rawy
New member
اما نظر این بنده حقیر در مورد دوی ماراتن سال 93
اولا که دوس داشتم دفترچم الف باشه, ب شد, چه معنی داره خب من دوس دارم اول دفترچه ام به نام ایزد دانا و آسیب شروع بشه خب, آدم احساس تو حاشیه بودن و نیمکت نشینی بهش دست می ده :25r30wi:
هرچند که من به هر حال مطابق ترتیب دفترچه تست نمی زنم و اول می رم سراغ باقلواها
در مورد اینکه چقد عاشق شخصیت و رواندرمانی و آسیب هستم هیچی نمی گم, چون احتمالا همتون منو می کشید اما خب چیه مگه اینا خیلی نازن دیگه چه باعث بشن کنکور قبول بشیم چه نه, چون دقیقا اینان که تعیین کننده هستند, اما شخصا وقتی شخصیت و رواندرمانی می خونم هم احساس روانشناس بودن بهم دست می ده و کلی لذت می برم و هم اینکه کلی سعی می کنم انسان باشم و روی خودم کار کنم, همون مراحلی که قرار هست یه روزی روی یک مراجع انجام بدیم, پس از همه نظر منفعته خوندن اینا هرچی بخونیم کمه , شخصیت, رواندرمانی, آسیب, عاشقتونم آی لاو یو :25r30wi:
زبااااااااااااااااااااااااااااااااااااان, آقا من از ده شروع کردم به زدن زبان, گفتم اکی تا ده و چهل زبان می زنم, بغل دست من تو راهروی طبقه سوم یه تو رفتگی ای بود, که یه میز از آب میوه و کیک و اینا گذاشته بودن و شده بود پاتق برای مراقب ها, میگن خانوما زیاد حرف می زنن, چشمتون روز بد نبینه سه تا آقا واستاده بودن بغل گوش من هی پچ پچ پچ, هی هر هر هر, یعنی می خواستم پاشم آزمونو باخاک یکسان کنم که نتیجه یک سال زحمت آدمو اینجوری به مسخره می گیرن, هی حرص خوردم گویا فهمیدن بهم دیگه هیس هیس می کردن می رفتن دو دیقه دیگه باز میومدن, خلاصه من حلالشون نمی کنم متن 4 رو اگه می خوندم می تونستم بزنم ولی تا نیم ساعت از اول پاراگراف می خوندم می رفتم تا نیمه, می دیدم هیچی نفهمیدم باز بر می گشتم!!!
دیگه خیلیییییییییییییی حرف زدم, یکی بیاد منو از برق بکشه
تا کلیدها نیاد هیچی نمی تونم بگم که خوب بودم یا بد, روز شماری می کنم واسه رسیدن کلید, چون خیلی سعی کردم جوابهای غلط و مشکوک رو نزنم اگه غلط نداشته باشم, بد نبوده, اما اگه داشته باشم که دیگههههههههههه ..........
(حالا من بیکارم اینهمه نوشتم شما هم بیکارید مگه می خونید؟)
اولا که دوس داشتم دفترچم الف باشه, ب شد, چه معنی داره خب من دوس دارم اول دفترچه ام به نام ایزد دانا و آسیب شروع بشه خب, آدم احساس تو حاشیه بودن و نیمکت نشینی بهش دست می ده :25r30wi:
هرچند که من به هر حال مطابق ترتیب دفترچه تست نمی زنم و اول می رم سراغ باقلواها
در مورد اینکه چقد عاشق شخصیت و رواندرمانی و آسیب هستم هیچی نمی گم, چون احتمالا همتون منو می کشید اما خب چیه مگه اینا خیلی نازن دیگه چه باعث بشن کنکور قبول بشیم چه نه, چون دقیقا اینان که تعیین کننده هستند, اما شخصا وقتی شخصیت و رواندرمانی می خونم هم احساس روانشناس بودن بهم دست می ده و کلی لذت می برم و هم اینکه کلی سعی می کنم انسان باشم و روی خودم کار کنم, همون مراحلی که قرار هست یه روزی روی یک مراجع انجام بدیم, پس از همه نظر منفعته خوندن اینا هرچی بخونیم کمه , شخصیت, رواندرمانی, آسیب, عاشقتونم آی لاو یو :25r30wi:
زبااااااااااااااااااااااااااااااااااااان, آقا من از ده شروع کردم به زدن زبان, گفتم اکی تا ده و چهل زبان می زنم, بغل دست من تو راهروی طبقه سوم یه تو رفتگی ای بود, که یه میز از آب میوه و کیک و اینا گذاشته بودن و شده بود پاتق برای مراقب ها, میگن خانوما زیاد حرف می زنن, چشمتون روز بد نبینه سه تا آقا واستاده بودن بغل گوش من هی پچ پچ پچ, هی هر هر هر, یعنی می خواستم پاشم آزمونو باخاک یکسان کنم که نتیجه یک سال زحمت آدمو اینجوری به مسخره می گیرن, هی حرص خوردم گویا فهمیدن بهم دیگه هیس هیس می کردن می رفتن دو دیقه دیگه باز میومدن, خلاصه من حلالشون نمی کنم متن 4 رو اگه می خوندم می تونستم بزنم ولی تا نیم ساعت از اول پاراگراف می خوندم می رفتم تا نیمه, می دیدم هیچی نفهمیدم باز بر می گشتم!!!
دیگه خیلیییییییییییییی حرف زدم, یکی بیاد منو از برق بکشه
تا کلیدها نیاد هیچی نمی تونم بگم که خوب بودم یا بد, روز شماری می کنم واسه رسیدن کلید, چون خیلی سعی کردم جوابهای غلط و مشکوک رو نزنم اگه غلط نداشته باشم, بد نبوده, اما اگه داشته باشم که دیگههههههههههه ..........
(حالا من بیکارم اینهمه نوشتم شما هم بیکارید مگه می خونید؟)