نظرتون درباره ی این دو گفته ی امیرمومنان چیست ؟؟!!!

epid.1

New member
sene ezdevajam umade payin,in emzam ghabel nadare khasti taghdim konam
ببین عزیزم شما اصن آرامشت رو حفظ نمیکنیا........خب واسه خودت میگم؛ بعد میگن چرا سن سکته قلبی اومده پایین.الان شما با این کارت میانگین سکته قلبی کشور رو 1 سال اوردی پایین.خب نکن عزیزم.نکن
راستی این امضات خیلی باحاله.یعنی من حال میکنم با این امضاهای عرق ملیو اینا...ایول...ایول
 

PCR

New member
هه ...هوو.من یه بار از اول تا اخرشو خوندماون بنده خدا احتمالا یادش رفته بابا.حرف های ما هم کوچه بازاری نبوده.من تفسیرشو از خودم که نگفتم جانم هه...هو..اینجا دو تا مساله اس.شما یا براتون واقعا سواله که اونوقت نباید بیاید جواب بدید که منظورش گناهان امت نبوده.یا اینکه عقیدتون اینه و سوال نیست که برای همینه که هرکی هرچیم بگه شما میگی من جوابه سوالمو اخر نگرفتم.شما الان قبول کردی فرض غلطه.پس سوال غلط میشه چون چنین فرضی وجود نداره.درسته؟ریاضیات که بلدی.مباحث کلامی هم که میدونم بلدی:smiliess (3):یکبار دیگه هم کامنت قبلیمو بخون:rose:.بازم میگم شما بحثتو از افراد متخصص بپرس بازم نه اینجا.

بله مباحث کلامی رو میدونم و تو مباحث کلامی به این حرف شما میگن مغلطه.من گفتم این فرض رو اشتباه میگیریم که پیامبر گناه داشته،نه اینکه این فرض اشتباه باشه که قران توانایی این رو نداشته باشه ، بخواد مفهوم جمله ی" گناهان آینده و گذشته ی تو را بخشیدن" رو منتقل کنه.ما فرض میکنیم که قران توانایی رسوندن این مفهوم رو در قالب جملات داره و این فرض کاملا درست هست.حالا بر اساس این فرض اگر قران بخواد این مفهوم رو منتقل کنه که ما گناهان گذشته و آینده تو را بخشیدیم چی باید میگفت؟
 
آخرین ویرایش:

sepidh gh

New member
حضرت علی هم فرمودند که بودن با زن لازم است و پیامبر هم مداوما به ازدواج امر فرمودن و خدا هم در قرآن فرموده زن بگیرید به قول دوستان الی ماشاالله .... حضرت علی هم که چند زن داشتند ... پس حرف خودشون رو نقض نکردند .
حالا این که اگر شره پس چرا بودن با اون لازمه یا اصلن چرا وجود داره .....
همه می دونیم خدا انسان ( چه زن چه مرد ) رو به عنوان خلیفه الله آفرید و همه می دونیم که شیطان دشمن قسم خورده انسانه ...
پس خدایی که می خواست خلیفه الله بیافرینه چرا دشمن قسم خورده ش یعنی شیطان رو آفرید ؟؟؟؟؟؟
شیطان به خاطر عبادات فراوانی که می کرد و خدا رو خیلی پرستش می کرد یکی از بهترین فرشتگان خدا محسوب می شد اما زمانی که تکبر ورزید خدا اون رو از درگاهش بیرون کرد شیطان از همون اولش که بد نبود !!!!
خدا در رابطه با انسان هم می فرماید ما راه را به او نشان دادیم اما شاکرا اما کفورا ...........
چه زن چه مرد هر دو خلیفه الله هستند اما زنان وسوسه انگیز هستند و مردان صاحب قدرت و به قول قرآن بعضی از آنها در دل خود مرض دارند و ایمان شون ضعیفه ... و زنان هم این توانایی رو دارند که اگر بخوان می تونن مردان رو به بیراهه بکشونن و امام علی هم داره این رو به مردان هشدار می ده !!!!

يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً32

شماره صفحه : 422 حزب : 85 جزء : بیست و دوم سوره : احزاب
 

reza.n

New member
بله مباحث کلامی رو میدونم و تو مباحث کلامی به این حرف شما میگن مغلطه.من گفتم این فرض رو اشتباه میگیریم که پیامبر گناه داشته،نه اینکه این فرض اشتباه باشه که قران توانایی این رو نداشته باشه ، بخواد مفهوم جمله ی" گناهان آینده و گذشته ی تو را بخشیدن" رو منتقل کنه.ما فرض میکنیم که قران توانایی رسوندن این مفهوم رو در قالب جملات داره و این فرض کاملا درست هست.حالا بر اساس این فرض اگر قران بخواد این مفهوم رو منتقل کنه که ما گناهان گذشته و آینده تو را بخشیدیم چی باید میگفت؟
نه بابا مغالطش کجا بود.من نوشتنشم الان از شما یاد گرفتم:smiliess (3):همینطور باید میگفت.میخای اینو از من بشنوی دیگه:14:.ولی میگم بحث این نیست اصن.شما میدونم که قران و قبول داری.پس اعجازشو قبول داری که چنان اثر برجسته ای توو زبان عرب هست که تمام کسانی که ادبیات عرب خوندن بهش معترفن و هنوزم کسی نتونسته مثلشو بیاره.پس قبول کن که میتونه جدا از معنی سطحی معانی دیگه داشته باشه.بابا این توو ادبیات خودمونم زیاد هست.توو شعرهای حافظ مولانا.....من نمیخام قانعت کنم ولی حس میکنم اونقدری حرفام درست بوده تو این چند کامنت که بهش فکر کنی.همونطور که منم به حرفت فکر کردم.من میگم که اگه حرفت باورته نه سوال بحث کردن الکیه دیگه.بحث نکنیم.هوم؟pcr جان شکت به عصمت کاملا به جاهه.گفتم که قشنگم روش بحث شده برو دنبالش.از حوصله خارجه اینجا صحبت کردن راجع بهش.ولی تو که علاقه داری و سوال میدونم که میری دنبالش:riz304::black_eyed:
 

