ZOT
New member
والا من زیاد در جریان نیستم که مامانم تو چی میریزه من بیشتر در هنگام خوردن شرکت می کنم !:14: ولی قیمه رو می دونم که میریزه و خخخخخخخخخخخخخیییییییییییییییلللللللللللللللییییییییییی هم خوشمزه میشه!
خاطرات جالب آشپزی
- نویسنده موضوع ZOT
- تاریخ شروع
والا من زیاد در جریان نیستم که مامانم تو چی میریزه من بیشتر در هنگام خوردن شرکت می کنم !:14: ولی قیمه رو می دونم که میریزه و خخخخخخخخخخخخخیییییییییییییییلللللللللللللللییییییییییی هم خوشمزه میشه!
ZOT
New member
خوردن خیلی مهمه ! نیست؟ حالا اینقد آشپزی بکنم ! می دونی کلا من یادگیریم خیلی خوبه ! فقط یه بار که ببینم فول میشم ! یه بار که مامانم خونه نبود یه سوپ واسه بابام پختم تا چند روز تعریفمو می کرد ! (ریا شد دیگه !)
ZOT
New member
کلا کوکو کم روغنش خوشمزه تره به نظرم ! اصلا هم ناراحتش نباش !
منتظر 67
New member
چه خوب که نسوخت
من گاهی اوقات غذاهامو میسوزونم.......اون موقع اعلام میکنم غذا برشته شده..........................
nutgirl92
New member
دوستان عزیز و هنرمندم ... میخوام طرز تهیه آش شله قلم کار رو بهتون یاد بدم ... واقعا خوشمزه و بی نظیره :
ابتدا :
حبوبات رو از شب خیس میکنید ... اندازه حبوبات بستگی به میزان آشی داره که میخواید بپزید .. اما یادتون باشه این آش طرفداران خیلی زیادی داره ... حبوبات هم شامل: لوبیا قرمز .. نخود ... عدس ... لوبیا سفید ... ! وتا صبح چندین مرتبه آبش رو عوض میکنید .. ترجیحا با آب گرم خیس کنید ... و صبح که بیدار شدید میذارید این حبوبات رو بپزه ... فقط و فقط کمی نمک اضافه کنید و لا غیر.
درهمین حین ... مقداری گوشت تکه تکه شده ی قرمز رو بردارید بذارید تو قابلمه ... یه پیاز رو خورد کنید نگینی و بذارید که با آب ... آبپز بشه ... به این نمک هم نزنید ... ! فقط آب و پیاز !
بعدش 4-5 عدد پیاز درست رو بردارید ... این ها رو دراز دراز خورد کنید و بریزید توی ماهیتابه و سرخ کنید ... با میزان زیاد زردجوبه !! ولی یادتون باشه حرارت ابتدا ملایم وسپس بعد از نیمه طلایی شدن پیاز حرارت رو زیاد کنید و تفت سریع بدید جوری که هر دونه پیاز بیش تر از یک ثانیه بی حرکت نمونه... این کار باعث ایجاد یکنواحتی در پیاز های شما میشه ...
مقداری زعفرون رو بدارید ... دم کنید ... یک لیوان ...
حالا آب جوش رو بذارید توی یک قابلمه با اندازه مناسب ... تا آب به جوش بیاد !!
حبوبات پخته شده رو بردارید و با یکم عدد گوشت کوب و در یک ظرف مناسب ... شروع به کوبیدن ملایم کنید ... توصیه میکنم .. کم کم حبوبات رو اضافه کنید و یهو اینکارو نکنید تا قشنگ حبوبات له بشن !
سپس گوشت پخته شده رو برداید با گوشت کوب بکوبید ... تا پرپر بشه ... ترجیحا گوشت ماهیچه باشه بهتره !
حالا ...
به آب جوشیده ... حبوبات له شده + یک بسته سبزی آش + گوشت له شده رو اضافه کنید ... اگر زردی آش شما به میزان دلخواه نبود ... همین الان کنی زرد جوبه اضافه کنید ... سپس نمک + فلفل سیاه + ادویه کاری + کمی فلفل قرمز ...
درب قابلمه رو بذارید و صبر کنید تا سبزی بپزه !!
کمی که رنگ سبزی برگشت ... حالللللللل ... یک ملاقه به دست گرفته و مداوم هم میزنید آش رو ... این مرحله چسبندگی به ته ظرف ایجاد میشه که باید هم بزنید تا نچسبه ... به مدت 20 دقیقه ! سپس هر از گاهی ...
