عشق است ایمونولوژی
ایمنی جز علوم پایه هست
علوم آزمایشگاهی جز پیراپزشکی می باشد
دوست من شما متوجه حرفهای من نشدی به نظرم کسی که واقعا اولویت اصلیش عشق و علاقه به نحقیقات هست تو این راه پابزاره حتما هم موفق میشه چون میتونه از پس سختیها و مشکلاتش بر بیاد و بتونه کاری بکنه که هم برای خودش و هم جامعه مفید بشه ولی به نظرت مثلا از حدود 3000 نفری که پارسال کنکور ارشدایمنی ( که به قولی الان از رشته های تاپ و آینده دار ! هست ) شرکت کردند چند نفرشون این طوری بودن ؟
صحبت من با اون اکثریتی هست که یه توهمات خاصی نسبت به این رشته هایی که فقط پیشونداسمشون پزشکی هست (نه اینکه موقعیت اون رو داره !) دارند و فکر میکنند که چه خبره و اینکه بعدا بازار کار خوب و پول و موقعیت و... میرسند! به نظر من این افراد دچار اشتباه محاسباتی هستند و جوانیشون رو به باد میدن ... ولی این راه ارشد و دکترا و کنکورش خصوصا تو رشته هایی مثل ایمنی بر خلاف تصورشون واقعا راحت تر از قبولی کنکور سراسری یا آزاد رشته های دندان یا دارو نیست !!! ولی خب برگشت به کنکور سراسری تصمیمی هست که خیلی جرات و همت میخواد ولی در نهایت این به اصطلاح عقب گرد یه سکوی پرتاب بزرگ میشه براشون ...
در ضمن دوست عزیز اونهایی که شما دیدی و میگی راضی بودند مال زمانی بودند که تو کل کشور از هر رشته سالی4 یا 5 نفر دکترا میگرفتند و بین الملل و آزادی هم نبود !اون افراد واقعا نخبه بودند و حقشون بوده و هست نه الان که بدون توجه به نیاز جامعه ...
بنده همین الان خیلی بیشتر از شما اوضاع و احوال کسی که دانشجوی دکترای وزارت بهداشت اونم تو رشته به اصطلاح خوب هست و همین الان همه چی براش مبهمه رو میدونم حالا وای به حال ماهایی که هنوز وارد ارشدش هم نشدیم و تا اون موقع دیگه خدا میدونه
بهتر هم هست که شماآینده زندگیت رو طوری نزاری که امیدت روی اون شایدها و قانونهای یه شبه ای باشه که آرزو داری شاید تصویب بشه که تجربه ثابت کرده که این قوانین تو مملکت ما در نهایت اکثرا به نفع همون طبقات بالاتر ( تو رشته های ما میشه پزشکای پاتولوژیست! ) رقم میخوره حتی در غیر این صورت چند نفر هستند که حداقل حداقل 500 میلیون برای راه اندازی یه آزمایشگاه(اونم تو یه مکان اجاره ای با ریسکهای خاص خودش )دارند ؟ (انتظار هم که نداری که یه phd بالینی با حقوق یه کارشناس توآزمایشگاه کارکنه ؟)
هیات علمی هم که مال از مابهترونه پس سرنوشت خیل عظیم این فارغ التحصیلان دکترا که غیر تحقیقات جایی براشون تعریف نشده چی هست ؟ آیا شما چیزی سراغ داری که واقعادر حد و لیاقت این عزیزانی که این همه زحمت کشیدند ولی آخرش باید به چند تا حق التدریسی تو چند تا دانشگاه کوچک بسنده کنند سراغ داری (من جمله همسر خودم در مقطع دکترااون هم استعداد درخشان رشته تاپ وزارت بهداشت در تهران ! که ورورد بهش کار هر کسی نیست )
شما شاید از دور فقط ظواهر یه چیزایی رو دیدی و آرمانی فکر میکنی ولی من الان خودم با تمام وجود تو بطنش هستم! به همین خاطره که سعی میکنم واقعیتهای متاسفانه تلخی که هست رو بگم شاید به بعضی ها کمک کنه که تلاش و همتشون رو جایی بزارند که واقعا به انتظاراتشون جواب بده نه اینکه بعد از اون همه تلاش یه آه و افسوس بزرگ براشون بمونه ...