parnian24

New member
آل عمران آیه7

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴿7﴾
او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن*] است؛ که اساس این کتاب می*باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می*گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می*رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می*گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه*انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می*طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی*دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می*گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی*شوند (و این حقیقت را درک نمی*کنند).﴿7﴾

 

parnian24

New member
به تمام خواسته های مشروع زن جواب مثبت ندهید تا به برآوردن خواسته های نامشروع خود طمع نورزند !!!

زن همه اش شر است و بدتر از آن ، اين كه وجود او لازم است [/SIZE]
متین اصلآ این حدیثی که آوردی چرا هیچ سندی و منبعی رو براش ذکر نکردی؟تا ما اول بریم مثل تو مطمئن بشیم که معتبر هست یا نه،بعد بیایم نقدش کنیم.از تو بعیده.تو که همیشه میگی هر حرف یا خبری باید با سند گفته بشه،دوست عزیز:65d6a5d6s:
 

sepidh gh

New member
نه بابا مغالطش کجا بود.من نوشتنشم الان از شما یاد گرفتم:smiliess (3):همینطور باید میگفت.میخای اینو از من بشنوی دیگه:14:.ولی میگم بحث این نیست اصن.شما میدونم که قران و قبول داری.پس اعجازشو قبول داری که چنان اثر برجسته ای توو زبان عرب هست که تمام کسانی که ادبیات عرب خوندن بهش معترفن و هنوزم کسی نتونسته مثلشو بیاره.پس قبول کن که میتونه جدا از معنی سطحی معانی دیگه داشته باشه.بابا این توو ادبیات خودمونم زیاد هست.توو شعرهای حافظ مولانا.....من نمیخام قانعت کنم ولی حس میکنم اونقدری حرفام درست بوده تو این چند کامنت که بهش فکر کنی.همونطور که منم به حرفت فکر کردم.من میگم که اگه حرفت باورته نه سوال بحث کردن الکیه دیگه.بحث نکنیم.هوم؟pcr جان شکت به عصمت کاملا به جاهه.گفتم که قشنگم روش بحث شده برو دنبالش.از حوصله خارجه اینجا صحبت کردن راجع بهش.ولی تو که علاقه داری و سوال میدونم که میری دنبالش:riz304::black_eyed:



1.پـاسـخـى اسـت كـه از سـيـد مـرتـضـى عـلم الهـدى (رحـمـه اللّه عـليـه ) نـقـل شـده كـه فـرمـوده : كـلمـه (ذنـب ) مـصـدر اسـت ، و مـصـدر مـى تـوانـد هـم بـه فـاعـل خـود اضـافـه شـود و هـم بـه مـفـعـول خـود، و در ايـنـجـا كـلمـه (ذنـب ) بـه مـفـعول خود اضافه شده ، و مراد از ذنب گناهانى است كه مردم نسبت به آن جناب روا داشـتـنـد، و نـگـذاشتند آن جناب وارد مكه شود، و مانع از ورود او به مسجد الحرام شدند. و بـنـابـرايـن ، مـعـناى آمرزش اين گناه ، نسخ احكام دشمنان آن جناب يعنى مشركين است ، مى خـواهـد بـفـرمايد: خداوند به وسيله فتح مكه و داخل شدنت در آن لكه ننگى كه دشمنان مى خواستند به تو بچسبانند زايل مى سازد.
2.بر طبق آنچه سید جلیل علی بن طاووس در کتاب سعد سعود گفته که نقلناه من الطریق اهل بیت النبوه مراد از ذنب آن چیزی است که کفار و قریش و سایر اهل مکه گناه آن حضرت می دانسته ؛ به عقیده مشرکان که دعوت او را به توحید خدا بزرگترین گناه او می شمردند و مقصود از گناه گذشته و آینده ، دعوت قبل از هجرت و بعد از هجرت بود و در اخبار از معصوم (ع) رسیده که پیغمبر را گناهی نیست .

من با رضا موافقم بهتره خودتون هم برید تفاسیر دیگه رو بررسی کنید ....
 

matin

New member
به تمام خواسته های مشروع زن جواب مثبت ندهید تا به برآوردن خواسته های نامشروع خود طمع نورزند !!!

