زندگی آدما با هم متفاوته
آدما با هم متفاوتن
تو از شرایط اونا که خبر نداری...
آخه تو به اون چه کاری
حال و روز.خودت رو
رو نمیبینی
عزیزم تو این دنیا آدمهای زیادی هستن که هرکدام یه مشکلی دارن ما که نمیتونیم مشکلات همه رو حل کنیم
اون هم یکی مثل بقیه
دیگه باید یاد بگیری این طوری درباره اش فک کنی
سلام
.ببخشید کرهانی ....ولی میخام یکم رک باشم بات
پسره که اینقد شعور نداره و داره اینطور می سوزوندت همون بهتر که بره از زندگیت
پسره ی نقطه چین اینقد شعور نداره که حتی هنوزم بهت پیام میده ....
با وجود اینکه تو زندگیش کسی دیگه ای بوده وتو و بازیچه ی خودش قرار داه ...حالا که رفته بذار بره بدرک اسفل السافلین ..این پسره که غصه خوردن نداره
داری غصه ی یکیو میخوری که بازیچه قرارت داده ؟؟اشکاتو برا اون میریزی؟؟؟؟میخای برای کسی بمیری که برات ارزش قایل نشده ؟؟؟؟
برو خداراشکر که اسیر همچین پسر بی لیاقتی نشدی
این پسره به نظرم ارزش نداره بهش بگی دوست ...چه برسه بگیش عشق
سخته می دونم ..ولی سعی کن از این تجربه ات درس بگیری ...دل به هر نقطه چینی ندی
حیف خودت نیس؟؟؟؟؟
ببخشید رک حرف زدم ....عصابمن داغون شد ....حالتو دیدم :rose:
خودش خبر نداشت
خانواده اش رفتن خاستگاری
و همه اش در عرض 3 روز اتفاق افتاد و عقد و تمام
ابجی اگه ما پسرا اینچوری میشد زن بگیریم الان مامان من چهارتا برام گرفته بود....
چه برنامه هایی واسه من پیاده نکرده اما من تن به ازدواج ندادم.
اگه این جرفو در مورد یه دختر بزنی شاید بشه قبول کرد اما پسرا فک نکنم ..
بهر حال خدا همیشه و همه جا هست .... اگر چیزی رو برات نخواست میخواد بهترشو بهت بده ..... یقین داشته باش
نمیدونم شاید
اما من حرفاشو باور دارم, دیگه تا یه حدی میشناسمش
ممنون, منم الان کاری جز صبر و توکل ازم برنمیاد
دوست عزیز الان تو مرحله ی انکار واقعیت هستی و قبول نداری که اونم خودش نخواسته جلوی ازدواج اجباریش رو بگیره توی عصر جاهلیت که نیستیم ولی یه روزی میرسه که ازش متنفر میشی٬ از حرفام ناراحت نشو اونا میگن طبق قران و سنت پیامبر زندگی میکنیم ولی با دل دخترای مردم بازی میکنن و زیر حرفاشون میزنن این کجاش طبق قرانه این کارشون عهدشکنی و ظلم در حق یه شیعه هست،از این بلاها سر دل دخترا زیاد میارن ٬اینو بدون ارزش عشق تو بالاتر از این جور افراده ببخش حرفاتو خوندم ناراحت شدمنمیدونم شاید
اما من حرفاشو باور دارم, دیگه تا یه حدی میشناسمش
ممنون, منم الان کاری جز صبر و توکل ازم برنمیاد
دوست عزیز الان تو مرحله ی انکار واقعیت هستی و قبول نداری که اونم خودش نخواسته جلوی ازدواج اجباریش رو بگیره توی عصر جاهلیت که نیستیم ولی یه روزی میرسه که ازش متنفر میشی٬ از حرفام ناراحت نشو اونا میگن طبق قران و سنت پیامبر زندگی میکنیم ولی با دل دخترای مردم بازی میکنن و زیر حرفاشون میزنن این کجاش طبق قرانه این کارشون عهدشکنی و ظلم در حق یه شیعه هست،از این بلاها سر دل دخترا زیاد میارن ٬اینو بدون ارزش عشق تو بالاتر از این جور افراده ببخش حرفاتو خوندم ناراحت شدم
یاد جمله رضا مارمولک افتادم که میگه به تعداد ادمها راه هست برای رسیدن بخدا..
حالا کرهانی عزیز برای تغییر مسیر دادن هزار راه هست.....پیدا کن ابجی عزیز
كرهاني عزيز اينم بدون كسي تورو مواخذه نميكنه چون درجايگاهي نيستيم ك اينكار رو بكنيم
الان تو سعي داري بما بفهموني ك اون پسر كار بدي نكرده و مقصر نيست
باوركن حس تورو ميفهمم اين مواقع همه دوسدارن بگن ك گول نخوردن يا طرفشونو بدنشناختن يا...ازين چيزا مثلا و يجوري دلشون نميخواد غير اينو باوركنن
اما اما حالا هرچي كه بود هرچي در خوشبينانه ترين حالت اون اقا زور تن ب اين وصلت داده خب؟؟
الان اون متاهل هست يني چي؟؟
يني زندگي مجردي ديگه تمام!!!!!!!!!!!!
