๑๑ مشـــاعره با واژهـ ๑๑

FARNAZz

Member
دل ز جان و تن کنون دل برگرفت
از بد و نیک جهان ببرید رفت
ای عراقی چند زین فریاد و سوز ؟
دلبرت یاری دگر بگزید رفت

آب
 

saya1370

New member
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست

کلمه بعدی سایه
 
آخرین ویرایش:

mohana

Well-known member
آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

کلمه بعدی: ناز
 

saya1370

New member
صبا به تهنیت پیر میفروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

کلمه بعدی خسته
 

mohana

Well-known member
خسته ام از این کویر..این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل... این سقوط ناگزیر

کلمه بعدی: تو
 

saya1370

New member
تو را من چشم در راهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام که میگیرند در شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی

کلمه بعدی دنیا
 
آخرین ویرایش:

FARNAZz

Member
از نبردي نابرابر باز می گردم دریغ
دیر فهمیدم که دنیا عرصه جنگ من است
مرگ پیروزي است وقتی دوستانت دشمن اند
مرگ پیروزي است اما مایه ننگ من است

مهر
 

mohana

Well-known member
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

بعدی: یار
 

saya1370

New member
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

کلمه بعدی سکوت
 

mohana

Well-known member
یاری اندر کس نمی‌ بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

بعدی: دوست
 

NB92

New member
رفتي ز چشم و مانده به جا ماجراي تو
خالي است در دو ديده ام اي دوست جاي تو


کاروان
 

mohana

Well-known member
ای کاروان آهسته ران کارام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود...

بعدی: جان
 

NB92

New member
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما


غروب
 

mohana

Well-known member
اگر نمانده کس از دوستان من بر جا
وفای عهد مرا دشمنان گواه من است

هر آن گیاه که بر خاک ما دمیده ببوی
اگر که بوی وفا می دهد گیاه من است

کنون که رو به غروب آفتاب مهر و وفاست
هر آنکه شمع دلی بر فروخت ماه من است

بعدی: خاک
 

biosta

Well-known member
شعر از فریدون مشیری با استعانت از اینترنت شرکت کردم

من اینجا ریشه در خاکم

من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم

من اینجا تا نفس باقیست می مانم

من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم



با کلمه ی " مهنا "
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mohana

mohana

Well-known member
وااااای من نمی دونستم مهنا تو اشعار حافظ هم هست...ممنون آقا بیواستا:thanks:

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهنا نشود یار کجاست



بعدی: چشم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: sepideeee

FARNAZz

Member
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم

باران
 

mohana

Well-known member
ای که بوی باران شکفته درهوایت
یاد از آن بهاران که شد خزان به پایت
شد خزان به پایت، بهار باور من
سایه بان مهرت نمانده برسر من


چقدر آهنگشو دوست دارم:dadad4:

کلمه بعدی: خزان
 

FARNAZz

Member
اگرچه شمعی و از سوختن نپرهیزي
نبینم ات که غریبانه اشک می ریزي
هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن
بخند گرچه تو با خنده هم غم انگیزي
خزان کجا، تو کجا تک درخت من باید
که برگ ریخته بر شاخه ها بیاویزي

سرخ
 
بالا