زن همه اش شر است و بدتر از آن ، اين كه وجود او لازم است [/SIZE]
متین اصلآ این حدیثی که آوردی چرا هیچ سندی و منبعی رو براش ذکر نکردی؟تا ما اول بریم مثل تو مطمئن بشیم که معتبر هست یا نه،بعد بیایم نقدش کنیم.از تو بعیده.تو که همیشه میگی هر حرف یا خبری باید با سند گفته بشه،دوست عزیز:65d6a5d6s:

دوست عزیز در نوشته های ابتدائی مرجع نوشته شده .....
 

PCR

New member
نه بابا مغالطش کجا بود.من نوشتنشم الان از شما یاد گرفتم:smiliess (3):همینطور باید میگفت.میخای اینو از من بشنوی دیگه:14:.ولی میگم بحث این نیست اصن.شما میدونم که قران و قبول داری.پس اعجازشو قبول داری که چنان اثر برجسته ای توو زبان عرب هست که تمام کسانی که ادبیات عرب خوندن بهش معترفن و هنوزم کسی نتونسته مثلشو بیاره.پس قبول کن که میتونه جدا از معنی سطحی معانی دیگه داشته باشه.بابا این توو ادبیات خودمونم زیاد هست.توو شعرهای حافظ مولانا.....من نمیخام قانعت کنم ولی حس میکنم اونقدری حرفام درست بوده تو این چند کامنت که بهش فکر کنی.همونطور که منم به حرفت فکر کردم.من میگم که اگه حرفت باورته نه سوال بحث کردن الکیه دیگه.بحث نکنیم.هوم؟pcr جان شکت به عصمت کاملا به جاهه.گفتم که قشنگم روش بحث شده برو دنبالش.از حوصله خارجه اینجا صحبت کردن راجع بهش.ولی تو که علاقه داری و سوال میدونم که میری دنبالش:riz304::black_eyed:
دمت گرم. خوشم میاد تعصبی برخورد نمیکنی.آره همین رو میخواستم بشنوم.ببین پس قران درست تونسته منظورش رو منتقل کنه و ما دیگه باید بپذیریم.ونباید برای نظر قران تصمیم بگیریم.چون قران اگر نظر دیگه ای داشت میتونست همون نظر رو با جمله های دیگه منتقل کنه

قبول داری که چنان اثر برجسته ای توو زبان عرب هست که تمام کسانی که ادبیات عرب خوندن بهش معترفن

به ......اصن جواب این سوال رو پرنیان خودش داده.البته پرنیان منظورش از آوردن آیه چیز دیگه بود ولی در واقع جواب شما رو داده....پرنیان خانم گوش کن .....راستی 68m عزیز هم که با شور شعف یه لایک خشکل انداختن زیر پست پرنیان هم میتونن گوش کنن:
به آیه ای محکم گفته میشه که به طور واضح گفته شده و یه برداشت میشه ازش داشت.این تیکه رو سپیده خانم داشته باشن بعدا جواب شما تو همین قسمت نهفته هست .و به آیه ای متشابه گفته میشه که چندتا منظور میشه ازش برداشت کرد که باید با توجه به آیه های دیگه قران منظور رو برداشت میکنیم.
خب ...به اعتقاد عموم عالمان اسلام و همچنین آقا رضا ،فصاحت و بلاغت قرآن فوق العاده و اعجازآميز است؛ يعني متن قرآن چنان فصيح و بليغ است كه آدمي را حيرت زده مي كند.
جی جی جی جینگ.......اما نکته تستی که در صحبت های بالا هست اینکه:
متن قرآن كاملاً شيوا و رسا و گويا و بدون هيچ ابهام و ايهامي است و اگر هم معدودي از آيات قرآن در نظر ابتدايي معناي روشني ندارند، معناي آنها نيز با ارجاع به آيات ديگر معلوم و مشخص ميشود.اگر اینطور هست چرا عالمان هر کدم قران رو طوری میفهمند و تفسیر میکنن که با بقیه متفاوت و حتی متعارض هست؟
مگر نميگوييم كه معناي آيات محكم قرآن كاملاً واضح و روشن است و ابهام و ايهامي هم كه در معدودي آيات متشابه وجود دارد، با ارجاع به آيات ديگر قرآن (محكمات) رفع و معناي اين آيات هم روشن ميشود؟ مگر فصاحت و بلاغت قرآن در حد اعجاز نيست؟ و مگر فصاحت و بلاغت به معناي شيوايي، رواني و رسا و گويا بودن متن و دقت الفاظ و تعابير در رساندن معنا نيست؟ پس لاجرم نبايد درفهم و تفسير قرآن ميان عالمان اسلام اختلاف قابل توجهي وجود داشته باشد، اما واقعيت آشكارا ساز ديگري ميزند.
 