پس اگه اون داره خيانت ميكنه به همسرش گناهش پا خودشه
تو چرا داري به خودت و همسر ايندت و همسر اون ...استغفرالله
زندگي اون ديگه ربطي بتو نداره عزيز دلم غم و شاديش بخودش و زنش ربط داره
زندگي نازنين توهم ديگه ب اون ربطي نداره ...بيجا كرده با حرفاش بهمت ميريزه مگه دل تو بازيچه اونه ها؟؟
كرهاني عشقم عزيزم دختر خوب كات كن اگه شد بزور بخدا عاقبت نداره همه هم ميدونن اين ره ك ميروين به كردستانه
پس پا رو دلت بذار قوي باش دلت رو از خدا پر كن و فراموشش كن هرچند سخته ميدونيم ولي به نفست ظلم نكن
تو دختر شيعه بخاطر فاطمه زهرا خودتو وارد زندگي كس ديگه نكن شايد اون دختر روحش هم خبر نداشته باشه از كاراي شوهرش يكم به اون فكر كن ك اگه بفهمه همسرش چ ميكنه چه ضربه اي شديدتر حتي بهش وارد ميشه
اينجا همه طرف تو هستن الا خودت
عزیزم از حرفای من ناراحت نشو فقط اینا رو گفتم که واقع بین باشی فکر کردن به کسی که مسیر زندگیش عوض شده زندگیت رو خراب میکنه اونم نباید با پیام دادن باعث بشه که شما بیشتر عذاب بکشی ان شاالله خدا بهترین زندگی رو واست رقم بزنهنمیدونم
اما با دل بازی کردن رو درک نمیکنم,اون دوسال تلاششو کرد و به هر راهی زد
حتی احمقانه ترین راه که تو نیازی به اجازه کسی نداری واسه ازدواج
اما من گفتم خواستی فقط با رضایت خانواده ام
خانواده ام هم گفتن مذهب خودت اشکالی نداره اما بچه باید شیعه باشه
گفتم قبول داری که ازدواج کنیم نداری هم که هیچی کاری از دست من برنمیاد
گفت الکی بهشون بگو باشه قبول و بعد کار خودمون رو میکنیم
گفتم تو به خانواده ات الکی بگو چرا من بگم
و همینجور لج و لجبازی
اره درست میگی
قبول دارم ,بهشم گفتم پیام نده
اما باز عکسای پروفایلشو عکسایی که من گرفتم گذاشته
منم دیگه چیزی نگفتم
از شنبه هم که میرم دانشگاه
دارم سعیم رو میکنم, اما خب اولش یکم سخته
عزیزم از حرفای من ناراحت نشو فقط اینا رو گفتم که واقع بین باشی فکر کردن به کسی که مسیر زندگیش عوض شده زندگیت رو خراب میکنه اونم نباید با پیام دادن باعث بشه که شما بیشتر عذاب بکشی ان شاالله خدا بهترین زندگی رو واست رقم بزنه
ي سوال؟
چرا بلاكش نميكني؟يا حذف؟
کرهانی عزیزم.با تمام وجود ناراحت شدم .انگار که برای خودم اتفاق افتاده بود.حتما خدای مهربان تر از مادر این طور مصلحت دیدن.شاید خطری بوده یا ضرری یا عاقبت ناگواری یا پشیمانی........... اما از خدا برات بهترین ها رو میخوام .امیدوارم در مدت نه چندان کوتاهی عاشق مردی بشی که روزی هزار بار بگی خدایا شکرت که اون طرف رو از زندگیم کنار زدی.ولی خواهر خوبم سعی کن تمام پیامهاش رو حذف کنی ، تمام کادو ها و یادگاری هاش رو دور بریزی و در کل از ظاهر و باطن زندگیت بلاکش کنی .خیلی خیلی خیلی سخته ولی باید بتونی این کار رو انجام بدی وگرنه حالا حالاها کار داری....برات دعا میکنم که مهرش از دلت بیرون بره.
راستی من وقتی کارشناسی کرمان بودم و دلم میگرفت میرفتم اون امامزاده که بعد میدون آزادی بود (اسم خیابونش یادم رفته)
راستی خوابگاهتون خیابون شفایه؟؟؟؟؟؟یا خوابگاه گلستانی(گلستان بود یا بوستان؟؟؟؟؟)
ماشالا آلزایمرم......
پیر شدیم دیگه .من سال 84 اونجا بودم (شفایه)
خانوم افضلی هنوز اونجا سزپرست خوابگاست یا نه؟(به همراه برادر محترم)
ای خدا اون از کاردانی که هبه جان تو اون خوابگاست
این هم از کارشناسی که شما
اون زمون میگفتیم :ای خدای حکیم ،همه جفتن و ما تکیم
الان میگیم :تو رو خدا یه کم بذارین ما هم تنها باشیم
عمر چه زود میگذره و آدم چقدر متغیره.....