پاتوق همیشه داااااااااغ خوشگذرونی ☻

SH!LA

New member
خواهش می کنم
02.gif

ولی مثلاً میخوای بگی کم نیاووردی؟؟ باعـشه آغا اصن تو پـُـر، من کم!!!
564217_xmas1.gif


اون کلاه قرمز بچگونه ات رو فعلاً محکم بگیر باد نبــره...! :whistle:

 

eeeeeeehsan

New member


به اون میگی آتیش زیاد؟! پس تا حالا آتیش ندیدی! :25r30wi:

احتمالاً فندک برات روشن کردن!

حالا فعلاً که از نشستن روی صندلی داغ و جواب دادن سوال طفره میری! حذف کردنش پیش کش...!

بحثو عوض نکن، سوال حذف کردی پاش وایسا...
صندلی داغ منم شاید شاید شاید اگه مارلیک بیاد و راضیم کنه میشینم، اگه نه نـِ می شیـ نَم!!! :tonguesmiley:
 

SH!LA

New member
بحثو عوض نکن، سوال حذف کردی پاش وایسا...
صندلی داغ منم شاید شاید شاید اگه مارلیک بیاد و راضیم کنه میشینم، اگه نه نـِ می شیـ نَم!!! :tonguesmiley:


سوال شخصی که نباید پرسیـد. :65d6a5d6s:

مگه اجازه ولی میخوای! :whistle:

 

biologisst

New member
بزارین یه خاطره تعریف کنم یکم بحث عوض بشه.
یادمه یبار قبل بیوشیمی رفتم سر ...حالا مگه من مثل بچه آدم همیشه میرم قبل کلاس؟ اونروز نیم ساعتی بود به شروع هیچ کی هم نبود منم رفتم ته نشستم رو دسته صندلی واسه خودم غاز میچروندم.
یکی از بچه ها هم اومد کیفشو گذاشت رفت....هیچی دیگه....بعد یه ربع یکی از دوستام رسید منم رفتم جلو....بعد گفتم حالا که درس میخواد شروع بشه پروژکتور رو زودتر روشن کنم تا یه قدمی در راه پیشرفت علمی برداشته باشم:smilies:
این پروژکتور ما هم که بالای نصب شده بود یکم خراب بود باید یا با یه چیزی مثل چوب بلندی میزدیم روشنش می کردیم.
منم زدم...بعد یک آن.....در یک چشم برهم زدن مثل کارتون های فانتزی همین جور ازش جرقه میزد بیرون و دود!!! نمی دونم تا حالا یه دستگاه جلو چشمم نسوخته بود اونم این طوری!!
همین طور جلز ولز میکرد منم خیره خیره نگاه کردم حالا مگه تموم میشد...هعی یه نگاه به این می کردم یه نگاه به دوستم که نشسته بود ردیف دوم....خلاصه به مدت یک دقیقه داشت جرقه می زد و دود می داد بیرون
بعدش منم که در لحظات بحرانی خیلی مدیریت احساسات دارم داشتم از خنده منفجر می شدم!:thumbsupsmileyanim:
به دوستم گفتم عاقا بلند شو بریم به استاد بگیم قبل ..اگه بیاد و شروع بشه ببینه این خراب شده بعدش گندش هم در بیاد سر به تنم نمی زاره!!
خلاصه این دوستم خیلی ترسو بود هعی میگفت من هیچ کاره بودما..گفتم بـــــــــاشه میدونم بابا تو هیچ کاری نکردی بیا همراهم تنهایی نرم ...
رفتیم و من عین حقیقتو گفتم به استاد اونم با نیش باز!! بعدش وقتی شروع شد اومد به روی خودش هم نیاورد به یکی از قد بلندای گفت بیا برو روشنش کن حالا برخلاف همیشه که با انگشت روشنش میکرد یه چوب داد دستش گفت نه بیا با این روشن کن!(آخه روحش خبر داشت اگه با انگشت بزنه روی دکمه شاید بچه مردم رو برق بگیره!) و عین یه بازیگرتئاتر نقششو خوب بازی کرد و گفت عه این که کار نمی کنه و درس رو شروع کرد حالا یادم نیست فکر کنم یه پروژکتور آورد همون جلسه یا نه
استاد هم یادمه تا آخر ترم با پروژکتور مخصوص خودش میومد و همش یه چشمکی به من میزد و میگفت این پروژکتور رو کی سوزونده؟ ههه یادش بخیر میخواست بهم 4 بده البته به شوخی.:black_eyed:
 
آخرین ویرایش:

eeeeeeehsan

New member
اون کلاه قرمز بچگونه ات رو فعلاً محکم بگیر باد نبــره...! :whistle:


:25r30wi:

:25r30wi:

یه چیزی بگو بهت بیـاد! خـــان!


