๑๑ مشـــاعره با واژهـ ๑๑

FARNAZz

Member
من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها تنها به جرم این که
او سر سپرده می خواست من دل سپرده بودم

آسمان
 

Maryam.A

Well-known member
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

رها
 

FARNAZz

Member
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من نیز
چو تخته پاره بر موج
رها
رها
رها من.....

سکوت
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mohana

Prof.Abdi

New member
سکوت سر شار از ناگفته هاست!
دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه مي خواند
روياهايش را آسمان پر ستاره ناديده مي گيرد
وهر دانه برفي
به اشكي نريخته مي ماند .
سكوت سرشار از سخنان ناگفته است .
از حركات ناكرده، اعتراف به عشق هاي نهان
وشگفتي هاي بر زبان نيامده
در اين سكوت حقيقت ما نهفته است
حقيقت تو و من ....
بعدي : رنگ عشق
 

NB92

New member
در و دیوار دنیا رنگی است.
رنگ عشق.خدا جهان را رنگ کرده است
رنگ عشق و این رنگ
همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد
و از هر طرف که بگذری
لباست به گوشه ای خواهد گرفت و رنگی خواهد شد
اما کاش چندان هم محتاط نباشی
شاد باش و بی پروا بگذر که خدا
کسی را بیشتر دوست دارد که لباسش رنگی تر است

بعدی: خاک
 

mohana

Well-known member
.
.

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

کلمه بعدی: غرور
 

FARNAZz

Member
گر چه شكستي عهد را مثل غرور ترد من
اما چنان ديوانه ام که با غمت سر ميكنم
زيبا خدا پشت و پناه چشمهاي عاشقت
با اشك و تكرار و دعا راه تو را تر ميكنم

اشک
 

NB92

New member
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست
چه دل است این دل من که ز یک لرزش اشک
بر رخ رهگذری یا ز نالیدن مادر به فراق پسری
دل من می‌شکند
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
هر کجا اشک یتیمی رنجور می‌چکد بر سر مژگان سیاه
هر کجا چشم زنی غمزده با یاد پسر مانده به راه
دل من می شکند
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
حالت دخترکی کوچک و تنها و فقیر که به حسرت کند از شیشه اشک
به عروسک نگه گاه به گاه وز دل تنگ کند ناله و آه
دل من می‌شکند
چه دل است این دل من؟
دلم از ناله مرغان چمن می‌شکند
ز خیال غم مردم دل من می‌شکند
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست ...

بعدی:خواب
 

mohana

Well-known member
.
.

دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم



کلمه بعدی: عشق
 

NB92

New member
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیکانگی
عشق یعنی شب نخفتن تاسحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به در آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن

بعدی:روزگار
 

FARNAZz

Member
روزگاری یک تبسم یک نگاه
خوشتر از گرمای صد اغوش بود
این زمان بر هر که دل بستم دریغ
آتش آغوش او خاموش بود

آتش
 

mohana

Well-known member
.
.

من به خود می گویم:
چه كسی باور كرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاكستر كرد ؟


کلمه بعدی: ظلمت
 

bioelectric

New member
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

با شعر
 

diyana.m

New member
من شاعر نیمو شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه خوانه دل دیوانه خویشم
بعدی:شهر
 

Maryam.A

Well-known member
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

با: صبور
 

mohana

Well-known member
.
.

گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست


کلمه بعدی: اشک
 

FARNAZz

Member
صد چشمه اشک غم شد و صد باغ لاله داغ
هر دم که خاطرات تو از خاطرم گذشت

شب
 

mohana

Well-known member
.
.

شب است و یاد تو مرا پر از ترانه می کند
چه کرده ای که دل تو را چنین بهانه می کند

کلمه بعدی: باران
 

leylii

New member
مو از قالو تشویش دیرم
گنه از برگ و بارون بیش دیرم
دلبری
 

Maryam.A

Well-known member
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

با واژه: مست
 
بالا