آخرین ویرایش:

PCR

New member
1.پـاسـخـى اسـت كـه از سـيـد مـرتـضـى عـلم الهـدى (رحـمـه اللّه عـليـه ) نـقـل شـده كـه فـرمـوده : كـلمـه (ذنـب ) مـصـدر اسـت ، و مـصـدر مـى تـوانـد هـم بـه فـاعـل خـود اضـافـه شـود و هـم بـه مـفـعـول خـود، و در ايـنـجـا كـلمـه (ذنـب ) بـه مـفـعول خود اضافه شده ، و مراد از ذنب گناهانى است كه مردم نسبت به آن جناب روا داشـتـنـد، و نـگـذاشتند آن جناب وارد مكه شود، و مانع از ورود او به مسجد الحرام شدند. و بـنـابـرايـن ، مـعـناى آمرزش اين گناه ، نسخ احكام دشمنان آن جناب يعنى مشركين است ، مى خـواهـد بـفـرمايد: خداوند به وسيله فتح مكه و داخل شدنت در آن لكه ننگى كه دشمنان مى خواستند به تو بچسبانند زايل مى سازد.
2.بر طبق آنچه سید جلیل علی بن طاووس در کتاب سعد سعود گفته که نقلناه من الطریق اهل بیت النبوه مراد از ذنب آن چیزی است که کفار و قریش و سایر اهل مکه گناه آن حضرت می دانسته ؛ به عقیده مشرکان که دعوت او را به توحید خدا بزرگترین گناه او می شمردند و مقصود از گناه گذشته و آینده ، دعوت قبل از هجرت و بعد از هجرت بود و در اخبار از معصوم (ع) رسیده که پیغمبر را گناهی نیست .

من با رضا موافقم بهتره خودتون هم برید تفاسیر دیگه رو بررسی کنید ....

حال میکنم وقتی میبینم بچه ها سریع تفسیر پیدا میکنن.سپیده خانم من تفاسیر رو بررسی کردم و تمام این تفاسیری که شما اینجا آوردین رو قبلا دیده بودم.اصن شما به من آیه بده من براتون سه تفسیر ازش میارم و خودم هم اگه مشکل داشته باشه 3 تاش رو رد میکنم.بچه ها به نظر من به جای اینکه دنبال تفسیر باشیم بهتره روش فکر کنید با عقل خودمون.
ببینید شما با تفسیرتون قضیه رو بد تر کردید.با این تفسیر یعنی قران باید پذیرفته باشه که چیزایی که مردم به پیامبر نسبت میدن گناه هست بعد خواسته باشه که اون گناهان رو ببخشه.مثلا فرض کنید نپرستیدن بتها از نگاه اعراب گناه هست.حالا شما فرض کن قران بگه ای پیامبر ما گناهان آینده و گذشته تو را بخشیدیدم.یعنی اول باید قبول کرده باشه که نپرستیدن بت گناه هست بعد بگه که ما بخشیدیم.
شما اگه پیش نیاز این تاپیک رو که همون پست بالایی هست رو پاس کرده باشین باید با مراجعه به قسمت های دیگه قران منظور رو متوجه بشین.گرچه به نظر من دیگه از این روشنتر نمیشد گفت.
سوره مومن آیه 55
فاصبر ان وعد اللّه حق و استغفر لذنبك و سبّح بحمد ربك بالعشى و الابكار
پـس صـبـر كـن كـه وعـده خـدا حـق اسـت ، و از گـنـاهـت اسـتغفار كن و هر صبحگاه و شبانگاه پروردگار خود را حمد و تسبيح گوى
 

PCR

New member
حضرت علی هم فرمودند که بودن با زن لازم است و پیامبر هم مداوما به ازدواج امر فرمودن و خدا هم در قرآن فرموده زن بگیرید به قول دوستان الی ماشاالله .... حضرت علی هم که چند زن داشتند ... پس حرف خودشون رو نقض نکردند .
حالا این که اگر شره پس چرا بودن با اون لازمه یا اصلن چرا وجود داره .....
همه می دونیم خدا انسان ( چه زن چه مرد ) رو به عنوان خلیفه الله آفرید و همه می دونیم که شیطان دشمن قسم خورده انسانه ...
پس خدایی که می خواست خلیفه الله بیافرینه چرا دشمن قسم خورده ش یعنی شیطان رو آفرید ؟؟؟؟؟؟
شیطان به خاطر عبادات فراوانی که می کرد و خدا رو خیلی پرستش می کرد یکی از بهترین فرشتگان خدا محسوب می شد اما زمانی که تکبر ورزید خدا اون رو از درگاهش بیرون کرد شیطان از همون اولش که بد نبود !!!!
خدا در رابطه با انسان هم می فرماید ما راه را به او نشان دادیم اما شاکرا اما کفورا ...........
چه زن چه مرد هر دو خلیفه الله هستند اما زنان وسوسه انگیز هستند و مردان صاحب قدرت و به قول قرآن بعضی از آنها در دل خود مرض دارند و ایمان شون ضعیفه ... و زنان هم این توانایی رو دارند که اگر بخوان می تونن مردان رو به بیراهه بکشونن و امام علی هم داره این رو به مردان هشدار می ده !!!!

يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً32

شماره صفحه : 422 حزب : 85 جزء : بیست و دوم سوره : احزاب
اگر قرار به بیراهه کشیدن باشه مرد هم میتونه زن رو به بیراهه بکشه نمونه بارزش داستان زلیخا.......پس میبینی که هر دو طرف میتونن طرف مقابل رو جذب کنن.این نمیتونه دلیلی برای توهین به زنان باشه
 

sepidh gh

New member
سوره مومن آیه 55
فاصبر ان وعد اللّه حق و استغفر لذنبك و سبّح بحمد ربك بالعشى و الابكار
پـس صـبـر كـن كـه وعـده خـدا حـق اسـت ، و از گـنـاهـت اسـتغفار كن و هر صبحگاه و شبانگاه پروردگار خود را حمد و تسبيح گوى[/size][/quote]

استاد سرکارمون گذاشتی ؟!!! اون آیه ای که فرمودید سوره ی غافر هست .... مرسی
 
آخرین ویرایش:

PCR

New member
سوره مومن آیه 55
فاصبر ان وعد اللّه حق و استغفر لذنبك و سبّح بحمد ربك بالعشى و الابكار
پـس صـبـر كـن كـه وعـده خـدا حـق اسـت ، و از گـنـاهـت اسـتغفار كن و هر صبحگاه و شبانگاه پروردگار خود را حمد و تسبيح گوى[/size]

استاد سرکارمون گذاشتی ؟!!! اون آیه ای که فرمودید سوره ی غافر هست .... مرسی[/quote]

خب حالا چرا میزنی؟!!!!بله حق با شماست آيه سوره غافر هست........شما لطف داری.
 

sepidh gh

New member
سوره غافر آیه 55
فاصبر ان وعد اللّه حق و استغفر لذنبك و سبّح بحمد ربك بالعشى و الابكار
پـس صـبـر كـن كـه وعـده خـدا حـق اسـت ، و از گـنـاهـت اسـتغفار كن و هر صبحگاه و شبانگاه پروردگار خود را حمد و تسبيح گوى


من مفسر نیستم که نخام از تفاسیر استفااده کنم ، چون ممکنه برداشتی که من از قران یا احادیث کنم یه جورایی اشتباه باشه و حق مطلب ادا نشه!!پس ترجیح میدم مستقیم از تفاسیر استفاده کنم

شهید مطهّرى‏رحمه الله در قولى قریب به این مضمون مى‏گوید: هیچكس عمداً و سهواً كثافت را نمى‏خورد و این كار براى طبع بشر مشمئزكننده است حتى اگر در خواب عمیق باشد و كثافتى نزدیك دهانش كنند از خوردن آن ابا مى‏كند گناه هم در نزد معصومین اینچنین است. بنابراین «ذَنْبِك» (گناهت) بر حسب مقام هر كس مختلف است. توقّعى كه از یك عالم سرشناس و بزرگوار مى‏رود هیچگاه از یك فرد عادى نمى‏رود. همچنین سطح انتظار از یك طلبه با یك مؤمن یا یك مؤمن مسجدى با یك فرد عادى یكسان نیست. نسبت به انبیا و ائمه نیز همین است؛ یعنى توقّع از آنها این است كه همواره یاد خدا باشند و كوچكترین غفلتى از آنها سر نزند لذا حضرت موسى هنگامى كه با آن مرد قبطى درگیر شد و ناخواسته او را كُشت، گفت: این از كار شیطان بود و به پروردگار خود عرضه داشت كه من به خود ستم كردم، مرا ببخش؛ «قالَ رَبِّ إنّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی» (قصص/16) درست است كه مرد قبطى، كافر است و از حامیان فرعون به شمار مى‏آید و با یكى از پیروان موسى درگیر شده اما شأن موسى كه مظهر رحمت پروردگار است، اقتضاى چنین رفتارى نداشت .
كسى چون پیامبر مكرم اسلام مقام و منزلتى دارند كه حتى یك صدم ثانیه نیز نباید از حال استغراق در خداى تعالى بیرون آیند لكن وضع بشرى موجب مى‏شود كه براى ایشان نیز كیفیت توجّه به خداى تعالى، همیشه یكسان نباشد لذا حالى را كه در نماز و عبادت و مناجات دارند، در هنگام معاشرت‏كردن و غذاخوردن ندارند به همین جهت است كه مى‏فرمایند: «انَّهُ لَیُغانُ عَلى‏ قَلبی فَأسْتَغْفِرُ اللَّه فی الیَومِ سَبعینَ مَرّةً: بر دلم پرده باریكى مى‏گیرد و هر روز هفتاد مرتبه استغفار مى‏كنم». (بحار، ج‏25، ص‏204، باب‏6) «غین» در لغت به معناى غلاف خیلى باریك است
پس گریه‏ ها و ناله‏ ها و استغفارات انبیاى الهى و ائمه اطهار بخاطر خطاهایى است كه در مقام و مرتبه خویش دارند و ارتباط میان این دو قسمت آیه این است كه استغفار آنها در استقامتشان بر آنچه دستور دارند تأثیرگذار است