وقتی به میزان کافی سبزی پخت و آش لعاب انداخت ... اون پیازهای طلایی شده رو اضافه کنید+ یک لیوان زعفران ... و اکنون مجددا هم بزنید... 15 دقیقه مداوم و ملایم ...
حالللل تست بفرمایید ... میزان نمک و فلفل ... اگر کم بود اضافه کنید ..
توجه کنید که نمک زیاد از حد استفاده نشه و در صورتی که واقعا بی نمک بود نمک بریزید ... درب قابلمه رو بذارید... 10 دقیقه ...
بعد از 10 دقیقه :
آماده مصرفه ... نوش جان .:thumbsupsmileyanim:
ابتدا :
حبوبات رو از شب خیس میکنید ... اندازه حبوبات بستگی به میزان آشی داره که میخواید بپزید .. اما یادتون باشه این آش طرفداران خیلی زیادی داره ... حبوبات هم شامل: لوبیا قرمز .. نخود ... عدس ... لوبیا سفید ... ! وتا صبح چندین مرتبه آبش رو عوض میکنید .. ترجیحا با آب گرم خیس کنید ... و صبح که بیدار شدید میذارید این حبوبات رو بپزه ... فقط و فقط کمی نمک اضافه کنید و لا غیر.
درهمین حین ... مقداری گوشت تکه تکه شده ی قرمز رو بردارید بذارید تو قابلمه ... یه پیاز رو خورد کنید نگینی و بذارید که با آب ... آبپز بشه ... به این نمک هم نزنید ... ! فقط آب و پیاز !
بعدش 4-5 عدد پیاز درست رو بردارید ... این ها رو دراز دراز خورد کنید و بریزید توی ماهیتابه و سرخ کنید ... با میزان زیاد زردجوبه !! ولی یادتون باشه حرارت ابتدا ملایم وسپس بعد از نیمه طلایی شدن پیاز حرارت رو زیاد کنید و تفت سریع بدید جوری که هر دونه پیاز بیش تر از یک ثانیه بی حرکت نمونه... این کار باعث ایجاد یکنواحتی در پیاز های شما میشه ...
مقداری زعفرون رو بدارید ... دم کنید ... یک لیوان ...
حالا آب جوش رو بذارید توی یک قابلمه با اندازه مناسب ... تا آب به جوش بیاد !!
حبوبات پخته شده رو بردارید و با یکم عدد گوشت کوب و در یک ظرف مناسب ... شروع به کوبیدن ملایم کنید ... توصیه میکنم .. کم کم حبوبات رو اضافه کنید و یهو اینکارو نکنید تا قشنگ حبوبات له بشن !
سپس گوشت پخته شده رو برداید با گوشت کوب بکوبید ... تا پرپر بشه ... ترجیحا گوشت ماهیچه باشه بهتره !
حالا ...
به آب جوشیده ... حبوبات له شده + یک بسته سبزی آش + گوشت له شده رو اضافه کنید ... اگر زردی آش شما به میزان دلخواه نبود ... همین الان کنی زرد جوبه اضافه کنید ... سپس نمک + فلفل سیاه + ادویه کاری + کمی فلفل قرمز ...
درب قابلمه رو بذارید و صبر کنید تا سبزی بپزه !!
کمی که رنگ سبزی برگشت ... حالللللللل ... یک ملاقه به دست گرفته و مداوم هم میزنید آش رو ... این مرحله چسبندگی به ته ظرف ایجاد میشه که باید هم بزنید تا نچسبه ... به مدت 20 دقیقه ! سپس هر از گاهی ...
وقتی به میزان کافی سبزی پخت و آش لعاب انداخت ... اون پیازهای طلایی شده رو اضافه کنید+ یک لیوان زعفران ... و اکنون مجددا هم بزنید... 15 دقیقه مداوم و ملایم ...
حالللل تست بفرمایید ... میزان نمک و فلفل ... اگر کم بود اضافه کنید ..
توجه کنید که نمک زیاد از حد استفاده نشه و در صورتی که واقعا بی نمک بود نمک بریزید ... درب قابلمه رو بذارید... 10 دقیقه ...
بعد از 10 دقیقه :
آماده مصرفه ... نوش جان .:thumbsupsmileyanim:
parnian24
New member
:78:اسپم شد؟؟؟من ماكاروني و قيمه كه توش دارچين داشته باشه رو خيلي دوست دارم.
ZOT
New member
مرسی ممنون!
