آخرین محتوا توسط fereshteh

سلام دوستان منم تو گروهتون راه می دید برای اینکه با شما بخونم؟

مرسی خانوم گل بابت پیام های خوشگلت.........

والا اگه سعدی الان زنده بود اندر احوالات این خال ما شعرهای زیادی می سرود....

اتفاقا خیلی بازی جالبیه. ما این کارو با اسامی انجام می دیم.. یعنی اسم همه اونایی که می خوان تو بازی شرکت کنند رو توی برگه های هم اندازه می نویسیم بعد به یک شکل تا می زنیم، توی یک برگه دیگه هم اسم همه رو از بالا تا پایین به ترتیب می نویسیم. بعد برگه های تا شده رو بین همه پخش می کنیم و می گیم که...

:shocked::5:

دقیقا مگه می شه کسی این بازی و بلد نباشه؟؟؟؟ یکی از بدترین خاطرات من واسه وقتیه که این بازی و باختم و پسرعموم سبیل آتشینم کرد..

می گما ما که خال گوشه چانه داریم آپشن محسوب می شه احیانا؟

آخه یه اتفاق خیلی جالبه.. درست وقتی که برقا خاموش می شه و می خوای بخوای اینا شروع می کنن به قلنج شکوندن.. تازه اگه اون شب یه هوا ترس هم داشته باشی دیوارا هم قلنج دارن....

وای اون قسمت قلنج وسایل خونه خیلی باحال بود... یعنی غش کردم از خنده..

حکیمی را گفتند سخت می گذرد چه باید کرد؟؟؟ گفت خودت می گوی سخت می گذرد،سخت که نمی ماند....

ممنون بابت پیام زیبات عزیزم

ممنون بابت پیام زیبات عزیزم

در طوفان زندگی، با خدا بودن بهتر از ناخدا بودنه....

:65d6a5d6s::(50)::33:

من الان عجیب تو دوراهیم.. امیدوارم که دعات برآورده شه.. واسه بعدی امیدوارم به خواستش اگه خیره برسه...