حتما از داستان حضرت یونس هم خبر دارین که خدا بهش امر کرد که برو مردمت رو هدایت کن!!اما یونس هر کاری کرد مردمش هدایت نشدن!!!و وقتی دید که مردمش هدایت نمیشن گفت ای خدا اینا عاقل بشو نیستن اون عذابه رو که میگی روسرشون نازل کن!!!!!حالا خدا چیکار کرد!!گفتش یونس فکر کردی خشم ما تو رو نمی گیره !و طعمه نهنگ شد!! البته گفته شده که اینکار حضرت یونس گناهی نبوده!!یا داستان حضرت یوسف ،وقتی که زندان بود!!هم زندانی هاش خواب دیدن و یوسف اونا رو از تعبیر خوابشون اگاه می کنه و میسپاره به اونکس که بعد از ازادی میشه ساقی پادشاه ، که سفارش ما رو هم به پادشاه کن !در ان حال شیطان یاد خدا را از نظر ش(یوسف) ببرد و ( به خلق متوسل شد) بدین سبب در زندان چندین سال محبوس بماند (در صورتی که اگر به شاه متوسل نمی شد بیش از چند روز زندانی نبود!!اینجا م یوسف گناهی نکرده بود!! اما مجازات شد!!!(یوسف آیه 42 )
اگه فرض کنیم حرف شما درست باشه !!و منظور خدا عینن گناه به معنی واقعی ایش بوده !!آیا منطقی هست که بگیم خدا یه برگ ضمانت داده به پیامبر که تو هر گناهی کنی ما شتر دیدیم ندیدم!!!و کسی نمی فهمه!!!! به نظر خودتون این با عدل خدا جور در میاد؟؟؟!!!!!!!!!!اونم خدایی که واسه یه نافرمانی حضرت ادم اون رو از بهشت انداخت بیرون !! شیطان رو با تمام عبادت هاش بخاطر یه سجده نکردن از درگاه خود روند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
 
آخرین ویرایش:

PCR

New member
سوره غافر آیه 55
فاصبر ان وعد اللّه حق و استغفر لذنبك و سبّح بحمد ربك بالعشى و الابكار
پـس صـبـر كـن كـه وعـده خـدا حـق اسـت ، و از گـنـاهـت اسـتغفار كن و هر صبحگاه و شبانگاه پروردگار خود را حمد و تسبيح گوى


من مفسر نیستم که نخام از تفاسیر استفااده کنم ، چون ممکنه برداشتی که من از قران یا احادیث کنم یه جورایی اشتباه باشه و حق مطلب ادا نشه!!پس ترجیح میدم مستقیم از تفاسیر استفاده کنم

شهید مطهّرى‏رحمه الله در قولى قریب به این مضمون مى‏گوید: هیچكس عمداً و سهواً كثافت را نمى‏خورد و این كار براى طبع بشر مشمئزكننده است حتى اگر در خواب عمیق باشد و كثافتى نزدیك دهانش كنند از خوردن آن ابا مى‏كند گناه هم در نزد معصومین اینچنین است. بنابراین «ذَنْبِك» (گناهت) بر حسب مقام هر كس مختلف است. توقّعى كه از یك عالم سرشناس و بزرگوار مى‏رود هیچگاه از یك فرد عادى نمى‏رود. همچنین سطح انتظار از یك طلبه با یك مؤمن یا یك مؤمن مسجدى با یك فرد عادى یكسان نیست. نسبت به انبیا و ائمه نیز همین است؛ یعنى توقّع از آنها این است كه همواره یاد خدا باشند و كوچكترین غفلتى از آنها سر نزند لذا حضرت موسى هنگامى كه با آن مرد قبطى درگیر شد و ناخواسته او را كُشت، گفت: این از كار شیطان بود و به پروردگار خود عرضه داشت كه من به خود ستم كردم، مرا ببخش؛ «قالَ رَبِّ إنّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی» (قصص/16) درست است كه مرد قبطى، كافر است و از حامیان فرعون به شمار مى‏آید و با یكى از پیروان موسى درگیر شده اما شأن موسى كه مظهر رحمت پروردگار است، اقتضاى چنین رفتارى نداشت .
كسى چون پیامبر مكرم اسلام مقام و منزلتى دارند كه حتى یك صدم ثانیه نیز نباید از حال استغراق در خداى تعالى بیرون آیند لكن وضع بشرى موجب مى‏شود كه براى ایشان نیز كیفیت توجّه به خداى تعالى، همیشه یكسان نباشد لذا حالى را كه در نماز و عبادت و مناجات دارند، در هنگام معاشرت‏كردن و غذاخوردن ندارند به همین جهت است كه مى‏فرمایند: «انَّهُ لَیُغانُ عَلى‏ قَلبی فَأسْتَغْفِرُ اللَّه فی الیَومِ سَبعینَ مَرّةً: بر دلم پرده باریكى مى‏گیرد و هر روز هفتاد مرتبه استغفار مى‏كنم». (بحار، ج‏25، ص‏204، باب‏6) «غین» در لغت به معناى غلاف خیلى باریك است
پس گریه‏ ها و ناله‏ ها و استغفارات انبیاى الهى و ائمه اطهار بخاطر خطاهایى است كه در مقام و مرتبه خویش دارند و ارتباط میان این دو قسمت آیه این است كه استغفار آنها در استقامتشان بر آنچه دستور دارند تأثیرگذار است




