Naltak
New member
کرهانی جان،عزیزدلم خیلی ساده ای فدات شم.آدرسشو بده برم بهش بگم ماشالا عجب پسربلوچ باغیرت و بافهم وشعوری هستی که با کسی که دوستت داره،همچین کاری کردی.عزیزم منم زاهدان زندگی می کنم.کاملا هم از رسم و رسومات منطقمون بااطلاع هستم.این چیزایی که بهت گفتن که رسمه همدیگه رو قبل عقد نبینن و این حرفا همش الکیه.اینا رسم بوده ولی چن دهه قبل...الان تو روستاها و حتی متعصب ترین ها هم این رسمو ندارن...اصلا کدوم پسربلوچی رو الان خونوادش میتونه به زور راضی به ازدواج کنه.برا من که واقعا خنده داره.مخصوصا اگه پسره تحصیل کرده باشه...ببین عزیزم الان بحث اختلاف مذهبی به شدت قبل تو ازدواجای این منطقه مطرح نیست.باور کن.داداش خودم چن سال پیش تو دانشگاه با دختری آشناشد که بلوچ نبود و مذهبش هم فرق داشت.بابای من از بزرگان قوممون هستن.پس باید بیشتر از همه به رسوم پایبند باشن دیگه
مسلما اولش مخالف بودن اما وقتی دیدن داداشم حاضر نیس از علاقش دست بکشه راضی شد.الانم داداشم بچه داره و هیچ بحثی تو خونواده ها مطرح نیس که مذهب بچه چی میشه.همه چیزو به عهده داداشم و خانمش گذاشتن.بعدشم تاجایی که من دیدم خود بچه بزرگتر بشه خودش مذهبش رو انتخاب میکنه و کسی نمیتونه بهش زور بگه...عزیزدلم اون اگه میخواست میتونست خانوادشو راضی کنه.پس همون بهتر که رفت..بعدشم اگه براش مسلمانی و مذهب مهم بود نمی اومد تو رو وابسته کنه و بعدش بگه نمیتونم و نمیشه و خداحافظو...ببین بیشتر پسرا همینطورن.اولش میگن دوستت دارم و این حرفا...اما وقتی می بینن که به هدفشون نمیتونن برسن یا اینکه ازش سیر میشن یه بهانه میارن.بهانه اینم مذهب و خانواده بوده...عزیزم کاملا شرایطت رو درک می کنم.ولی لطفا بهش پیام نده.خودتم بلاکش کن.پیام دادن الانش رو نذار سراینکه هنوزم دوستت داره و این حرفا...پسرا تو هرسنی که باشن تنوع طلبن.دوس دارن فکر کنن کشته مرده زیاد دارن.اون الان هنوزم میخواد برای وقتایی که با نامزدش نیست،تو رو هم داشته باشه.ولی بهت قول میدم بعد ازدواجش دیگه اصلا سراغت نمیاد.هرجا هم اتفاقی ببینتت با اعتمادبه نفس خودشو میزنه به اون راه...من اینا رو میشناسم.بهم اعتماد کن...حتی اگه تاپیک رو هم خواستی حذف کنی،حرفای منو وبچه هارو برا خودت سیو کن و هرچن وقت بخون...یه چیزایی هم متوجه شدم گفتی که خصوصی برات توضیح میدم کاملا که اگه اون راهو انتخاب کنی چه سرنوشتی داری...عزیزم ببخشید اگه زیاد حرف زدم ولی واقعا ناراحت شدم وقتی حرفاتو خوندم.من زیاد نمیام انجمن و امروز تاپیکتو دیدم...رو کمک من همه جوره حساب کن عزیزم..یه چیز دیگه هم بگم که از همه مهمتره تو الان فقط باید خداروشکر کنی که رابطت زیاد پیش نرفته بود وبااین تجربه ای که داشتی دیگه هیچ وقت گول هیچ پسری رو نمیخوری
مسلما اولش مخالف بودن اما وقتی دیدن داداشم حاضر نیس از علاقش دست بکشه راضی شد.الانم داداشم بچه داره و هیچ بحثی تو خونواده ها مطرح نیس که مذهب بچه چی میشه.همه چیزو به عهده داداشم و خانمش گذاشتن.بعدشم تاجایی که من دیدم خود بچه بزرگتر بشه خودش مذهبش رو انتخاب میکنه و کسی نمیتونه بهش زور بگه...عزیزدلم اون اگه میخواست میتونست خانوادشو راضی کنه.پس همون بهتر که رفت..بعدشم اگه براش مسلمانی و مذهب مهم بود نمی اومد تو رو وابسته کنه و بعدش بگه نمیتونم و نمیشه و خداحافظو...ببین بیشتر پسرا همینطورن.اولش میگن دوستت دارم و این حرفا...اما وقتی می بینن که به هدفشون نمیتونن برسن یا اینکه ازش سیر میشن یه بهانه میارن.بهانه اینم مذهب و خانواده بوده...عزیزم کاملا شرایطت رو درک می کنم.ولی لطفا بهش پیام نده.خودتم بلاکش کن.پیام دادن الانش رو نذار سراینکه هنوزم دوستت داره و این حرفا...پسرا تو هرسنی که باشن تنوع طلبن.دوس دارن فکر کنن کشته مرده زیاد دارن.اون الان هنوزم میخواد برای وقتایی که با نامزدش نیست،تو رو هم داشته باشه.ولی بهت قول میدم بعد ازدواجش دیگه اصلا سراغت نمیاد.هرجا هم اتفاقی ببینتت با اعتمادبه نفس خودشو میزنه به اون راه...من اینا رو میشناسم.بهم اعتماد کن...حتی اگه تاپیک رو هم خواستی حذف کنی،حرفای منو وبچه هارو برا خودت سیو کن و هرچن وقت بخون...یه چیزایی هم متوجه شدم گفتی که خصوصی برات توضیح میدم کاملا که اگه اون راهو انتخاب کنی چه سرنوشتی داری...عزیزم ببخشید اگه زیاد حرف زدم ولی واقعا ناراحت شدم وقتی حرفاتو خوندم.من زیاد نمیام انجمن و امروز تاپیکتو دیدم...رو کمک من همه جوره حساب کن عزیزم..یه چیز دیگه هم بگم که از همه مهمتره تو الان فقط باید خداروشکر کنی که رابطت زیاد پیش نرفته بود وبااین تجربه ای که داشتی دیگه هیچ وقت گول هیچ پسری رو نمیخوری