الان این خاطره می باشد آیا؟
راستی میزان برنج آش رو ننوشتی که !
h34r-smiley:سلام
شما باید با من بیاید کوه نوردی اونجا نشون میدم مزه ی تخم مرخ پخته رو اتیش چیه!واقعا خوش مزه میشه/امتحان کنید
ZOT
New member
Maryam.A
Well-known member
یه بار که شب قدر بودو کلأ همه برا عبادت از خونه رفتن من تنها موندم
مامانم گفت واسه سحر برنج دم کن
منم تاحالا دم نکرده بودم
گفتم اوکی برو خیالت راحت فقط التماس دعا:dadad4:
زنگ زدم به دوستم گفتم چیکارکنم:21:
گفت .....
بعد آبکش کردن بطری روغن و یجورایی چپه کردم توش:j58r36j3gcr4suxymup
نمیدونستم چقد روغن میخوادکه
بعدش سحری که میخوردیم همه خرت خرت خرت میکردن
چیپس برنج شده بود:14:
حس بدی بود ولی خب اتفاقی بود که افتاده بود
ولی هیچکی هیچی نگفتا
فکنم همه تو طول روز از معده درد مرده بودن
بعد ازونم کلأ برنج دم نکردم جز 1بار که خوب درومد
از برنج دم کردن بدم میاد
ولی درکل آشپزی لذت بخشه
مامانم گفت واسه سحر برنج دم کن
منم تاحالا دم نکرده بودم
گفتم اوکی برو خیالت راحت فقط التماس دعا:dadad4:
زنگ زدم به دوستم گفتم چیکارکنم:21:
گفت .....
بعد آبکش کردن بطری روغن و یجورایی چپه کردم توش:j58r36j3gcr4suxymup
نمیدونستم چقد روغن میخوادکه
بعدش سحری که میخوردیم همه خرت خرت خرت میکردن
چیپس برنج شده بود:14:
حس بدی بود ولی خب اتفاقی بود که افتاده بود
ولی هیچکی هیچی نگفتا
فکنم همه تو طول روز از معده درد مرده بودن
بعد ازونم کلأ برنج دم نکردم جز 1بار که خوب درومد
از برنج دم کردن بدم میاد
ولی درکل آشپزی لذت بخشه
ZOT
New member
آره برنج دم کردن کار سختیه !
ولی شانسی که آوردی این بوده که همه چون تمام شب رو بیدار بودن حال و حوصله ی دعوا کردنت رو نداشتن و علاوه براون تحت تاثیر جو معنوی بودن دیگه !:rolleyessmileyanim:
gentelman70
New member
آقا آقا آقا
یه روز خوب؟ نه یه شب خوب؟ تو خونه دانشجویی بودیم من مسئول آشپزی بودم خو؟ داشتم گوشت میپختم خوب؟ اونم تو ظرف تفلون خوب؟ که اون ظرفو خیلی دوست داشتم، بعد رفتم اون اتاق با دوستم زر میزدم بعد یه مدت رفتم آشپزخونه از پشت در یه ابر سیاهی تمام اتاق رو در بر گرفته بود اتاق هم که کوچیک بود بعد دیدم ظرف آتیش گرفته گوشتا شبیه مذابه های آتش فشان بود بعد ظرف رو بیرون بردم شستیم بعد شستن ظرف سیاه تفلون شد سیاه سفید تفلونم خرابید ای تو روح زر زدن:riz481:
یه روز خوب؟ نه یه شب خوب؟ تو خونه دانشجویی بودیم من مسئول آشپزی بودم خو؟ داشتم گوشت میپختم خوب؟ اونم تو ظرف تفلون خوب؟ که اون ظرفو خیلی دوست داشتم، بعد رفتم اون اتاق با دوستم زر میزدم بعد یه مدت رفتم آشپزخونه از پشت در یه ابر سیاهی تمام اتاق رو در بر گرفته بود اتاق هم که کوچیک بود بعد دیدم ظرف آتیش گرفته گوشتا شبیه مذابه های آتش فشان بود بعد ظرف رو بیرون بردم شستیم بعد شستن ظرف سیاه تفلون شد سیاه سفید تفلونم خرابید ای تو روح زر زدن:riz481:
gentelman70
New member
تازه تا چند روز اتاق بوی ... میداد
بعد به دوستم گفتم یه خوش بو کننده بیاره
آورد زدیم
بعد بوی اتاق.....تر از قبل شد چند ماهی اون بوی... تو اتاق بود
:13:
- - - Updated - - -
تازه تا چند روز اتاق بوی ... میداد
بعد به دوستم گفتم یه خوش بو کننده بیاره
آورد زدیم
بعد بوی اتاق.....تر از قبل شد چند ماهی اون بوی... تو اتاق بود
:13:
بعد به دوستم گفتم یه خوش بو کننده بیاره
آورد زدیم
بعد بوی اتاق.....تر از قبل شد چند ماهی اون بوی... تو اتاق بود
:13:
- - - Updated - - -
تازه تا چند روز اتاق بوی ... میداد
بعد به دوستم گفتم یه خوش بو کننده بیاره
آورد زدیم
بعد بوی اتاق.....تر از قبل شد چند ماهی اون بوی... تو اتاق بود
:13:
ps2020
New member
خاطره آشپزی نمیشه گفت! بیشتر خاطره جوشیدنه!دی:
یه روز که خونه تنها بودم و اولین بار بود تقریبا غذا نذاشته بودن برام و گشنه هم بودم دی:
رفتم دیدم یک عدد تن ماهی موجوده! برش داشتیمو گذاشتیمش توی آبجوشو...
