هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
●
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
●
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
●
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
●
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این...