حتما از داستان حضرت یونس هم خبر دارین که خدا بهش امر کرد که برو مردمت رو هدایت کن!!اما یونس هر کاری کرد مردمش هدایت نشدن!!!و وقتی دید که مردمش هدایت نمیشن گفت ای خدا اینا عاقل بشو نیستن اون عذابه رو که میگی روسرشون نازل کن!!!!!حالا خدا چیکار کرد!!گفتش یونس فکر کردی خشم ما تو رو نمی گیره !و طعمه نهنگ شد!! البته گفته شده که اینکار حضرت یونس گناهی نبوده!!یا داستان حضرت یوسف ،وقتی که زندان بود!!هم زندانی هاش خواب دیدن و یوسف اونا رو از تعبیر خوابشون اگاه می کنه و میسپاره به اونکس که بعد از ازادی میشه ساقی پادشاه ، که سفارش ما رو هم به پادشاه کن !در ان حال شیطان یاد خدا را از نظر ش(یوسف) ببرد و ( به خلق متوسل شد) بدین سبب در زندان چندین سال محبوس بماند (در صورتی که اگر به شاه متوسل نمی شد بیش از چند روز زندانی نبود!!اینجا م یوسف گناهی نکرده بود!! اما مجازات شد!!!(یوسف آیه 42 )
اگه فرض کنیم حرف شما درست باشه !!و منظور خدا عینن گناه به معنی واقعی ایش بوده !!آیا منطقی هست که بگیم خدا یه برگ ضمانت داده به پیامبر که تو هر گناهی کنی ما شتر دیدیم ندیدم!!!و کسی نمی فهمه!!!! به نظر خودتون این با عدل خدا جور در میاد؟؟؟!!!!!!!!!!اونم خدایی که واسه یه نافرمانی حضرت ادم اون رو از بهشت انداخت بیرون !! شیطان رو با تمام عبادت هاش بخاطر یه سجده نکردن از درگاه خود روند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

آقای مطهری زحمت کشیدن و به نظر خودشون استدلال کردن.ولی دوست خوب، این استدلال نیست.به این میگن مغلطه مصادره به مطلوب.البته تلاش ایشون در جهت توجیه کردن این مطلب برای عموم ستودنیه ولی این مغلطه نمیتونه جواب درستی برای این موضوع باشه.من میگم پیامبر نمیتونن معصوم باشن چون تو قران گفته شده که پیامبر تو گناه کردی، ولی آقای مطهری دقیقا چیکار کردن؟ ایشون اومدن و خیلی قشنگ گزاره معصوم بودن حضرت محمد رو به نفع خودشون مصادره میکنن(نسبت به انبیا و ائمه نیز همین است؛ یعنى توقّع از آنها این است كه همواره یاد خدا باشند و كوچكترین غفلتى از آنها سر نزند) و میگن چون حضرت محمد معصوم بودن پس منظور قران گناه نبوده.
شما نمیتونین معصوم بودن حضرت محمد را مقدمه خودتون بگیرید چون این گزاره محل مناقشه است و نمیتونید گزاره ای که مورد قبول طرفین نیست رو مقدمه بگیرید. فقط میتونید از قران که مورد قبول دو طرف هست، برای اثبات ادعای خودتون استفاده کنید.

در صورتی که اگر به شاه متوسل نمی شد بیش از چند روز زندانی نبود!!اینجا م یوسف گناهی نکرده بود!! اما مجازات شد!!!شما قطع امید کردن از خدا و متوسل شدن به بنده خدا رو گناه نمیدونید؟یعنی با این کار ما میگیم قدرت بنده خدا بیشتر از خدا هست.

آیا منطقی هست که بگیم خدا یه برگ ضمانت داده به پیامبر که تو هر گناهی کنی ما شتر دیدیم ندیدم!!!و کسی نمی فهمه!!!! به نظر خودتون این با عدل خدا جور در میاد؟؟؟!!!!!!!!!!اگه جواب این سوال رو هم بدید که دیگه لطف کردین..البته نه با این استدلالهای پیش پا افتاده ها.....
من مفسر نیستم که نخام از تفاسیر استفااده کنم ، چون ممکنه برداشتی که من از قران یا احادیث کنم یه جورایی اشتباه باشه....بعد شما از کجا متوجه میشین که تفسیری که بهش مراجعه کردین قصد منحرف کردن شما رو نداشته یا اشتباه برداشت نکرده؟مثل همین تفسیر؟
 
آخرین ویرایش:

reza.n

New member
:motat:چه بحثی شده:motat:.PCR از این حرف آخر سپیده خانم خوشم اومد "آیا منطقی هست که بگیم خدا یه برگ ضمانت داده به پیامبر که تو هر گناهی کنی ما شتر دیدیم ندیدم!!!و کسی نمی فهمه!!!! به نظر خودتون این با عدل خدا جور در ".جواب این سوال و تو باید بدی دیگه نه که دوباره از خودش بپرسی.چون با توجه به حرف ما که ایشون معصومند و پس خدا هم منظورش گناه ایشون نبوده اما چون شما میگی منظور گناه پیامبره پس شما باید بگی که اگه اینطوره که شما میگی پس آیا این با عدل خدا جور درمیاد که اینطوری بگه؟؟بحث و خراب نکن چون اینجا پایه ی بحث اینه که ما خدا و قران و قبول داریم و روو ایاتش داریم بحث میکنیم ولی این که شما میگی که "اگه جواب این سوال رو هم بدید که دیگه لطف کردین.."دیگه بحث از محوریتش که پیامبره خارج میشه . میره رو خدا.قبول داری؟که یعنی چرا خدا اینطوری گفته و تمام گناهای پیامبرو بخشیده ضمن اینکه شما پیش فرض خودتون رو هم درست حساب کردین.پس الان به سوال جواب بده.:sdasdasd:
 

PCR

New member
:motat:چه بحثی شده:motat:.PCR از این حرف آخر سپیده خانم خوشم اومد "آیا منطقی هست که بگیم خدا یه برگ ضمانت داده به پیامبر که تو هر گناهی کنی ما شتر دیدیم ندیدم!!!و کسی نمی فهمه!!!! به نظر خودتون این با عدل خدا جور در ".جواب این سوال و تو باید بدی دیگه نه که دوباره از خودش بپرسی.چون با توجه به حرف ما که ایشون معصومند و پس خدا هم منظورش گناه ایشون نبوده اما چون شما میگی منظور گناه پیامبره پس شما باید بگی که اگه اینطوره که شما میگی پس آیا این با عدل خدا جور درمیاد که اینطوری بگه؟؟بحث و خراب نکن چون اینجا پایه ی بحث اینه که ما خدا و قران و قبول داریم و روو ایاتش داریم بحث میکنیم ولی این که شما میگی که "اگه جواب این سوال رو هم بدید که دیگه لطف کردین.."دیگه بحث از محوریتش که پیامبره خارج میشه . میره رو خدا.قبول داری؟که یعنی چرا خدا اینطوری گفته و تمام گناهای پیامبرو بخشیده ضمن اینکه شما پیش فرض خودتون رو هم درست حساب کردین.پس الان به سوال جواب بده.:sdasdasd:

ضمن اینکه شما پیش فرض خودتون رو هم درست حساب کردین رضا جان ،بله من پیش فرض خودم رو درست حساب کردم و برای درستیش هم دلیل اوردم.من طبق گفته قران ،با کنار هم قرار دادن آیه های قران به این نتیجه رسیدم که پیامبر معصوم نبودن وبعد همون سوالی که برای سپیده پیش اومد برای من هم پیش اومد.قسمت عدم معصومیت اثبات شده هست و باید برای سوال سپیده جواب پیدا کنیم.سوال پرسیدنم یه جور جواب دادن بود.منظورم این بود که برای من هم این سوال شده.

با توجه به حرف ما که ایشون معصومندبا توجه به کدوم قسمت حرفها اینکه پیامبر معصومند ثابت شد؟
 
آخرین ویرایش:

sepidh gh

New member
آقا جون !!شما دردی دارید می رید دکتر!!از کجا مطمئنید که دکتر درست تجویز کرده؟؟؟!!!ها؟؟!!
مهندس!!اول بذار بهت بگم که یه بار دیگه به ایه توجه کن !!گفته شیطان یک لحظه اونو از یاد خدا غافل کرد !!نه اینکه از رحمت خدا نامید کرد!!به نظر خودتون اگه به فرض که حرفتون صحیح باشه و اون از خدا نا امید شد خدا واسه اینکه منظورشو بفهمونه به ما چه جور باید میگفت که حضرت یوسف به خاطر ناامیدش به من مجازات شد ه نه به خاطر غفلت از یاد من؟؟؟!!!!چه ایه ای باید نازل میشد اینجا؟؟؟؟ !!
حالا اساتید محترم توی قران بعد از حمد و ستایش خدا اولین ایه، ایه ی بقره است که گفته این کتاب بی هیچ شک راهنمای پرهیزکاران است !!للمتقین!!!پس بهتر نیست بجای اینکه خدا چرا اینجا اینو گفت چرا فعلان ایه نازل نشد!!بهش عمل کنیم!!!
غیر از اینه که قران معجزه است دست ما و برای هدایت ما اومده!!بعدشم عزیزان قران مطالب رو دو پهلو گفته و خودش خودش و رو تفسیر میکنه !!حتی به پیامبر هم گفته که به تدریج قران رو برای خلق تلاوت کن!! اگه بخای به قصد مجادله بریم تو قران یا تو دین !!ممکنه یه جورایی گمراه بشیم!!
یه چیز دیگه هم ته دلم مونده!!اینکه اصلا فرض بذاریم روی اینکه قران بر پیامبر نازل نشده!! یا نه اصلا خود پیامبر نوشته اش !!یا اصلا نه یکی اومده نوشته !!به هر حال نوشتن دیگه!! یه کتاب که به نیکی ها امر کرده و ما رو از بدی نهی میکنه!!!با بعضی جاهاش حال نمی کنیم؟؟!!بریم به قسمت هایی که فکر می کنیم درست نوشته عمل کنیم!!!! یا اصلا به فرض و تفاسیر شما پیامبر گناهکار بوده و اصلا گناه کرده از همون گناه بد بدها !!به قول حافظ عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت * گناه دگران بر تو نخواهند نوشت *،من اگر خوبم و گر بد ،تو برو خود را باش عاقبت کار آن درود هر چه که کشت!!
دییییییییررررییییییییییرینگ!!!درس تموم شد !!برای امتحان اماده باشین!!
 
آخرین ویرایش:
بالا