جای نیم ساعت 20 مین جوشید و...
از اونجا که گفتیم حالا باشه چن صفه ای درس بخونیم و بعدا غذا میل کنیم...
رفتیمو حرارت را خاموش کرده و کمی درس خواندیم و ...
دوباره آمدیدم حرارات را زیااااااااد کرده و طبق روال نشستیم پای نت دی:
وقتی که نت میروی انگار وارد دنیای دیگری میشوی و فراموش میکنی که حرارت شعله زیاد استو آب قابلمه کم استو تنها 10 مین کافی ست برای جوشاندنِ تن ماهی ...
خلاصه...........
از آنجا که نت داخلش رفتن با خودت است و بیرون آمدنش با صدای انفجار :a2d3:
عاقا یه هو دیدم یعک صدای انفجار از سمت مطبخ به گوش رسید !!!
حالا من::shocked:
ینی چی بوووووود؟؟!
از آنجا که جان خود را دوست میدارم کمی.... دی:
کمین گرفته و از گوشه اتاق به طرز پلگ صورتی وارانه ... دیرینگ دیریگ دیرینگ دیرینگ دیرینگ دیرینگ این اینگ ای اینگ اینگ اینگ اینگ ........
گوشه چشمی به در خانه و شیشه های منزل نموده !
به این نتیجه رسیدیم که : نعععععع چیزی نبوده که! شاید از تو خیابون بوده :21:
.
.
.
حالا کمی جلوتر برویم شاید اتفاقی چیزی در خانه بود و الا صدا اینقدر نزدیک نبود...
جلوتر میرویم به سمت آشپزخانه...
قابلمه سرجایش است ...
جلوتر برویم...
ادامه دارد....
یه روز که خونه تنها بودم و اولین بار بود تقریبا غذا نذاشته بودن برام و گشنه هم بودم دی:
رفتم دیدم یک عدد تن ماهی موجوده! برش داشتیمو گذاشتیمش توی آبجوشو...
جای نیم ساعت 20 مین جوشید و...
از اونجا که گفتیم حالا باشه چن صفه ای درس بخونیم و بعدا غذا میل کنیم...
رفتیمو حرارت را خاموش کرده و کمی درس خواندیم و ...
دوباره آمدیدم حرارات را زیااااااااد کرده و طبق روال نشستیم پای نت دی:
وقتی که نت میروی انگار وارد دنیای دیگری میشوی و فراموش میکنی که حرارت شعله زیاد استو آب قابلمه کم استو تنها 10 مین کافی ست برای جوشاندنِ تن ماهی ...
خلاصه...........
از آنجا که نت داخلش رفتن با خودت است و بیرون آمدنش با صدای انفجار :a2d3:
عاقا یه هو دیدم یعک صدای انفجار از سمت مطبخ به گوش رسید !!!
حالا من::shocked:
ینی چی بوووووود؟؟!
از آنجا که جان خود را دوست میدارم کمی.... دی:
کمین گرفته و از گوشه اتاق به طرز پلگ صورتی وارانه ... دیرینگ دیریگ دیرینگ دیرینگ دیرینگ دیرینگ این اینگ ای اینگ اینگ اینگ اینگ ........
گوشه چشمی به در خانه و شیشه های منزل نموده !
به این نتیجه رسیدیم که : نعععععع چیزی نبوده که! شاید از تو خیابون بوده :21:
.
.
.
حالا کمی جلوتر برویم شاید اتفاقی چیزی در خانه بود و الا صدا اینقدر نزدیک نبود...
جلوتر میرویم به سمت آشپزخانه...
قابلمه سرجایش است ...
جلوتر برویم...
ادامه دارد....
آخرین ویرایش: