42)سعید بن عبد الله الحنفی ........مهنام.........عنکبوت و مطففین
قرائت شد
سعید بن عبدالله حنفی :
اولین شهید نماز در جبهه کربلا
او از بزرگان، دليران و زاهدان شيعه در كوفه بود.مردی از تبار پاکان ، که با بالهایی از تیر پرواز کرد و به آسمان ها رفت
«سعيد» نامه هاي مردم كوفه را به امام حسين(ع) رساند، حضرت جواب آن نامه ها را نيز توسط او به كوفه ارسال نمود.
او از كساني است كه در مقابل «مسلم بن عقيل» در كوفه از جا برخاست و گفت: به خدا سوگند آماده ياري حسين و قرباني شدن در راهش شده ام.
حمایت سعید از امام
از آنجا که امام حسین علیه السلام از عاقبت جنگ آگاه بود و میدانست که همه یاران به شهادت خواهند رسید، شب هنگام همه یاران را فرا خواند و پس از اتمام حجت، بیعت را از گردن آنها برداشت تا آن که آمادگی ماندن ندارد یا دلبستگی و تعلق خاطری به دنیا دارد، بدون احساس شرم از آن سرزمین رخت بربندد.
در پاسخ امام، بسیاری از یاران چون مسلم بن عوسجه، زهیر و سعید سخنها گفتند. آن چه به نقل از ابومخنف و نیز زیارت ناحیه مقدسه به دست میآید این است که سعید بن عبدالله از جای برخاست و اینگونه امام خود را پاسخ گفت:
«به خدا سوگند، شما را رها نخواهیم کرد، تا که خداوند بداند که در دوران غیبت رسول او صلوات الله علیه در حفظ و حراست شما کوشا بودهایم، آگاه باش ای عزیز! به خدا سوگند اگر بدانم که در رکاب شما کشته میشوم، سپس زنده شده بار دگر میسوزم و زنده میشوم و تا هفتاد بار دیگر کشته و زنده میشوم، از تو جدا نخواهم شد. تا این خونم را نثارت کنم، و چرا اینگونه نکنم در حالی که کشته شدن را یک بار بیش نیست، و پس از آن کرامت و بزرگواری به گونهای است که نهایت ندارد.
درسی که میتوان گرفت:
سعید نه تنها خود مرد بود، بلکه حمایت مردانهاش از امام نیز به گونهای است که دیگران چون زهیر در رتبه بعد از او قرار دارند. پیش گام بودن در مسیر الهی و دیگران را چراغ راه شدن نیز کم، بها ندارد. سعید مردی راهنما بود. ناگفته نماند که سعید دو بار (تا اینجا) از جای برخاست و شجاعانه راه امام را همواره ساخته است. بار اول راه را بر مسلم هموار کرد و دیگر بار راه را بر یاران امام هموار کرد تا که امام را تا سر حد جان یاری رسانند.
شهادت سعید
در ظهر روز عاشورا، سپاه کوفه اجازه نماز نمیداد. امام نیز به دنبال اجرای این حکم خداوند و فریضه الهی بود. اذان گفته شد و دو جوانمرد در برابر امام قرار گرفتند تا سپر بلای ولی خدا شوند و او نماز را به جای آورد. آن دو یار گرانقدر جز «زهیر» و «سعید» نبودند.
عموم مورخين گفته اند كه: سعيد بن عبدالله حنفي، سينه و سر و صورت خود را سپر آن حضرت و ياران او قرار داد تا نماز بخوانند و چون زخم ها بر بدن او فراوان شد و نتوانست روي پاي خود بايستد بر زمين افتاد، در حالي كه مي گفت: اللهم العنهم لعن عاد و ثمود و ابلغ نبيك مني السلام وابلغه ما لقيت من الم الجراح فاني اردت بذلك ثوابك في نصره ذريه نبيك صلي الله عليه وآله و سلم؛
يعني خدايا! ايشان را همانند قوم عاد و ثمود از رحمت دور گردان و پيامبرت را از طرف من درود فرست و اين درد و زخمي را كه به من رسيد به او ابلاغ فرما؛كه هدف من در اين كار ياري فرزند پيامبر تو بود
آنگاه روي خود را به سوي امام حسين عليه السلام كرد و عرض كرد، اوفيت يابن رسول الله؛يعني آيا به عهد خود وفا كردم؟
امام حسين عليه السلام فرمود: نعم انت امامي في الجنه؛يعني آري! تو در بهشت پيش روي من هستي
به دنبال اين سخن بود كه روح از بدن او پرواز كرد و در بدن او سيزده تير مشاهد كردند و اين غير از زخم ها و ضربه هاي بود كه بر او وارد شد بود
التماس دعا