من عاشق شخصیت جودی آبوت..مهربونی دختر مهربون..وشیطنت آنشرلی ام..وهمیشه دوس داشتم ساعت برنارد داشته باشم..ویا هر وقت اسفناج میخورم مث ملوان زبل قوی شم..ومث کاراگاه گجت دستام زود دراز شه وبتونم جلوی بعضی کارا رو بگیرم..وسوار کالسکه پرین شم..وبه کسایی که باکوزت زندگی میکنن بگم اینقد اذیتش نکنن طفل معصومو..و مث خرسای مهربون سوار ابراشم..وگربه سگ رو از هم جدا کنم که اینقد جور کارای همو نکشن..ومیو میو رو داشته باشم تا هر وقت که دلم خاست همه چیو تغییر بدم..به پیونکیو بگم تورو خدا دس از دروغ گویی بردار آخه هم بینی خودت دراز میشه وهم به بقیه ضربه میزنی...به سند باد بگم دست مریزاد با این تلاشت مطمئنم به هدفت میرسی..ومث میگ میگ بدوم تا به همه کارام برسم وشب ناراحت نباشم واسترس وقت تنگی روز بعد نداشته باشم...وای که چقد دوس داشتم زی زی گولو رو بغل کنم...من عاشق معصومیت از دست رفته دوران کودکیمیم.........واقعا که یادش بخیر