نه دیگه تو جاده خاکی نزن!!
باشه آقا قبول، من دوباره میشیـنم رو صندلی داغ، هر چی هم خواستین داغش کنید، اصن با استانداردهای تو داغش کنید که دوباره دبه نکنی فندک روشن کردین!!
هرچی خواستین همتـون بپرسید، هر سوالی، حتی شخصی که قبلاً هم پرسیدین!! نامرده اونی که جواب نده..
373317_yes2.gif
 

eeeeeeehsan

New member
بزارین یه خاطره تعریف کنم یکم بحث عوض بشه.
یادمه یبار قبل بیوشیمی رفتم سر ...حالا مگه من مثل بچه آدم همیشه میرم قبل کلاس؟ اونروز نیم ساعتی بود به شروع هیچ کی هم نبود منم رفتم ته نشستم رو دسته صندلی واسه خودم غاز میچروندم.
یکی از بچه ها هم اومد کیفشو گذاشت رفت....هیچی دیگه....بعد یه ربع یکی از دوستام رسید منم رفتم جلو....بعد گفتم حالا که درس میخواد شروع بشه پروژکتور رو زودتر روشن کنم تا یه قدمی در راه پیشرفت علمی برداشته باشم:smilies:
این پروژکتور ما هم که بالای نصب شده بود یکم خراب بود باید یا با یه چیزی مثل چوب بلندی میزدیم روشنش می کردیم.
منم زدم...بعد یک آن.....در یک چشم برهم زدن مثل کارتون های فانتزی همین جور ازش جرقه میزد بیرون و دود!!! نمی دونم تا حالا یه دستگاه جلو چشمم نسوخته بود اونم این طوری!!
همین طور جلز ولز میکرد منم خیره خیره نگاه کردم حالا مگه تموم میشد...هعی یه نگاه به این می کردم یه نگاه به دوستم که نشسته بود ردیف دوم....خلاصه به مدت یک دقیقه داشت جرقه می زد و دود می داد بیرون
بعدش منم که در لحظات بحرانی خیلی مدیریت احساسات دارم داشتم از خنده منفجر می شدم!:thumbsupsmileyanim:
به دوستم گفتم عاقا بلند شو بریم به استاد بگیم قبل ..اگه بیاد و شروع بشه ببینه این خراب شده بعدش گندش هم در بیاد سر به تنم نمی زاره!!
خلاصه این دوستم خیلی ترسو بود هعی میگفت من هیچ کاره بودما..گفتم بـــــــــاشه میدونم بابا تو هیچ کاری نکردی بیا همراهم تنهایی نرم ...
رفتیم و من عین حقیقتو گفتم به استاد اونم با نیش باز!! بعدش وقتی شروع شد اومد به روی خودش هم نیاورد به یکی از قد بلندای گفت بیا برو روشنش کن حالا برخلاف همیشه که با انگشت روشنش میکرد یه چوب داد دستش گفت نه بیا با این روشن کن!(آخه روحش خبر داشت اگه با انگشت بزنه روی دکمه شاید بچه مردم رو برق بگیره!) و عین یه بازیگرتئاتر نقششو خوب بازی کرد و گفت عه این که کار نمی کنه و درس رو شروع کرد حالا یادم نیست فکر کنم یه پروژکتور آورد همون جلسه یا نه
استاد هم یادمه تا آخر ترم با پروژکتور مخصوص خودش میومد و همش یه چشمکی به من میزد و میگفت این پروژکتور رو کی سوزونده؟ ههه یادش بخیر میخواست بهم 4 بده البته به شوخی.:black_eyed:

باحال بود :25r30wi:
میدونی جالبیش به کجاست؟ اینکه طرف با چوب میزد بهش و دوباره جرقه میزد بیرون، اونوقت میافتاد گردنش و ادامه فیلم شدنش...
 

SH!LA

New member
1) شروع کنم؟
2) مطمئنی؟
3) نمی ترسی که؟
4) ساعت چنده داری جواب می دی؟
5) اسمت رو دوست داری؟
6) مگه سیزده چشه؟
7) تو خواب می بینی یا خواب تو رو ؟
8) چند بار تا حالا گم شدی ؟
9) اگه پشه بودی روزا کجا میرفتی؟
10) منتظری کی ازت سوال بپرسه؟
11) تام رو دوست داری یا جری رو ؟
12) اجزای اصلی یه ادم برفی چیه؟
13) پاک ترین لحظه زندگی؟
14) نظرت در مورد سوال های من چیه؟( عالی؟ بسیار عالی؟ یا فوق العاده؟ )
 

biologisst

New member
ای شیطون، من که میدونم میخوای بشیـنی... داری ناز می کنی... :smiliess (3):

ن بابا...بالشخصه صندلی داغ دوس دارم ..ولی حال و حوصله سوالای تو رو ندارم....الانم جایی مهمونیم مثلا! نمیتونم با خیال راحت توی نت بگردم و بچرخم!:mota:
 

eeeeeeehsan

New member
صنــدلی داغ

احســــان

:a2d3:​

برووووو بابا من خستم، شب جمعست و بریم یادی از اموات بکنیم
02.gif

فردا و پسفردا هم نیستم، دیگه خدا بخواد زنده موندیم یکشنبه.
ولی وای به حالت، یعنی وای به حالت اگه بخوای اذیت کنی...!!!
705217_mr47_01.gif
 

eeeeeeehsan

New member
واااااای اصن انگار موشو آتیش زدی!! اسمشو که میاری پیداش میشه!! :tonguesmiley:
 

SH!LA

New member
برووووو بابا من خستم، شب جمعست و بریم یادی از اموات بکنیم
02.gif

فردا و پسفردا هم نیستم، دیگه خدا بخواد زنده موندیم یکشنبه.
ولی وای به حالت، یعنی وای به حالت اگه بخوای اذیت کنی...!!!
705217_mr47_01.gif



دیر گفتی... جواب بــده...! :p7977cujr38iyymsu8:
 

eeeeeeehsan

New member
1) شروع کنم؟
2) مطمئنی؟
3) نمی ترسی که؟
4) ساعت چنده داری جواب می دی؟
5) اسمت رو دوست داری؟
6) مگه سیزده چشه؟
7) تو خواب می بینی یا خواب تو رو ؟
8) چند بار تا حالا گم شدی ؟
9) اگه پشه بودی روزا کجا میرفتی؟
10) منتظری کی ازت سوال بپرسه؟
11) تام رو دوست داری یا جری رو ؟
12) اجزای اصلی یه ادم برفی چیه؟
13) پاک ترین لحظه زندگی؟
14) نظرت در مورد سوال های من چیه؟( عالی؟ بسیار عالی؟ یا فوق العاده؟ )

خیلی خوبه، ولی به جان خودت حسش نی، هفته ی دیگه..
02.gif
 

eeeeeeehsan

New member
منم پایه ام توپ کسی رو پیدا کردید منم هستم همچین بزنیمش اعصابمون آروم بشه دلمونم خنک بشه;-);-);-):):):):)

جفت خواهرا ماشالا.. یکی از یکی خشمگیـن تر!!!
بابا کم پیدا؟؟؟ مشتاق دیدار..
این امتحانا تموم نشد حالا دیگه؟؟
 

marlik

New member
بحثو عوض نکن، سوال حذف کردی پاش وایسا...
صندلی داغ منم شاید شاید شاید اگه مارلیک بیاد و راضیم کنه میشینم، اگه نه نـِ می شیـ نَم!!! :tonguesmiley:[/QUO
چه خوب پس بشین ولی امتحان دارم چجوری بیام بسوزونمت;-);-):):)عیب نداره تو بشین 1کاریش میکنم.البته امشب نشین آبجی آسمونم نمیتونه بیاد انجمن.اگرهم بیاد زیاد نمیمونه.به به چه صندلی داغی بشه صندلی داغ احسان;-);-);-):):):)
 
بالا