره دارم به نظرم جالبه میگم
روزای اول دانشگاه تازه ارشد قبول شده بودم
یه استادی بود مدرکشو از خارج از کشور گرفته بود و حسابی توی دانشگاه ابهتی داشت، ازش حساب میبردن، رو به دانشجو نمیداد
مشاور آمار بود
واسه طرحم مشاور آمار میخواستم
رفتم پیشش و خلاصه قبول کرد مشاور امارم باشه
وقتی میخواستم از اتاقش برم گفتم میشه شمارتون را بهم بدید( اینم از اونا بود که شماره به دانشجو نمیداد)
با اینکه نمیخواست ولی شماره را داد، شماره را زدم تو گوشیم و همون موقع بهش یه تک زدم
داشت به گوشیش نگاه میکرد که جواب بده، گفتم استاد شماره منه، ذخیره کنید داشته باشید(انگار زبونش قاصر بود، نمیدونست چی بگه)
وقتی از اتاقش بیرون اومدم با بچه ها کلی سر این قضیه خندیدیم
 

nanaz

New member
فرار کردن قورباغه سر آز جانورشناسی:25r30wi:... بدون شرح ( فقط بگم دانشگاه رفت رو هوا)
حال نوشتن ندارم
 

bahar.zr93

New member
ترم 3 زبان تخصصی داشتیم. استاد هم 5 نمره گداشته بود واسه سمینار...
استاد هم ازون استادهایی که خیلی دقیقن و به وقت سمینارها اهمیت میدن، سر 5 دقیقه اخطار میداد که مثلا
Miss ......., You have jast 1 minute
یکی از همکلاسی هامونم خدای استرسه... تا استاد اینو بهش گفت، هول شد به استاد گفت:
واقعا؟؟؟But I have a خیلی اسلاید دیگه مونده!!!:25r30wi:!:25r30wi:
فقط کلاسو تصور کن!!!
 

bahar.zr93

New member
فرار کردن قورباغه سر آز جانورشناسی:25r30wi:... بدون شرح ( فقط بگم دانشگاه رفت رو هوا)
حال نوشتن ندارم

اتفاقی که سر فیزیولوژی عملی ما هم افتاد!!
جالبه پسرا از ترس چپیده بودن یه گوشه ی آزمایشگاه :65d6a5d6s:
فقط یکیشون با یکی از دخترا گشتن دنبالش بالاخره گرفتنش!!!
 

ps2020

New member
یه استاد داشتیم از پسرای فارغ التحصیل ارشد خودمون بود ... اطلاعاتش واسه استادی دانشگاه اونم دانشگاه سراسری خیلی پایین بود ... رشتشم به درسی که بهش داده بودن نمیخورد ... من همیشه دلم میخواست ضایعش کنم ... چون سر جای خودش نبود و با پارتی اومده بود ... ک ل ا سشو همیشه میبردم رو هوا ... ینی بلایی سرش آورده بودم که تا منو میدید رنگش زرد میشد
یه بار رفتم آزمایشگاه بچه ها داشتن برا جشنواره خوارزمی آماده میشدن ... باید گونه چن تا مار رو تشخیص میدادن ... عجله هم داشتن ... منم یه خورده فک کردم گفتم این استاده که رشتش جانورشناسی نبوده حالا اومده داره جانورشناسی تدریس میکنه بذا این مارا رو ببرم نشونش بدم بگم گونه اشو مشخص کن که یه خورده ضایع شه ... از قضا اون ساعت ک ل ا س داشت ... مارا رو گرفتم دستم رفتم تو
ک ل ا سش ... اول که با ورود من کل ک ل ا س رفت رو هوا ... دخترا جیــــــــــــــغ ... پسرا هم که قبلا کم :whistle: میترسیدن از من حالا دیگه :tonguesmiley:...
مارا رو ریختم رو میز استاد گفتم گونه اینا رو مشخص کنید عجله دارم ... همچین دستپاچه شده بود ... ینی بنده خدا حتی تشخیص نمیداد اینا گونه سمی هستن یا نه، دریایی ان یا آبی ، زنده ان یا مرده
:25r30wi:

خب آخرش چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: am-ml

maxin

Well-known member
همین چند وقت پیش رفتم ک.لاس زبان. یکم زود رفتم و وایسادم دم در اتفاقا استاد خودمم دم در بود و داشتم با استادم تعریف می کردم. اینم بگم ک روبه روی آموزشگاه زبانم یه درمونگاه هستش !
وسط حرفمون یه پیر زنه اومد به استادم گفت: بچم دکتر کجاست؟
استاد بیچارم فک کرد مادر یا مادر بزرگ یکی از شاگردای آموزشگاست! بهش گفت مادرم اونا اونجاست (اشار به دکتر... مدیر ومالک آموزشگاه زبان)ک داخل راهرو آموزشگاه وایساده بود.
بعد یهو پیر زنه رفت تو آموزشگا داشت شلوارشم باز می کرد!!!!!!!رفت داخل اتاق منشی آموزشگاه رو تخت مخصوص منشی خابید به دکترم هی میگفت بچم خیر ببینی بیا زودتر این آمپول منو بزن ...خیر از جونیت ببینی خیلی حالم خرابه!!!!!!!
کلا چن نفری که اونجا بودن هنگ کردن چقدم طول کشید تا لود بشن!!!
:)mad_majidonline:هرکی بهتون گفته من داشتم هلکوپتری میزدم بیجا کرده فقط یه نیش خند ملیح زدم همین:whistle:)...........
هیچی بعدش یه خانومی ک معلم زبان آموزشگاه بود رفت بلندش کرد بهش گفت که ایشون دکتر(پزشک) نیست ودرمونگاه رو بروی آموزشگاست.
بعدشم با استاد ویکی دیگه از هم ک.لاسیا ک اونجا رسید:25r30wi:.!!!!!!
 
آخرین ویرایش:

fmmohammadi

New member
اومدن خفاش سر ریاضی!!!!!!ازکجا اومده بود نفهمیدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


اومدن صدای اسب و گاو عصرها که سر بودیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

دانشکدمون زیر کوهه(توضیح)

- - - Updated - - -

اومدن خفاش سر ریاضی!!!!!!ازکجا اومده بود نفهمیدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


اومدن صدای اسب و گاو عصرها که سر بودیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

دانشکدمون زیر کوهه(توضیح)
 

mahii

New member
اوااااااااااا
همچین گفتی منم فککردم بجای دانشگاه تو ......درس خوندیم.دلت میاد.منکه اکثر اوقات عصرا بجای اینکه حواسم پی درس باشه پی کوه بود.چقد زیبایی واقعا بهشت بود ن داشگاه.من اصن محو کوه بودم همش یکی باید منو ازونحال بیرون میاورد
یادش بخیر سر سیتس همش بعداز شرو میومدیم و ردیف اخر ...هرکاری میکردیم الا گوش کردن بدرس
یاااادش بخیر زندگی بمعنای واقعی تو اون 4سال بود.واقعا دلت میاد دانگا زیر کوه ....دورو برش همه چمن........هوای خوب..........خداییش همه جوره خوب بود

- - - Updated - - -

اوااااااااااا
همچین گفتی منم فککردم بجای دانشگاه تو ......درس خوندیم.دلت میاد.منکه اکثر اوقات عصرا بجای اینکه حواسم پی درس باشه پی کوه بود.چقد زیبایی واقعا بهشت بود ن داشگاه.من اصن محو کوه بودم همش یکی باید منو ازونحال بیرون میاورد
یادش بخیر سر سیتی همش بعداز شرو میومدیم و ردیف اخر ...هرکاری میکردیم الا گوش کردن بدرس
یاااادش بخیر زندگی بمعنای واقعی تو اون 4سال بود.واقعا دلت میاد دانگا زیر کوه ....دورو برش همه چمن........هوای خوب..........خداییش همه جوره خوب بود
 

fmmohammadi

New member
واقعا محدثه دلم برا الچیق و گلای دانشکدهو و حتی اساتید....تنگ شده آخیش .....الان که خونه ایم کلی حوصلم سر میره و روزا هم هی به ارشد نززدیک میشه منم که ...دارم میخونما ولی وقت کمه.....

- - - Updated - - -

واقعا محدثه دلم برا الاچیق و گلای دانشکدهو و حتی اساتید....تنگ شده آخیش .....الان که خونه ایم کلی حوصلم سر میره و روزا هم هی به ارشد نززدیک میشه منم که ...دارم میخونما ولی وقت کمه.....
 

mohana

Well-known member
الان خاطره ای برام زنده شد...خنده دار ترین نه ولی جالبه برام:)

استادی داشتیم ب جا درس تخصصی متفرقه صحبت میکرد....بعد م یه ذره درس میداد همش منت میذاش " میبینین چ مطالبی خوب و کاربردی رو دارم بهتون میگم؟ میخوام پولم حلال باشه":riz481:
ی بار داش حرف سیاسی میزد، نمیدونم چرا خودش میترسید:)))) من همون لحظه داشتم اس میدادم....اومد پیشم گفت داری صدامو ضبط میکنی؟ :ph34r-smiley:منم گفتم نه استاد دارم اس ام اس میدم خیالتون راحت....:whistle:
بعد تا یکی گوشیشو در می آورد...سریع سرشو برمیگردوند طرفش...صدامو ضبط نکنین هااااااااا خخخخخ
اونقد چهره ش بامزه میشد وقتی اینجوری مشکوک بود ب همه خخخخ
 

eeeeeeehsan

New member
الان خاطره ای برام زنده شد...خنده دار ترین نه ولی جالبه برام:)

استادی داشتیم ب جا درس تخصصی متفرقه صحبت میکرد....بعد م یه ذره درس میداد همش منت میذاش " میبینین چ مطالبی خوب و کاربردی رو دارم بهتون میگم؟ میخوام پولم حلال باشه":riz481:
ی بار داش حرف سیاسی میزد، نمیدونم چرا خودش میترسید:)))) من همون لحظه داشتم اس میدادم....اومد پیشم گفت داری صدامو ضبط میکنی؟ :ph34r-smiley:منم گفتم نه استاد دارم اس ام اس میدم خیالتون راحت....:whistle:
بعد تا یکی گوشیشو در می آورد...سریع سرشو برمیگردوند طرفش...صدامو ضبط نکنین هااااااااا خخخخخ
اونقد چهره ش بامزه میشد وقتی اینجوری مشکوک بود ب همه خخخخ

چه ریلکس بودی تو... ما اس ام اس که میدادیم سرمون پایین بود میفهمیدن استادا..
یه بار یکیشون رو شوخی می گفت مگه میشه دانشجو سر کـلاس نگاهش به خ*ش*ت*ک*ش باشه و بخنده :)) پس حتمن داره به گوشیش نگاه می کنه و می خنده دیگه!!!


سر فیزیو گیاهی یه استاد داشتیم خیلی بارش بود، خیلی هم خرخون بود، دوتا تخته داشتیم بازم کمش میومد، با یه شور وعلاقه ای از سمت راست شروع می کرد میرفت سمت چپ کـلاس، تخته که تموم میشد فلش میزد رو دیوار مینوشت!! اصن یه وضعی داشت.. کار نداریم، از بس معصوم بود اینقدر این رو هوا بود که بچه ها بجای اینکه غیبت کنن میومدن سر از یه ربع قبلش ته کـلاس جا می گرفتن، بعد که شروع میشد سریع چیپس و پفک رو باز می کردیم و شروع می کردیم به بگو بخند، بعد دخترا حوصلشون سر میرفت میگفتن بیاین اسم فامیل بازی.. 5 تا دختر ردیف ته سمت راست مینشستن، 5 تا هم پسر سمت چپ.. تغذیه هم که میشدیم نوبتی بود، یه هفته اونا چیپس و پفک میاووردن یه هفته هم ما.. یکی دوبار هم چایی گرفتیم و رانی.
آزمایشگاهش هم خودش بود، سکشن دخترا اینقدر اذیتش کردن که ترم بعدش نیومد طفلک.
من یه کلمه، به جان خودم یه کلمه فیزیو گیاهی نخوندم شدم 16:30. از بس امتحانی که می گرفت رو هوا بود، یکیو که مدیونم بود نشستم پشت سرش و هرچی زدم بهم گفت منم زدم.
بعد تازه مراقبامونم باحال بودن، یکیشون سر میانترم اومد سر کـلاس پسرا و گفت 10 دقه بهتون وقت میدم بی سر و صدا تقلب کنید، صداتون در بیاد قطعش می کنم..
اصن یه نعمتی بود اون ترم، خدا نصیب شما هم بکنه :))))
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mohana

