کمی برای سادگی ام...

@... zahra

New member
در نغمه گنگ احساسات...
کسی را جستجو کن که در اعماق چشمان بلورینت تمام هستیش را جستجو کرد.
 

@... zahra

New member
زندگی کلبه ایست چوبی با دیوار عشق..
هیچ طوفانی آنرا خراب نمیکند مگر بی وفایی...
به هر چیز بیاندیشی وسعتش میدهی ..
پس به چیزی بیاندیش که دوستش داری.
 

@... zahra

New member
خیلی دنبالم دویدی...
اما نمی رسیدی..
تا سرعتمو کم کردم که به من برسی...
هوا برت داشت.
 

ZOT

New member
خیلی سخته!!

چه سخته وقتی می ری تو صفحه ای که یکی دیگه . . . ردپاش اونجا روی برفا ست!
 
آخرین ویرایش:

ZOT

New member
شاید هیچ کس الان نفهمه چه حالی دارم !
شاید حالم اشتباه باشه !
ولی حالم خوب نیست ! اینقدر بده که نمی تونم تایپ کنم!
انگار دستام می لرزه !
اما کسی ! . . .
 

Artmis.a

New member
آدمهای ساده را دوست دارم. همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.

همان ها که برای همه لبخند دارند. همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند.

آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاه است.

بسکه هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوءاستفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.

آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب “آدم” می دهند.
 

Artmis.a

New member


ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺯﻭﺩ ﺣﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺑﻌﺪﯼ • ●
 

waria

New member
کاش دستان خدا پیدا بود ...
تا در آن وقت که بی حوصله و تنهایی ...
و دلت از غم دنیا مملوء ...
بزنی تکیه بر آن ...
و بخندی به همه رنج جهان

 

Artmis.a

New member
خبر به دورترین نقطه جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد

چه می کنی؟ که اگر او را خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...

رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته، به آن برسد

رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه جهان برسد

گلایه ای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هق! هق!... تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که نه...! نفرین نمی کنم... نکند
به او -که عاشق او بوده ام- زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
 

@... zahra

New member
حدیث جون مرسی خیلی عالیه...:bunnyearsmiley:
روزگاری یک تبسم یک نگاه...
خوشتر از گرمای صد آغوش بود...
 

Artmis.a

New member
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! -تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهـــاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه، هی “من عاشقت هستم” شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر، سنگم می زدند
دل به هر آیینه، هر آیینه ای بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمی دانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
 

Artmis.a

New member
شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد

نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای «نشکن!» را نمی فهمد

هزاران بار دیگر هم بگویی: «دوستت دارم»
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد

من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد

چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد

دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد

برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم
کسی من را نمی فهمد... کسی من را نمی فهمد
 

Artmis.a

New member
ساعت دوِ شب است كه با چشم بي ‌رمق
چيزي نشسته‌ام بنويسم بر اين ورق

چيزي كه سال‌هاست تو آن را نگفته‌اي
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق

هر وقت حرف مي‌زدي و سرخ مي‌شدي...
هر وقت مي‌نشست به پيشاني‌ات عرق...

من با زبان شاعري‌ام حرف مي‌زنم
با اين رديف و قافيه‌هاي اجق وجق

اين بار از زبان غزل كاش بشنوي
ديگر دلم به اين همه غم نيست مستحق

من رفتني شدم؛ تو زبان باز كرده‌اي!‌
آن هم فقط همين كه: برو، در پناه حق!
 

Artmis.a

New member
حدیث جون مرسی خیلی عالیه...:bunnyearsmiley:
روزگاری یک تبسم یک نگاه...
خوشتر از گرمای صد آغوش بود...

خواهش میکنم عزیز

اینا نمونه هایی از اشعار مرحوم نجمه زارع هستن

بهتره یه صلوات یا فاتحه به ایشون هدیه کنیم
 

Artmis.a

New member
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم



اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت

کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم



کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم



مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم

چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم



چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم

چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم



بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم

ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم



نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل

ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم



جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی

چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم



به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم



وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟


مهرداد اوستا
 

Artmis.a

New member
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

تحمل گفتی و من هم که کردم سال ها اما
چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت

شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل
میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت

چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت

به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان؟ که می گیرد گریبانت

دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت

به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت


شهریار
 

roshan

New member
قبل اینکه پ.ن .بخونم میخاستم بگما.بگم معلومه دلت گرفتستا.ایشالا که خیرت پیش میاد.فکرشو نکن جانم:smilies-azardl (113

خیلی تابلو بود؟ :dadad4: ممنونم از دعای خیرتون


این تاپیک متعلق به همه هست شما لطف کردین که اومدین.

فقط خواستم بهت بگم هیچ عشق زمینی ای ارزش زجر کشیدن نداره، رهاش کن.

هیچ مردی لیاقت دوست داشتن رو نداره مطمئن باش.

شما لطف داری عزیزم
من یه کم اوضاعم فرق میکنه و نمیتونم به این آسونی رها کنم .... الان دیگه بحث دوست داشتن نیست ... شایدم هست و دارم خودمو گول میزنم

میدونی چقــدر سختــه منطقــي فـكر كنــي ..... وقتـي احساساتت داره خـفت ميـكنـه !!! ؟ .... بگذریم
 
آخرین ویرایش:

roshan

New member
از آدمها بُت نسازید...!!!
این خیانت است...
هم به خودتان ..هم به خودشان...!
خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند...!
و شما در آخر می شوید سر تا پا کافرِ خدایِ خود ساخته
 
بالا