آسمون

New member
چه ریلکس بودی تو... ما اس ام اس که میدادیم سرمون پایین بود میفهمیدن استادا..
یه بار یکیشون رو شوخی می گفت مگه میشه دانشجو سر کـلاس نگاهش به خ*ش*ت*ک*ش باشه و بخنده :)) پس حتمن داره به گوشیش نگاه می کنه و می خنده دیگه!!!


سر فیزیو گیاهی یه استاد داشتیم خیلی بارش بود، خیلی هم خرخون بود، دوتا تخته داشتیم بازم کمش میومد، با یه شور وعلاقه ای از سمت راست شروع می کرد میرفت سمت چپ کـلاس، تخته که تموم میشد فلش میزد رو دیوار مینوشت!! اصن یه وضعی داشت.. کار نداریم، از بس معصوم بود اینقدر این رو هوا بود که بچه ها بجای اینکه غیبت کنن میومدن سر از یه ربع قبلش ته کـلاس جا می گرفتن، بعد که شروع میشد سریع چیپس و پفک رو باز می کردیم و شروع می کردیم به بگو بخند، بعد دخترا حوصلشون سر میرفت میگفتن بیاین اسم فامیل بازی.. 5 تا دختر ردیف ته سمت راست مینشستن، 5 تا هم پسر سمت چپ.. تغذیه هم که میشدیم نوبتی بود، یه هفته اونا چیپس و پفک میاووردن یه هفته هم ما.. یکی دوبار هم چایی گرفتیم و رانی.
آزمایشگاهش هم خودش بود، سکشن دخترا اینقدر اذیتش کردن که ترم بعدش نیومد طفلک.
من یه کلمه، به جان خودم یه کلمه فیزیو گیاهی نخوندم شدم 16:30. از بس امتحانی که می گرفت رو هوا بود، یکیو که مدیونم بود نشستم پشت سرش و هرچی زدم بهم گفت منم زدم.
بعد تازه مراقبامونم باحال بودن، یکیشون سر میانترم اومد سر کـلاس پسرا و گفت 10 دقه بهتون وقت میدم بی سر و صدا تقلب کنید، صداتون در بیاد قطعش می کنم..
اصن یه نعمتی بود اون ترم، خدا نصیب شما هم بکنه :))))

ماشالله...من فک میکردم فقط خودم اینقد ریلکس بودم...من که خودم به شخصه تمام بازیای گوشیمو سرکلاسا به پایان رسوندم.:)بچه هامونم نفری یه لپ تاپ میاوردن و سرکلاس فیلم دان میکردن...یه رفیقم داشتم خدای خواب بودا...همه استادامیشناختنش...چه دوران خوبی بود...یادش گرامی و روحش شاد
اما احسان مطمئنی اون ترم دانشگامیرفتی؟!:-d
 

eeeeeeehsan

New member
ماشالله...من فک میکردم فقط خودم اینقد ریلکس بودم...من که خودم به شخصه تمام بازیای گوشیمو سرکلاسا به پایان رسوندم.:)بچه هامونم نفری یه لپ تاپ میاوردن و سرکلاس فیلم دان میکردن...یه رفیقم داشتم خدای خواب بودا...همه استادامیشناختنش...چه دوران خوبی بود...یادش گرامی و روحش شاد
اما احسان مطمئنی اون ترم دانشگامیرفتی؟!:-d

:25r30wi: آره انصافاً اون ترم رو رفتم :))
 

fmmohammadi

New member
یادم سر تکنیک سیتی آخر مینشستیم و چرت میزدیم...
سر تکنیک ام ار چایی می خوردیم

یا کفشامونو عوض میکردیم


ادعامونم میشد شاگرد زرنگیم
 
بالا